الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده سلام الله علیها

قرآن درباره انتخاب چه می‌گوید / شاخص‌های کارگزاران اصلح

حضور در انتخابات از نگاه قرآن

حدیث انتخابات

انتخابات / مردم‌سالاری دینی

انتخاب اصلح

عزیزان اگر می‌خواهید موانع فرج آل محمد صلی الله علیه و آله برطرف شود و مجددا کشتی حرکت انقلاب در جهت ظهور و فرج منجی عالم سرعت بگیرد و بداء حاصل نشود و خسارات مادی و معنوی به ایران اسلامی از سالها قبل تا سال ۱۴۰۰ تکرار نشود در انتخاب رئیس‌جمهور دقت بیشتر و بیشتری بفرمایید و در انتخاب فردی اصلح رهنمودهای حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه را جامعه عمل بپوشانید ...
انتخاب از روی بصیرت توصیه مکرر امامین انقلاب و خط حاج قاسم و شهیدان انقلاب اسلامی و عین ثواب است ‌...

اخلاص و عشق خدمت بدون طمع به پست و مقام‌های اعتباری و مطیع و مطاع بودن نسبت به ولایت از ویژگی‌های بارز حاج قاسم و سید شهید است، اگر بین باقر و سعید مردد هستید این دو بزرگوار را با این خصایص محک بزنید! کدام حریص با پست و مقام نبوده و نیستند! ... و بجای عشق به رئیس‌جمهور شدن عشق به خدمت دارند و ...
 

تصمیمی ثواب هوشمندانه و انقلابی

جناب آقای دکتر محمد‌باقر قالیباف
سلام علیکم
بنظر حقیر آمد پیشنهادی را به محضر جنابعالی تقدیم نمایم و آن این توصیه که صلاح و دوام عزت جنابعالی و نظام در حُسن نتیجه مطلوب از این انتخابات در تجمیع آراء بر انتخاب یک رئیس‌جمهور انقلابی و ولایی با آرا بالا در کنار قوای دیگر از جمله قوه مقننه با ریاست جنابعالی در این است که
در روز اخذ رای به نفع جناب آقای جلیلی در این دوره کناره‌گیری نمایید و به کار مجلس بپردازید که به فرموده امام خمینی ره در راس امور است تا اقبال جمهور مردم شریف ایران اسلامی را در فرصت‌های دیگر برای خود تحفظ نموده و از سویی با فراقت و دقت اشخاص مورد وثوق بیشتری را جهت خدمت در عرصه مدیریت اجرایی کشور بیابید و با دست پر و تجربه بیشتر وارد خدمت در ریاست جمهوری شوید.
الاحقر س‌.م.ر

آماده باش سیاسی
 

قرآن کریم در سوره بقره می‌فرماید «به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مُرده نگویید چرا که آنها زنده هستند اما شما نمی‌دانید» و از آنجا که در این آیه بحثی درباره حرکت نظامی و جنگ نیست، هر کسی در راه خدا همچون راه خدمت به مردم، کار جهادی برای آنها و راه اداره کشور و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی کشته شود شهید است.

آقای رئیسی و همراهان ایشان، مشمول این آیه شریفه قرآن:

ما این عزیزان را شهدای خدمت می‌دانیم همچنان که تعبیر با ارزش شهید خدمت و شهید جمهور از دل مردم جوشید.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت.» ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در این حادثه‌ی سنگین [در کنار رئیس‌جمهور مردمی و باکفایت، خادم‌الرضا حجت‌الاسلام‌والمسلمین رئیسی]، شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیرعبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.» ۴۰۳/۰۲/۳۱

دستاوردهای سیاست خارجی دولت شهید آیت الله رئیسی چه بود ؟

علیرضا تقوی نیا در گفتگو با رادیو اقتصاد :

در دولت قبل از آیت الله رئیسی منتظر لبخند غرب بودیم و حتی آب خوردن مردم به برجام گره خورده بود

پیوستن به سازمان شانگهای و گروه بریکس از دستاوردهای بزرگ دولت شهید رئیسی بود

همکاری دستگاه سیاست خارجی ایران با نیروی قدس سپاه افزایش قابل توجهی داشت

نگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در سیاست خارجی دولت سیزدهم غلبه داشت

تلاش جهت تکمیل کریدور شمال-جنوب از کارهای ماندگار دولت شهید رئیسی بود

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

التماس دعا

 

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , انتخابات , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: انتخابات , انتخاب اصلح , سعید جلیلی , دکتر جلیلی , دکتر سعید جلیلی , گزینش , انتخاب خوب , انتخاب رئیس‌جمهور , سید ابراهیم رئیسی , شهید سید ابراهیم رئیسی , شهید جمهور , شهید رئیسی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 تحولی عظیم

غزه و جنایات اسرائیل غاصب و ... حتی نابودی اسرائیل جنایتکار که قطعی است،اینها فقط پرده از چهره پلید وجنایتکار مستکبرین عالم ،انگلیس و فرانسه وآلمان و... با سردم داری آمریکا شیطان بزرگ، بر داشته و خواهد برداشت وآنها را رسوای جهانیان کرده،لکن ورای این جنایات و جنگ "کثیف" صهیونیست ها در قتل عام مردم مظلوم غزه ، عالم درانتظار تحولی عظیم است .!

همواره دعاگوی رهبر فرزانه انقلاب باشید

 انقلاب اسلامی خودش را صادر وقلوب موحدین عالم راتسخیر نموده وامامین انقلاب اسلامی وفرزندمعنوی شان حاج قاسم شهید، بالاترین نقش را در نشان دادن چهره اسلام ناب به جهانیان داشته اندواکنون رهبری فرزانه انقلاب محبوب قلوب موحدین عالم می باشند

ومانیز باید قدردان حضرت آقا ،رهبر فرزانه انقلاب باشیم و خدارا بخاطر نعمت ولایت شاکر باشیم، در انتخاب افراد در انتخابات پیش رودقت کنید که یک فریضه است وشک نکنید که رفتار ما خاصه در یاری انقلاب و دقت در انتخابات در منظر عین الله الناظره امام عصر (سلام الله علیه) می باشد،و اگر انقلاب اسلامی را یاری نماییم ،امام علیه السلام ما را یاری خواهد کرد،

دعاى فرج را بطور مستمر هر روز بخوانيد

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

 این شخصيت مومن،انقلابى وپرتلاش با ملت صادق است

 بعداز حضرت آقا وشهید رجایی صادق ترین و پرتلاش ترین رئیس جمهور ایران است كه جديّت درخدمت به مردم را دارد و به توفيقات معنوى وبالاترین جایگاه در این نظام مقدس خواهد رسید

 اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲ - تفسیر نور:

«فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» پس کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (و تمایل بی‌‏جای او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافی وصیّت کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمی‏‌شود) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

صاحب تفسیر مجمع‌البیان کلمۀ «جَنَفاً» را به معنای تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و کلمۀ «إِثْمَ» را به معنای گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌‏های صحیح است؛ ولی اگر وصیّت سبب فتنه می‌‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد.

چنان‌که اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند، می‌توان آن مقدار را کم نمود.

اگر سفارش به گناه کرد، می‌توان وصیّت را تغییر داد.

یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد می‌‏کند، می‌‏توان زیر نظر حاکم اسلامی در وصیّت تغییراتی داد.

به‌هر‌حال در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، می‌توان بر اساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

۱. اصل اهم و مهم را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهم است، ولی رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهم‌تر است. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۲. تغییر وصیّت باید بر اساس فتنه‌زدایی و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانی‌که پیش از شما بودند مقرّرشده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

تقوی، به‌معنای خویشتن‌داری از گناه است.

بیشتر گناهان، از دو ریشۀ غضب و شهوت سرچشمه می‏‌گیرند.

روزه، جلوی تندی‌‏های این دو غریزه را می‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافی، ج ۲، ص ۱۸»

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتی که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده‏ اند،در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنی می‌باشند.

فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجری صادر گردیده است.
آثار و برکات روزه:

تقوی و خداترسی، در ظاهر و باطن، مهم‌‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفی است.

نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم می‌‏بینند؛ امّا روزه دیدنی نیست.

روزه، ارادۀ انسان را تقویت می‌کند. کسی‌که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، می‌تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.

روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسی‌که یک ماه مزۀ گرسنگی را چشید، درد آشنا می‌‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک می‌‏کند.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «تفسیر المنار، ذیل آیه»

روزۀ مردمان عادّی، همان خودداری از نان و آب و همسر است.

امّا در روزۀ خواص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است،

روزۀ خاصّ ‏الخاص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالی‌بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان»

روزه، انسان را شبیه فرشتگان می‌کند، فرشتگانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت دور هستند. «صاحب جواهر، نقل از آیة‌اللَّه جوادی»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. «تفسیر مراغی، ج ۲، ص ۶۹»

چنان‌که در حدیث قدسی نیز آمده است که خداوند می‌‏فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» روزه برای من است و من آن را پاداش می‌‏دهم.

اهمیّت روزه به قدری است که در روایات پاداش بسیاری از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافی، ج۲، ص ۱۰۰»

هر چند که روزه بر امّت‌‏های پیشین نیز واجب بوده، ولی روزۀ ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامی، روزۀ رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج ۶۹، ص ۳۸۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

۱. خطابِ زیبا، گامی برای تأثیرگذاری پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

در حدیثی از تفسیر مجمع‌البیان می‌‏خوانیم: لذّت خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختی روزه را آسان می‌‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

۲. از شیوه‌‏های تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود.

این آیه می‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌‏های پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستوری که برای همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۳. قرآن، فلسفۀ بعضی احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجۀ کاری را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان می‌‏دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴ - تفسیر نور:

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّاره‌‏ای بدهند، مسکینی را اطعام کنند.

و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (می‌‏فهمید که) روزه گرفتن، برای‌تان بهتر است. (و هرگز به روزه‌خواری معذوران، غبطه نمی‏‌خوردید.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

یکی از معانی باب افعال در زبان عربی، سلب است.

مثلاً کلمۀ «عجمه» به‌معنای گنگی است، وقتی به باب افعال می‌رود و «اعجام» می‌‏شود، به‌معنای ازبین‌بردن گنگی است.

در این آیه نیز کلمه «یُطِیقُونَهُ» به‌معنای سلب طاقت و توان است.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است؛ اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

در مجمع‌البیان آمده است: گروهی از اصحاب پیامبر حتّی در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آنان را گناهکار خواندند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر کسی در سفر روزه بگیرد، من بر جنازۀ او نماز نمی‌گزارم.

در تفسیر قرطبی نیز آمده است که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در سفر از مدینه به مکّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.

به هر حال اگر مسافر یا مریضی روزه گرفت، روزه‌‏اش باطل و باید قضای آن را به جا آورد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۶۴.۱»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: حتّی اگر مادری نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانی داشت، باید روزۀ خود را افطار نماید و این نشانۀ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

۱. اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ»

۲. شرایط نباید فلسفۀ کلّی حکم و آثار و منافع آن را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی‌‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۳. قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلی‏ سَفَرٍ»

۴. قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. توانایی، شرط تکلیف است. «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

۶. تغذیۀ فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

۷. عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

۸. دستورات الهی به‌گونه‌‏ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می‌‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به‌عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

۹. انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می‌‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌلَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵ - تفسیر نور:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (روزه در) ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.

(و قرآن کتابی است که) هدایت‌گر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیلۀ تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.

و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد.

خداوند برای شما آسانی می‌‏خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد (این قضای روزه) برای آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

«رَمَضانَ» از مادۀ «رمض» به‌معنای سوزاندن است. البتّه سوزاندنی که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد.

وجه تسمیۀ این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده می‌شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن می‌‏باشد و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است.

در تفسیر برهان از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: تمام کتاب‌های آسمانی، در ماه رمضان نازل شده‌اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است.

آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبۀ مفصلی در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‌اند که در بعضی از تفاسیر و کتب روایی آمده است. «بحار، ج ۹۶، ص ۳۵۶»

همچنین در صحیفۀ سجادیه، امام سجاد علیه‌السّلام در وداع ماه رمضان مناجات جان‌سوزی دارند.

اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سخت‌‏گیری است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضای آن را انجام دهد.

اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین می‌‏کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازۀ نشسته نماز خواندن را می‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لا حرج» در فقه مشهور است.
ویژگی‌های ماه مبارک رمضان:

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده‌‌اند، و این میهمانی ویژگی‌هایی دارد:

۱. میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است؛

۲. وسیلۀ پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح و دوری از دوزخ است؛

۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتۀ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است؛

۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به‌گونه‌‏ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می‌‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می‌‌گردد؛

۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است؛ نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌های دیگر است؛

۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی‌‏های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان‌های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می‏‌شود؛

و می‌‏گوید: من دعای‌تان را مستجاب می‌کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می‏‌کشید، پاداش تسبیحی عطا می‌کنم. «خطبۀ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان»
آداب مهمانی:

در وسائل‌الشیعه «وسائل، ج ۷، ص ۱۱۹» برای اخلاق روزه‌‏دار در ضمن روایت مفصّلی می‌خوانیم: روزه‌دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حق، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم‌آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‌چینی و حرام‌خواری، دوری کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاص داشته باشد.

شرط حضور در این مهمانی، فقط تحمّل گرسنگی نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند، روزۀ او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جای نیاورده است.

روزه گرچه فوائد و منافع طبّی از قبیل دفع و برطرف‌شدن مواد زائد بدن در اثر گرسنگی را دارد، امّا سحرخیزی و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است و محروم واقعی کسی است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

۱. ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏‌ها نیز می‌تواند به مقداری باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

۲. هدایت، دارای مراحلی است: یک مرحلۀ عمومی است «هُدیً لِلنَّاسِ» و یک مرحلۀ خاص است. «وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏»

۳. وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

۴. قضای روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. روزۀ قضا، مشروط به زمان خاصّی نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

۶. احکام خداوند بر اساس آسانی و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

۷. عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمی‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

۸. روزۀ قضا باید به تعداد روزهایی باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

۹. هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است.«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ»

۱۰. روزه، زمینه‌‏ساز هدایت انسان و سپاسگزاری اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» و هر گاه بندگانم از تو دربارۀ من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم دعای نیایش‌گر را آنگاه که مرا می‌‏خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

برخی افراد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می‌پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.

دعاکننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت‌مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او به کار برده است:

اگر بندگان خودم دربارۀ خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.

این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

دعا کردن، همراه و همرنگ‌شدن با کلّ هستی است.

طبق آیات قرآن، تمام هستی در تسبیح و قنوت هستند «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره، ۱۱۶» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن، ۲۹» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصلۀ ناهمگون هستی نباشیم.
سفارشات قرآن دربارۀ دعا:

۱. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر، ۱۴»

۲. دعا باید با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «اعراف، ۵۶»

۳. دعا باید با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «انبیاء، ۹۰»

۴. دعا باید با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف، ۵۵»

۵. دعا باید با ندا و خواندنی مخفی همراه باشد. «إِذْ نادی‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم، ۳»

در اصول کافی، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذکر حاجت ‏ها هنگام دعا و دعای دسته‌جمعی و ایمان به استجابت آن آمده است. «کافی، ج ۲، کتاب‌الدعا»
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست.

در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعاکننده‌‏ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند.

پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌‏ایم، و در واقع برای ما شر بوده

و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است.

و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودۀ روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آیندۀ ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.

در اصول کافی می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد.

معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.

لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود.

شاید قرار گرفتن آیۀ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشتری است که ماه خدا با دعا دارد.
با اینکه کارهای خداوند قانون‏‌مند و بر اساس عوامل و سنّت‌‏های ثابت است، پس دعا چه نقشی دارد؟

همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلی است، نه دوّمی.

آری، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند.

چنان‌که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

بنابراین دعا، زیارت و توسّل، سبب تغییر شرایط است؛ نه برهم‌‏زدن سنّت‌های قطعی الهی.

دربارۀ نزدیکی خدا به انسان، فیض کاشانی قدس سره می‌گوید:

گفتم که روی خوبت، از ما چرا نهان است -------- گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است‏

گفتم فراق تا کی، گفتا که تا تو هستی -------- گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

۱. دعا در هر جا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است؛ نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امکنه.

۲. خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‏‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداوند است که در اثر گناهان می‌‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

۳. استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «أُجِیبُ» نشانۀ دوام است.

۴. با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفۀ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

۵. دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

۶. دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۸۲-۲۸۹.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱

و لو اءننا نزلنا إليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا إلا اءن يشاء الله و لكن اءكثرهم يجهلون (۱۱۱)

ترجمه :
۱۱۱ - و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم ، و مردگان با آنها سخن مى گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مى نموديم هرگز ايمان نمى آوردند، مگر آنكه خدا بخواهد ولى بيشتر آنها نمى دانند.

تفسیر
چرا افراد لجوج به راه نمى آيند

اين آيه با آيات قبل مربوط است همه يك حقيقت را تعقيب مى كنند، هدف اين چند آيه اين است كه جمعى از تقاضاكنندگان معجزات عجيب و غريب در تقاضاهاى خود صادق نيستند و هدفشان پذيرش حق نمى باشد، لذا بعضى از خواسته هاى آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان !) اصولا محال است .
آنها به گمان خود مى خواهند با مطرح ساختن اين درخواستها و معجزات عجيب و غريب افكار مؤ منان را متزلزل و نظر حق جويان را مشوب و به خود مشغول سازند.
قرآن در آيه فوق با صراحت مى گويد: اگر ما (آنطور كه درخواست
كرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم و مردگان مى آمدند و با آنها سخن مى گفتند و خلاصه هر چه مى خواستند در برابر آنها گرد مى آورديم ، باز ايمان نمى آوردند (و لو اننا نزلنا اليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤ منوا).
سپس براى تاكيد مطلب مى فرمايد: تنها در يك صورت ممكن است ايمان بياورند و آن اينكه خداوند با مشيت اجبارى خود آنها را وادار به قبول ايمان كند و بديهى است كه اينگونه ايمان هيچ فايده تربيتى و اثر تكاملى نخواهد داشت (الا ان يشاء الله )
و در پايان آيه اضافه مى كند كه بيشتر آنها جاهل و بيخبرند (و لكن اكثرهم يجهلون ).
در اينكه منظور از ضمير هم در اين جمله چه اشخاصى هستند؟ در ميان مفسران گفتگو است : ممكن است اشاره به مؤ منانى باشد كه اصرار داشتند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خواسته اين دسته از كفار ترتيب اثر دهد و هر معجزه اى را پيشنهاد مى كنند بياورد.
زيرا بيشتر اين مؤ منان از اين واقعيت بيخبر بودند و توجه نداشتند كه آنها در تقاضاى خود صادق نيستند، ولى خدا ميدانست كه اين مدعيان دروغ مى گويند به همين دليل به خواسته هاى آنها ترتيب اثر نداد، اما براى اينكه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بدون معجزه نمى تواند باشد در موارد خاصى معجزات مختلفى بر دست او آشكار كرد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه ضمير هم بازگشت به كفار در خواست كننده كند
يعنى بيشتر آنها از اين واقعيت بيخبرند كه خدا توانائى بر هر گونه كار خارقالعاده اى دارد ولى گويا آنها قدرتش را محدود مى دانند، لذا هر گاه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معجزه اى نشان مى داد آن را حمل بر سحر يا چشمبندى مى كردند چنانكه در آيه ديگر مى خوانيم : و لو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلوا فيه يعرجون لقالوا انما سكرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون : اگر درى از آسمان به روى آنها مى گشوديم و از آن بالا مى رفتند، مى گفتند ما چشمبندى شده ايم و ما را سحر و جادو كرده اند! (سوره حجر آيه 14 و 15) بنابراين آنها جمعيتى نادان و لجوجند كه نبايد به آنان و سخنانشان اعتنا كرد.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از کارهای مهم آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشه‌های وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم ...

 24 /آبان/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در بازدید از نمایشگاه نیروی هوافضای سپاه 28 /آبان/ 1402

هرجا جوان‌های ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانسته‌اند کارهای بزرگی انجام دهند ...

قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است ...

صهیونیست‌ها خود را نژاد برتر می‌دانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب می‌آورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رسانده‌اند ...

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک می‌کنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی به‌عنوان نفرت‌انگیزترین مسائل دنیا است ...

مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند ...

شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانه‌های مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.

ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است:

این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

در دیدار مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی هانگژو 1 /آذر/ 1402

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی به دست حماس ضربه فنی شد و با همه جنایاتش نتوانسته این شکست سنگین را جبران کند و در آینده هم نخواهد توانست ...

از آن بانوی محترمی که با حجاب کامل پرچمدار کاروان ایران در بازی‌های آسیایی شد و آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد و نیز آن بانویی که با کودک خود روی سکوی مدال‌آوری رفت و با حرکت نمادین خود، احترام به خانواده و مادر را در دنیا برجسته کرد، صمیمانه تشکر می‌کنم ...

محبوبیت و شهرت، مسئولیت سنگینی به دنبال می‌آورد: گفتار، رفتار و نوع زندگی چهره‌های ورزشی برای بسیاری از جوانان الگو است و می‌تواند بر آنان تأثیر سازنده‌ای بگذارد، اگرچه عکس آن هم ممکن است، بنابراین ورزشکاران باید در این زمینه کاملاً مراقبت کنند ...

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد و حماس نه به‌عنوان یک دولت و کشورِ با امکانات زیاد، بلکه به‌عنوان یک گروه مبارز توانست رژیم غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه فنی کند ...

ناتوانی صهیونیست‌ها برای خارج شدن از زیر بار فشار و ننگ این شکست مفتضحانه:

آنها برای جبران، در بیمارستان‌ها و مدارس غزه قدرت‌نمایی می‌کنند اما این کار مشابه کار ورزشکاری است که در میدان شکست خورده اما برای تلافی با حمله به طرفداران تیم مقابل، به آنها فحاشی و کتک‌کاری می‌کند ...

خودداری تحسین‌برانگیز ورزشکاران ایرانی از مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی:

امروز همه دنیا علت این کار ورزشکاران ما را فهمیده‌اند چون آن افراد برای یک رژیم جنایتکار و تروریست و جنایتکار به میدان می‌آیند ...

انتقاد شدید از مسئولان مراکز جهانی ورزش که تحت تسلط قدرت‌های مستکبر قرار دارند:

آنان که در اقدامی سیاسی به بهانه جنگ، یک کشور را از حضور در همه میدان‌های ورزشی محروم می‌کنند، اکنون حدود 5 هزار کودک شهید فلسطینی را نادیده می‌گیرند و به بهانه پرهیز از دخالت سیاست در ورزش، رژیم صهیونیستی را به علت نسل‌کشی و جنایات جنگی محکوم و محروم نمی‌کنند که امیدواریم روزی به این اقدامات تبعیض‌آمیز رسیدگی عادلانه شود ...

۳ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن در اولین روز ماه مبارک رمضان:
هدف از تلاوت قرآن تأثیرگذاری بر شنوندگان آن باشد
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شمشیر کشیده‌ام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، خود با تمام قوا به میدان آمده‌اند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همه‌ی این‌ها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانه‌ای که رهبر انقلاب به‌عنوان مقتدا این‌گونه در میانه‌ی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و به‌خصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۹۵/۱۱/۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما را «هدف» گرفته‌اند
دشمنی که علی‌رغم همه‌ی توطئه‌ها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمان‌ها و سبک زندگی» را «هدف» گرفته‌اند: «عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و به‌دنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند.» ۹۴/۹/۴

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‌آل است.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هنر انقلابی

آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند.
اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از سطحی‌نگری وانعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی

این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 صدا و سیما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر كند.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.
البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، این‌[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.

۳ /خرداد/ ۱۴۰۲

چرا رهبر انقلاب اسلامی مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید میکنند؟
پُر‌انگیزه، پُر‌ایمان و پُر‌توان

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏ شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟؟
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه #بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای ‌#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!

#شهدا     #مسجد     #نوجوان     #جذب

"شهید محمود کاوه"
هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ..
#نمازاول‌وقت    #شهدا

منبع این مطلب

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید آوینی:

حضرت سیدالشهدا حسین بن علی‌(ع) شب پیش از هجرت به سوی كربلا در پایان خطبه‌ای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن كه می‌خواهد خونش را در راه ما اهل بیت، كه راه حق است، نثار كند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی كربلا شود. من فردا صبح ان‌شاءالله به راه می‌افتم.»
اكنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ طنین‌انداز گشته است. و این بار راهیان كربلا، این راحلان قافله‌ی عشق، بدان لبیك گفته‌اند.

صدها سال از آغاز عصر غیبت كبری گذشته است و اكنون، در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت، در مطلع الفجر تاریخ، انسان بعثتی دیگرباره می‌یابد و لیاقت حضور پیدا می‌كند. قرن پانزدهم هجری قمری سررسیده است و یاران سیدالشهدا (ع) كه تقدیر الهی تاریخ، آنان را صبورانه از صلب پدران و رحم پاك مادرانشان برای روزی اینچنین برگزیده و در این دوران شگفت‌انگیز گرد آورده است، در مطلع الفجر تاریخ، همچون لشكر صبح به مصاف یزید شب می‌شتابند تا زمینه را برای طلوع خورشید ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین‌ آماده كنند.

چه كسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌كنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، زیرا به كانونی دست یافته‌ایم كه هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ می‌گیرد. این قلب حسین بن علی (ع) است كه در پیكر ما می‌تپد و اینچنین، اراده‌ی ما اراده‌ی حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.

شهید نور محمد رضا دوست

شهید ابراهیم مهیاری

شهید اکبر افشاری

https://harimeharam.ir/shahid/476

شهید مدافع حرم شهید سید مصطَفی موسوی

تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : العیس - حلب - سوریه

شهید سید مصطَفی موسوی خطاب به مادرش:

برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده

بخشهایی از وصیت نامه:

خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

 از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.

برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم....

سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: غزه , جنایت , اسرائیل , اسرائیل غاصب , نابودی اسرائیل جنایتکار , نابودی اسرائیل , جنایتکار , حضرت آقا , شهید رجایی , رئیس جمهور ایران , سید ابراهیم رئیسی , تفسیر قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , سوره بقره , صفحه ۲۸ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , فرشتگان , مردگان , لجوج , اندیشه , وارداتی , بیگانه , جهاد فکری , تهاجمی , نیروی هوافضای سپاه , نمایشگاه , هدف از تلاوت قرآن , هدف , تلاوت قرآن , شنوندگان , شمشیر , حجت , صدا و سیما , هنر انقلابی , عمیق , تبلیغات دشمن , مسلم , مجلس انقلابی , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای واقعه کربلا , شهدای کربلا , شبيب , ظهر عاشورا , ظهر , عاشورا , الگوبرداری از شھدا , شهید همدانی , مسجد , نوجوان , تربیت , شهید محمود کاوه , نماز اول وقت , شهدا , شهید مهدی زین الدین , ولی فقیه , فرماندهی , دستور , شهید آوینی , حضرت سیدالشهدا , حسین بن علی‌(ع) , شهید مدافع حرم , شهید سید مصطفی موسوی , شهید ابراهیم مهیاری , روز عاشورا , شهید اکبر افشاری , شهید نور محمد رضا دوست , شهید مصطفی صدرزاده , سید علی‌ خامنه‌ای , درس ایستادگی , درس , ایستادگی , مقام معظم رهبری , بهترین , دوست , دشمن , گمراه , ماهواره , برادارن و خواهران , برادارن , خواهران , آتش دوزخ , آتش , دوزخ , فرهنگ کثیف غرب , فرهنگ , کثیف , غرب , قلب , بیدار , سخنان مقام معظم رهبری , راه درست , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
کارنامه ۱۰۰ روزه عالی ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 25 آبان 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کارنامه ۱۰۰ روزه عالی

در مقیاس با ۸ سال نابودی زیرساختهای کشور و گره زدن همه ی نیازهای استراتزیک به FATF در دوران سیاه وننگین بی تدبیری وامید به بیگانگان ،
کارنامه۱۰۰ روز اول دولت جناب سید ابراهیم رئیسی هم بلحاظ کنترل کرونا و واکسیناسیون وهم حضور میدانی در نقاط محروم ، وبویژه ایجاد اشتغال و روشن شدن چراغ تولید با فعال کردن تعداد زیادی از کارخانجات تعطیل شده ، بسیار قابل قبول میباشد،
و آن نماینده ای که از نحوه نگارش وبیان باصداقت رئیس جمهور محترم ایراد میگیرد ،برهیچ کسی پوشیده نیست که وی از هم اکنون ۴ سال دوم را به نفع دوست صمیمی خود... در مجلس شورا ، هدف گرفته ، و مصالح و منافع کشور رادر این برهه حساس فدای مصالح جناحی میکند،
روز گذشته در گفتگوی تلفنی که با یکی از نمایندگان بسیار پرتلاش داشتم ، اظهار داشتتد تمام وعده هایی که جناب رئیسی در سفرها در این مدت کوتاه داده و میدهند همه پیگیری شده ودر حال تحقق می باشد،

✅درود بر رییس جمهور مردمی ومتواضع و پرتلاش ویاور محرومان آیت الله دکتر سید ابراهیم رییسی ،

خدا یاریتان کند

منبع:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: کارنامه ۱۰۰ روزه عالی , کارنامه ۱۰۰ روزه , کارنامه , 100 روزه , صد روز , عالی , استراتزیک , FATF , دوران سیاه , ننگین , بی تدبیری , امید به بیگانگان , بیگانگان , سید ابراهیم رئیسی , کنترل کرونا , واکسیناسیون , حضور میدانی , نقاط محروم , ایجاد اشتغال , تولید , فعال کردن , کارخانجات , تعطیل , قابل قبول , نماینده , رئیس جمهور , وعده , تحقق , درود , رییس جمهور مردمی , مردمی , متواضع , پرتلاش , یاور محرومان , محرومان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام علی(علیه السلام)

دنیا آفریده نشده که سرای ماندن باشد، بلکه آفریده شده که گذرگاه شما باشد.

خطبه ۱۳۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://t.me/fazylatha

https://raisi.ir/

سید ابراهیم رئیسی، سید محرومان

 خدای متعال این وجود پر خیر را در کنار ولی امر مسلمین برای خدمت به انقلاب و کشور و مردم شریف ایران از کید منافقین (نفاق جدید) محفوظ و مستدام بدارد،

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹

۱۰۵ إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً ۱۰۶ وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً ۱۰۷ وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً أَثيماً ۱۰۸ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً ۱۰۹ ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكيلاً

ترجمه
۱۰۵ ـ ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم; تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى; و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمائى! ۱۰۶ ـ و از خداوند، طلب آمرزش نما، كه خداوند، آمرزنده و مهربان است. ۱۰۷ ـ و از آنها كه به خود خيانت كردند، دفاع مكن! زيرا خداوند، افراد خيانت پيشه گنهكار را دوست ندارد. ۱۰۸ ـ آنها زشتكارى خود را از مردم پنهان مى دارند; اما از خدا پنهان نمى دارند; و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مى گفتند، خدا با آنها بود; خدا به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد. ۱۰۹ ـ آرى، شما همان ها هستيد كه در زندگى اين جهان، از آنان دفاع كرديد! اما كيست كه در برابر خداوند، در روز رستاخيز از آنها دفاع كند؟! يا چه كسى است كه وكيل و حامى آنها باشد؟!

شان نزول
در شأن نزول دو آيه اول از آيات فوق جريان مفصلى نقل شده كه خلاصه اش اين است: طايفه «بنى ابيرق» طايفه اى نسبتاً معروف بودند، سه برادر از اين طايفه «بُشر» ، «بشير» و «مبشّر» نام داشتند. «بشير» به خانه مسلمانى به نام «رفاعه» دستبرد زد و شمشير، زره و مقدارى از مواد غذائى را به سرقت برد. فرزند برادر او به نام «قتاده» كه از مجاهدان «بدر» بود، جريان را به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد. ولى آن سه برادر يكى از مسلمانان با ايمان به نام «لبيد» را كه در آن خانه با آنها زندگى مى كرد، در اين جريان متهم ساختند. «لبيد» از اين تهمتِ ناروا سخت برآشفت، شمشير كشيد، به سوى آنها آمد و فرياد زد كه مرا متهم به سرقت مى كنيد؟ در حالى كه شما به اين كار سزاوارتريد. شما همان منافقانى هستيد كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) را هَجْو مى كرديد و اشعار هجو خود را به قريش نسبت مى داديد، يا بايد اين تهمت را كه به من زده ايد ثابت كنيد، يا شمشير خود را بر شما فرود مى آورم! برادران سارق كه چنين ديدند، با او مدارا كردند، اما چون با خبر شدند جريان به وسيله «قتاده» به گوش پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، يكى از سخنوران قبيله خود را ديدند كه با جمعى به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بروند و با قيافه حق به جانب سارقان را تبرئه كنند، و «قتاده» را به تهمت ناروا زدن، متهم سازند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق «وظيفه عمل به ظاهر» شهادت اين جمعيت را پذيرفت و «قتاده» را مورد سرزنش قرار داد. «قتاده» كه بى گناه بود از اين جريان بسيار ناراحت شده، به سوى عموى خود بازگشت و جريان را با اظهار تأسف فراوان بيان كرد. عمويش او را دلدارى داده، گفت: نگران مباش خداوند پشتيبان ما است! آيات فوق نازل شد و اين مرد بى گناه را تبرئه كرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شديد قرار داد شأن نزول ديگرى براى آيه نقل شده كه: زرهى از يكى از انصار در يكى از جنگ ها به سرقت رفت، آنها به يك نفر از طايفه «بنى ابيرق» ظنين شدند. سارق هنگامى كه متوجه خطر شد، زره را به خانه يك نفر يهودى انداخت و از قبيله خود خواست نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) گواهى به پاكى او بدهند و وجود زره را در خانه يهودى دليل بر برائت او بگيرند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه چنين ديد، طبق ظاهر او را تبرئه فرمود، مرد يهودى محكوم شد، آيات فوق نازل گشت و حقيقت را روشن ساخت.

تفسیر
در اين آيات خداوند نخست به پيامبر(صلى الله عليه وآله) توصيه مى كند كه: هدف از فرستادن اين كتاب آسمانى اين است كه: اصول حق و عدالت در ميان مردم اجرا شود، مى فرمايد: «ما اين كتاب را به حق بر تو فرو فرستاديم تا به آنچه خداوند به تو آموخته است در ميان مردم قضاوت كنى» (إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ). سپس به پيامبر(صلى الله عليه وآله) هشدار مى دهد كه هرگز از خائنان حمايت نكند، مى فرمايد: «و از خائنان حمايت نكن» (وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً). گرچه روى سخن در اين آيه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) است ولى شك نيست كه اين حكم يك حكم عمومى نسبت به تمام قضات و داوران مى باشد، و به همين دليل چنين خطابى مفهومش اين نيست كه ممكن است چنين كارى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سر بزند، چه اين كه: حكم مزبور ناظر به همه افراد است.
و در آيه بعد به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «از پيشگاه خدا طلب آمرزش كن» (وَ اسْتَغْفِرِ اللّهَ). «زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً). در اين كه «استغفار» در اينجا براى چيست؟ احتمالاتى وجود دارد: نخست اين كه: «استغفار» براى آن ترك اولى است كه به خاطر عجله در قضاوت در مورد شأن نزول آيات صورت گرفت. يعنى گرچه آن مقدار از اعتراف و گواهى طرفين براى قضاوت تو كافى بود، ولى بهتر اين بود كه باز هم تحقيق بيشترى در اين مورد بشود. ديگر اين كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد اين شأن نزول، طبق قوانين قضائى اسلام داورى كرد، و از آنجا كه مدارك خائنان از نظر ظاهر محكم تر بود، حق به جانب آنها داده شد. لذا پس از آشكار شدن واقع و رسيدن حق به حق دار، دستور مى دهد: از خداوند طلب آمرزش كند، نه به خاطر اين كه گناهى صورت گرفته است بلكه به خاطر اين كه بر اثر صحنه سازى هاى بعضى، حق مسلمانى در معرض نابودى قرار گرفته است (يعنى به اصطلاح استغفار به خاطر حكم واقعى است نه حكم ظاهرى). احتمال سوم اين كه: استغفار در اينجا براى طرفين دعوا بوده است كه در طرح و تعقيب دعوا خلاف گوئى هائى انجام دادند. در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: اِنَّما أَنَا بَشَرٌ وَ اِنَّكُمْ تَخْتَصِمُونَ اِلَىَّ وَ لَعَلَّ بَعْضَكُمْ يَكُونُ أَلْحَنَ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْض فَأَقْضى بِنَحْوِ ما أَسْمَعُ فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ مِنْ حَقِّ أَخِيْهِ شَيْئاً فَلا يَأْخُذُهُ فَاِنَّما أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النّارِ!: «من بشرى همانند شما هستم (و مأمور به ظاهرم) شايد بعضى از شما به هنگام بيان دليل خود، قوى تر از بعضى ديگر باشيد، و من هم بر طبق همان دليل قضاوت مى كنم، در عين حال بدانيد داورى من كه بر طبق ظاهر دليل طرفين صورت مى گيرد، حق واقعى را تغيير نمى دهد، بنابراين اگر من به سود كسى (طبق ظاهر) قضاوت كنم و حق ديگرى را به او بدهم پاره اى از آتش جهنم در اختيار او قرار داده ام و بايد از آن بپرهيزد» از اين حديث، به خوبى روشن مى شود: پيامبر(صلى الله عليه وآله) وظيفه دارد، مطابق ظاهر و بر طبق دليل طرفين دعوا قضاوت كند. البته در چنين داورى معمولاً حق به حق دار مى رسد، ولى گاهى هم ممكن است ظاهر دليل و گواهى گواهان با واقع تطبيق نكند. اينجا است كه بايد توجه داشت: حكم داور به هيچ وجه واقع را تغيير نمى دهد، و حق، باطل، و باطل حق نمى شود.

در سومين آيه به دنبال دستورهاى گذشته درباره عدم حمايت از خائنان، همين معنى را با توجه به جهات مختلف، چنين ادامه مى دهد، مى فرمايد: «هيچ گاه از خائنان و آنها كه به خود خيانت كردند، حمايت مكن» (وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ). و دليل آن را چنين بيان مى كند: «چرا كه خداوند، خيانت كنندگان گنهكار را دوست نمى دارد» (إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوّاناً أَثيماً). قابل توجه اين كه: در اين آيه مى فرمايد: «كسانى كه به خود خيانت كردند» در حالى كه مى دانيم طبق شأن نزول آيه، خيانت نسبت به ديگران انجام شده بود، و اين مى تواند اشاره به چند نكته باشد: اشاره به همان معنى لطيفى كه قرآن بارها آن را تذكر داده كه هر عملى از انسان سر بزند، آثار خوب و بد آن اعم از معنوى و مادى، قبل از هر كس متوجه خود او مى شود، همان طور كه در جاى ديگر فرموده: اِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لاَِنـْفُسِكُمْ وَ اِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها: «اگر نيكى كنيد به خود نموده ايد و اگر بدى كنيد نيز به خودتان بد كرده ايد» يا اين كه اشاره به مطلب ديگرى است كه باز هم قرآن آن را تأييد كرده و آن اين كه: همه افراد بشر بسان اعضاء يك پيكرند، اگر كسى به ديگرى زيانى برساند، همانند آن است كه به خود زيان رسانده باشد، درست مثل كسى كه با دست خود سيلى به صورت خود مى زند. و يا گفته شود: آيه در مورد كسانى نيست كه مثلاً يك بار مرتكب خيانت شده اند و از آن پشيمان گشته اند; زيرا در مورد چنين كسانى نبايد شدت عمل به خرج داد، بلكه بايد ارفاق نمود، لذا بايد دانست آيه در مورد كسانى است كه خيانت جزء برنامه زندگى آنان شده است. اين سخن طبق قرائن ذيل مناسب تر است: «يَختانُون» كه فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. «خَوّان» كه صيغه مبالغه و به معنى بسيار خيانت كننده است. و «أَثِيم» كه به معنى گناهكار است و به عنوان تأكيد براى «خَوّان» ذكر شده. و در آيه گذشته نيز از آنها تعبير به خائن شده كه اسم فاعل و معنى وصفى دارد و نشانه تكرار عمل است.
چهارمين آيه اين گونه خائنان را مورد سرزنش قرار داده، مى گويد: آنها از اين شرم دارند كه باطن اعمالشان براى مردم روشن شود ولى از خدا، شرم ندارند! مى فرمايد: «اعمال زشت خود را از مردم پنهان مى دارند، اما نمى توانند از خدا پنهان دارند» (يَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ). آنگاه به دليل اين عدم توانائى، چنين اشاره مى كند: «خداوند همه جا با آنها است، و در آن هنگام كه در دل شب، نقشه هاى خيانت را طرح مى كردند و سخنانى كه خدا از آن راضى نبود را مى گفتند، با آنها بود، و به همه اعمال آنها احاطه دارد» (وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّـتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً). اگر چنين اعتقادى داشتند، هرگز دست به خيانت نمى آلودند و نقشه هاى خائنانه نمى كشيدند.

در آخرين آيه مورد بحث، روى سخن را به طايفه شخص سارق كه از او دفاع كردند، نموده، مى گويد: «شما همان ها هستيد كه در زندگى اين جهان از آنها دفاع كرديد، ولى كيست كه در روز قيامت بتواند از آنها دفاع نمايد؟ و يا به عنوان وكيل، كارهاى آنها را سامان بخشد، و گرفتارى هاى آنها را بر طرف سازد»؟! (ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا فَمَنْ يُجادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكيلاً). بنابراين، دفاع شما از آنها بسيار كم اثر است; زيرا در زندگى جاويدان آن هم در برابر خداوند، هيچگونه مدافعى براى آنها نيست. در حقيقت، در سه آيه، نخست به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و همه قاضيان به حق، توصيه شده كه كاملاً مراقب باشند، افرادى با صحنه سازى و شاهدهاى دروغين حقوق ديگران را پايمال نكنند. پس از آن، به افراد خيانتكار، و بعد به مدافعان آنها هشدار داده شده است كه مراقب نتايج سوء اعمال خود در اين جهان و جهان ديگر باشند. و اين يكى از اسرار بلاغت قرآن است كه در يك حادثه هر چند به ظاهر كوچك باشد و بر محور يك زره و مقدارى مواد غذائى، دور بزند و يا پاى يك نفر يهودى و دشمن اسلام در ميان باشد، تمام جوانب مطلب را بررسى كرده و يادآورى و اخطار لازم را در هر مورد بنمايد. از پيامبر بزرگ خدا(صلى الله عليه وآله) كه به حكم عصمت دامنش از هر گونه آلودگى به گناه پاك است گرفته، تا به افراد خيانت پيشه گنهكار و كسانى كه به حكم تعصب هاى خويشاوندى از اين گونه افراد دفاع مى كنند، هر كدام را به تناسب خود، مورد بحث قرار دهد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: امام علی (علیه السلام) , دنیا , آفریده , سرای ماندن , گذرگاه , سید ابراهیم رئیسی , سید محرومان , خدای متعال , ولی امر مسلمین , خدمت , انقلاب , کشور , مردم شریف ایران , کید منافقین , کید , منافقین , نفاق جدید , نفاق , جدید , محفوظ , مستدام , تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹ , کتاب , به حق , نازل , خداوند , اآموخته , مردم , قضاوت , خائنان , خائن , حمایت , طلب آمرزش , آمرزش , آمرزنده , مهربان , خیانت , دفاع , خیانت پیشه , گنهکار , زشتکار , پنهان , مجالس شبانه , سخنان , احاطه , زندگی این جهان , زندگی , این جهان , روز رستاخیز , رستاخیز , وکیل , حامی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله):

سرلوحه صحیفه عمل مومن، دوستی علی بن ابیطالب است.

تاریخ بغداد (از منابع اهل سنت) ج1

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۸

۸۸ فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقينَ فِئَتَيْنِ وَ اللّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً

ترجمه
۸۸ـ چرا درباره منافقين دو دسته شده ايد؟! در حالى كه خداوند به خاطر اعمالشان، (افكار) آنها را كاملاً وارونه كرده است. آيا شما مى خواهيد كسانى را كه خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت.

شان نزول
مطابق نقل جمعى از مفسران از «ابن عباس» ، عده اى از مردم «مكّه» ظاهراً مسلمان شده بودند، ولى در واقع در صف منافقان قرار داشتند، به همين دليل حاضر به مهاجرت به «مدينه» نشدند، و عملاً هوادار و پشتيبان بت پرستان بودند. اما سرانجام مجبور شدند از «مكّه» خارج شوند (و تا نزديكى «مدينه» بيايند و شايد هم به خاطر موقعيت ويژه اى كه داشتند براى هدف جاسوسى اين عمل را انجام دادند) و خوشحال بودند كه مسلمانان آنها را از خود مى دانند و ورود به «مدينه» طبعاً براى آنها مشكلى ايجاد نخواهد كرد. مسلمانان از جريان آگاه شدند، ولى به زودى درباره چگونگى برخورد با اين جمع در ميان مسلمين اختلاف افتاد. عده اى معتقد بودند: بايد اين عده را طرد كرد; زيرا در واقع پشتيبان دشمنان اسلامند. ولى بعضى از افراد ظاهربين و ساده دل، با اين طرح مخالفت كرده، گفتند: عجبا! ما چگونه با كسانى كه گواهى به توحيد و نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) داده اند بجنگيم؟ و تنها به جرم اين كه: هجرت ننمودند، خون آنها را حلال بشمريم؟ آيه فوق نازل شد و دسته دوم را در برابر اين اشتباه ملامت و سپس راهنمائى كرد.

تفسیر
باتوجه به شأن نزول بالا، پيوند اين آيه و آيات بعد از آن، با آياتى كه قبلاً درباره منافقان بود، كاملاً روشن است. در آغاز آيه مى فرمايد: «چرا در مورد منافقان دو دسته شده ايد، و هر كدام طورى قضاوت مى كنيد»؟ (فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقينَ فِئَتَيْنِ) يعنى اين افراد كه با ترك مهاجرت و همكارى عملى با مشركان و عدم شركت در صف مجاهدان اسلام، نفاق خود را آشكار ساخته اند نبايد درباره سرنوشت آنها كسى ترديد كند، اينها به طور مسلّم از منافقان دست اولند، و عملشان گواه زنده عدم ايمانشان است. پس چرا بعضى فريب اظهار توحيد و ايمان آنها را مى خورند؟ و در مقام شفاعت از آنها بر مى آيند با اين كه در آيات قبل اشاره شد كه: «وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» و به اين ترتيب، خود را در سرنوشت شوم آنها سهيم مى نمايند. پس از آن مى فرمايد: اين عده از منافقان به خاطر اعمال زشت و ننگينى كه انجام داده اند «خداوند توفيق و حمايت خويش را از آنها برداشته و افكارشان را به كلى واژگونه كرده، همانند كسى كه به جاى ايستادن به روى پا، با سر بايستد» (وَ اللّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا) ضمناً از جمله «بِما كَسَبُوا» استفاده مى شود كه: بازگشت ها از جاده هدايت و سعادت و نجات، و به جاى ايستادن بر روى پا، بر سر ايستادن معلول اعمال خود انسان است و اگر اين عمل به خداوند نسبت داده مى شود به خاطر آن است كه: خداوند حكيم، هر كس را مطابق اعمال خويش كيفر مى دهد و به مقدار لياقت و شايستگى پاداش خواهد داد. و در پايان آيه خطاب به افراد ساده دلى كه حمايت از اين دسته منافقان مى نمودند كرده، مى فرمايد: «آيا شما مى خواهيد كسانى را كه خدا بر اثر اعمال زشتشان از هدايت محروم ساخته هدايت كنيد در حالى كه چنين افرادى هيچ راهى به سوى هدايت ندارند» (أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً). زيرا اين يك سنت فناناپذير الهى است كه اثر اعمال هيچ كس از او جدا نمى شود، چگونه مى توانيد انتظار داشته باشيد افرادى كه فكرشان آلوده، قلبشان مملوّ از نفاق، و عملشان حمايت از دشمنان خدا است، مشمول هدايت شوند اين يك انتظار بى دليل و نا به جا است.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://raisi.ir/

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

رییس جمهور:

آینده را بسیار روشن می‌بینم هرچقدر رو به جلو پیش می‌رویم و کار پیش می‌رود گشایش‌های بیشتری می‌بینم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

مراعات حال در عبادات

حضرت امام صادق علیه السلام

إنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْكُمْ بِالْفَرِيضَة

قلبها گاهی آمادگی دارند و گاهی ندارند. پس آنگاه که قلبتان روآورده و آماده بود به مستحبّات بپردازید و هنگامی که قلبتان همراهی نمی کند و آمادگی ندارید، به واجبات اکتفا کنید.

«کافی» ج 3 ص 454

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۹

۸۹ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتّى يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً

ترجمه
۸۹ ـ آنان آرزو مى كنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و مساوى يكديگر باشيد. بنابراين، از آنها دوستانى انتخاب نكنيد، مگر اين كه (توبه كنند و) در راه خدا هجرت نمايند. هر گاه از اين كار سر باز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را يافتيد، اسير كنيد! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانيد! و از ميان آنها، دوست و ياورى اختيار نكنيد!

تفسیر
در تعقيب آيه قبل، درباره منافقانى كه بعضى از مسلمانان ساده دل به حمايت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت مى كردند و قرآن بيگانگى آنها را از اسلام بيان داشت، در اين آيه مى فرمايد: تاريكى درون آنها به قدرى است كه نه تنها خودشان كافرند بلكه «دوست مى دارند شما هم همانند آنان كافر شويد و مساوى يكديگر گرديد» (وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً). بنابراين، آنها از كافران عادى نيز بدترند; زيرا كفار معمولى دزد و غارتگر عقائد ديگران نيستند، اما اينها هستند و فعاليت هاى پى گيرى براى تخريب عقايد ديگران دارند. اكنون كه آنها چنين هستند «هرگز نبايد شما مسلمانان دوستانى از ميان آنها انتخاب كنيد» (فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ). مگر اين كه در كار خود تجديد نظر كنند و دست از نفاق و تخريب بردارند و نشانه آن اين است كه «از مركز كفر و نفاق به مركز اسلام (از مكّه به مدينه) مهاجرت نمايند» (حَتّى يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللّهِ). «اما اگر حاضر به مهاجرت نشدند بدانيد دست از كفر و نفاق خود بر نداشته اند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسى و تخريبى است، در اين صورت مى توانيد هر جا بر آنها دست يافتيد، آنها را اسير كنيد و يا در صورت لزوم به قتل برسانيد» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ). و در پايان آيه بار ديگر تأكيد مى كند: «هيچ گاه دوست و يار و ياورى از ميان آنها انتخاب نكنيد» (وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيّاً وَ لا نَصيراً). اين شدت عمل، كه در آيه فوق نسبت به اين دسته از منافقان نشان داده شده، به خاطر آن است كه: جز اين راهى براى نجات يك جامعه زنده در مسير انقلاب از چنگال دشمنان دوست نما و جاسوسان خطرناك، نيست. قابل توجه اين كه: اين در حالى است كه اسلام افراد غير مسلمانى همانند يهود و نصارى را با شرائطى تحت حمايت خود قرار داده، و اجازه هيچگونه مزاحمت نسبت به آنها نمى دهد، اما در مورد اين دسته از منافقان اين چنين شدت عمل به خرج داده است. و با اين كه آنان تظاهر به اسلام مى نمودند دستور اسارت و حتى اعدام آنان را در صورت لزوم صادر كرده است. و اين نيست مگر به خاطر آن كه اين گونه افراد، زير پوشش اسلام مى توانند ضربه هائى بزنند كه هيچ دشمنى قادر بر آن نيست! ممكن است گفته شود: سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره منافقان اين بوده كه هيچ گاه دستور قتل آنها را صادر نمى كرد، مبادا دشمنان او را متهم به كشتن يارانش كنند و يا بعضى از اين مسأله سوء استفاده كرده، با افرادى كه خرده حساب داشتند به عنوان منافق بودن درآويزند و آنها را به قتل برسانند. در پاسخ بايد توجه داشت: سيره پيامبر (صلى الله عليه وآله) تنها در مورد منافقان «مدينه» و مانند آنها بوده است كه به ظواهر اسلام عمل مى كردند و مبارزه صريحى با اسلام و مسلمين نداشتند، اما كسانى كه مانند منافقان «مكّه» همكارى روشنى با دشمنان اسلام داشتند، مشمول اين حكم نبودند.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

حال مؤمن نسبت به عبادت و طاعت خود

حضرت امام کاظم علیه السلام

لا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنَ حَدِّ التَّقْصِيرِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِه‏

همواره این حال را داشته باش که در عبادت و اطاعت از خدا کوتاهی کرده ای؛ چرا که هیچ کس آنطور که حقّ عبادتِ خداست بندگی او را نکرده است.

«کافی» ج 2 ص 72

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

امیرالمومنین امام على (عليه السلام):

أهنَى العَيشِ اطّراحُ الكُلَفِ

گواراترين زندگى، دور افكندن تكلّفات و تشريفات است

ميزان الحكمه ج 8 ص 34

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۰

۹۰ إِلاَّ الَّذينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً

ترجمه
۹۰ ـ مگر آنها كه با هم پيمانان شما، پيمان بسته اند; يا آنها كه به سوى شما مى آيند، و از پيكار با شما، يا پيكار با قوم خود ناتوان شده اند; (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانائى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مى كند تا با شما پيكار كنند. پس اگر از شما كناره گيرى كرده و با شما پيكار ننمودند، (بلكه) پيشنهاد صلح كردند، خداوند به شما اجازه نمى دهد كه متعرض آنان شويد.

شان نزول
از روايات مختلفى كه در شأن نزول آيه وارد شده، و مفسران در تفاسير گوناگون آورده اند، چنين استفاده مى شود: دو قبيله در ميان قبائل عرب به نام «بنى ضمره» و «اشجع» وجود داشتند كه قبيله اول با مسلمانان پيمان ترك تعرض بسته بودند، و طايفه «اشجع» با «بنى ضمره» نيز هم پيمان بودند. بعضى از مسلمانان از قدرت طايفه «بنى ضمره» و پيمان شكنى آنها بيمناك بودند، لذا به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)پيشنهاد كردند: پيش از آن كه آنها حمله را آغاز كنند مسلمانان به آنها حملهور شوند، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: كَلاّ فَاِنَّهُمْ أَبَرُّ الْعَرَبِ بِالْوالِدَيْنِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلْرَّحِمِ وَ أَوْفاهُمْ بِالْعَهْدِ : «نه، هرگز چنين كارى نكنيد; زيرا آنها در ميان تمام طوائف عرب نسبت به پدر و مادر خود از همه نيكوكارترند، و از همه نسبت به اقوام و بستگان مهربان تر، و به عهد و پيمان خود از همه پايبندترند»! پس از مدتى مسلمانان با خبر شدند كه طايفه «اشجع» به سركردگى «مسعود بن رجيله» كه هفتصد نفر بودند به نزديكى «مدينه» آمده اند، پيامبر(صلى الله عليه وآله)نمايندگانى نزد آنها فرستاد تا از هدف مسافرتشان مطلع گردد آنها اظهار داشتند آمده ايم قرار داد ترك مخاصمه با محمّد(صلى الله عليه وآله) ببنديم. هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين ديد، دستور داد مقدار زيادى خرما به عنوان هديه براى آنها بردند، سپس با آنها تماس گرفت، آنها اظهار داشتند: ما نه توانائى مبارزه با دشمنان شما را داريم، چون عدد ما كم است، و نه قدرت و تمايل به مبارزه با شما را; زيرا محل ما به شما نزديك است، لذا آمده ايم با شما پيمان ترك تعرض ببنديم. در اين هنگام آيات فوق نازل شد و دستورهاى لازم در اين زمينه را به مسلمانان داد از پاره اى از روايات استفاده مى شود: قسمتى از آيه درباره طايفه «بنى مدلج» نازل شده است كه: خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيدند و اظهار داشتند: ما نه با شما هم صدا هستيم، و نه بر ضد شما گام بر مى داريم، پيامبر(صلى الله عليه وآله) پيمان ترك مخاصمه را با آنها امضاء كرد.

تفسیر
به دنبال دستور به شدت عمل، در برابر منافقانى كه با دشمنان اسلام همكارى نزديك داشتند، در اين آيه، دستور مى دهد كه دو دسته از اين قانون مستثنى هستند: 1 ـ آنها كه با يكى از هم پيمانان شما ارتباط دارند و پيمان بسته اند، لذا مى فرمايد: «مگر آنها كه با كسانى كه شما با آنها پيمان بسته ايد، هم پيمان باشند» (إِلاَّ الَّذينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ) 2 ـ كسانى كه از نظر موقعيت خاص خود در شرائطى قرار دارند كه نه قدرت مبارزه با شما را در خود مى بينند، و نه توانائى همكارى با شما و مبارزه با قبيله خود دارند، لذا مى فرمايد: «يا كسانى كه به سوى شما مى آيند و از پيكار با شما يا پيكار با قوم خود ناتوان شده اند» (أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُـقاتِلُوكُمْ أَوْ يُـقاتِلُوا قَوْمَهُمْ). روشن است دسته اول به خاطر احترام به پيمان بايد از اين قانون مستثنى باشند و دسته دوم نيز اگر چه معذور نيستند و بايد پس از تشخيص حق، به حق بپيوندند ولى چون اعلان بى طرفى كرده اند تعرض نسبت به آنها بر خلاف اصول عدالت و جوانمردى است. آنگاه براى اين كه: مسلمانان در برابر اين پيروزى هاى چشمگير مغرور نشوند و آن را مرهون قدرت نظامى و ابتكار خود ندانند، و نيز براى اين كه: احساسات انسانى آنها در برابر اين دسته از بى طرفان، تحريك شود، مى فرمايد: «اگر خداوند بخواهد مى تواند آن (جمعيت ضعيف) را بر شما مسلط گرداند تا با شما پيكار كنند» (وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ). بنابراين، همواره در پيروزى ها به ياد خدا باشيد و هيچ گاه به نيروى خود مغرور نشويد و نيز گذشت از ضعيفان را براى خود خسارتى نشمريد. در پايان آيه، بار ديگر نسبت به دسته اخير تأكيد كرده و با توضيح بيشترى چنين مى فرمايد: «اگر آنها از پيكار با شما كناره گيرى كنند و پيشنهاد صلح نمايند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمى دهد» (فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً). و موظفيد دستى را كه به منظور صلح به سوى شما دراز شده بفشاريد. نكته قابل توجه اين كه: قرآن در اين آيه، و چندين آيه ديگر، پيشنهاد صلح را با تعبير القاء السَّلَم: «افكندن صلح» ذكر كرده است كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد كه: طرفين نزاع، پيش از آن كه صلح كنند، معمولاً از هم فاصله مى گيرند و حتى پيشنهاد صلح را با احتياط طرح مى كنند، گوئى دور از هم ايستاده اند و اين پيشنهاد را به سوى هم پرتاب مى نمايند.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

۱۴ ربیع الأوّل
مرگ" بد " یزید بن معاویه ملعون تنها ۳ سال بعد از جنایاتش در" کربلا" برای غصب حکومت...!

در سال ۶۴هـ در شب چهاردهم ربیع الأوّل یزید بن معاویة بن ابی سفیان در سن ۳۹ سالگی یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت. (۱) قول دیگر در مرگ"بد" یزید پانزدهم این ماه است. (۲)

مادر یزید میسون "فاحشه" دختر بجدل کلبی است. او کسی است که غلام پدر خود را بر خود متمکّن ساخت و به یزید ملعون بارور شد.

از همین جاست که طبق فرمایش ائمه علیهم السلام قاتل امام حسین علیه السلام ولد الزناست، که این کلام شامل شِمر، عُمَر سعد، ابن زیاد و غیر آنها نیز می شود.

او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم، صاحب اشعار کفر آمیز و تارک الصلوة بود.

چنانچه دميری در حيات الحيوان و مسعودی در مروج الذهب نوشته اند او ميمون های زيادی داشت که لباس های حرير و زيبا بر آنها پوشانيده، طوق های طلا بر آنها نموده، سوار بر اسب ها می نمود، و همچنين سگ های بسياری طوق به گردن داشت که با دست خود آنها را شستشو می داد و سپس نيم خورده ی آنها را خودش می خورد و در اثر اعتياد به مشروبات الکلی مست و مخمور بود. (۳)

او بود که واقعه ی جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین علیه السلام و عمّه ی سادات زینب کبری علیها السلام و دیگر علوّیات و فاطمیّات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت بُرد.

او بود که خانه ی خدا را خراب کرد و پرده ی آن را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه ی حرّه در مدینه کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد.

بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معیّنی نداشتند. بعد از آن قتل و غارتی در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهّر کشتند.

در علّت مرگ "بد" او چند قول است :

یکی اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است.

شیخ صدوق رَحِمَهُ الله می فرماید :

یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مُرده یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل اینکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.

احمد بن حنبل و جماعتی از اهل سنّت لعن یزید را تجویز کرده اند و عدّه ای از آنان معتقد به کُفر یزید هستند، و ابن جوزی کتابی بر ردّ یزید نوشته است. (۴)

در این روز زیارت امام حسین علیه السلام مناسب است. (۵)

منابع :
۱. مسار الشیعة : ص ۵۰
۲. تاریخ طبری : ج ۴، ص ۳۸۹
۳. شب های پیشاور : ج ۱، ص ۲۵۷
۴. تتمّة المنتهی : ص ۵۶-۵۵
۵. بحار الأنوار : ج ۹۸، ص ۱۰۱.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

امام باقر (عليه السّلام) فرمودند:

النَّوْمُ أوَّلُ النّهارِ خُرْقٌ وَ الْقائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَيْنَ الْعِشائيْنِ يُحْرِمُ الرِّزْقَ.

خواب اوّلِ روز نادانى است، و خواب نزديك ظهر نعمت است. و خواب بعد از عصر حماقت است، و خواب بين مغرب و عشاء باعث محروميت از روزى مى شود.

مكارم الاخلاق ، ص305

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۱

۹۱ سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً

ترجمه
۹۱ ـ به زودى جمعيت ديگرى را مى يابيد كه مى خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند، و هم از ناحيه قوم خودشان (كه مشركند; ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) باز گردانند، با سر در آن فرو مى روند! اگر از درگيرى با شما كنار نرفتند و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما نكشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير كنيد و (يا) به قتل برسانيد! آنها كسانى هستند كه ما براى شما، تسلط آشكارى نسبت به آنان قرار داده ايم.

شان نزول
براى آيه فوق شأن نزول هاى مختلفى نقل شده كه يكى از مشهورترين آنها اين است: جمعى از مردم «مكّه» به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى آمدند و از روى خدعه و نيرنگ اظهار اسلام مى كردند، اما همين كه در برابر قريش و بت هاى آنها قرار مى گرفتند به نيايش و عبادت بت ها مى پرداختند. و به اين ترتيب مى خواستند از ناحيه اسلام و قريش هر دو آسوده خاطر باشند، از هر دو طرف سود ببرند و از هيچ يك زيان نبينند، و به اصطلاح در ميان اين دو دسته دو دوزه بازى كنند. آيه فوق نازل شد و دستور داد مسلمانان در برابر اين دسته شدت عمل به خرج دهند.

تفسیر
در اين آيه سخن از دسته ديگرى به ميان آمده كه درست در مقابل دسته اى قرار دارند كه در آيه پيش، دستور صلح نسبت به آنها داده شده بود. آنها كسانى هستند كه مى خواهند براى حفظ منافع خود، در ميان مسلمانان و مشركان آزادى عمل داشته باشند و براى تأمين اين نظر، راه خيانت و نيرنگ پيش گرفته، با هر دو دسته اظهار همكارى و هم فكرى مى كنند، مى فرمايد: «به زودى جمعيت ديگرى را مى يابيد كه مى خواهند هم از ناحيه شما در امان باشند و هم از ناحيه قوم خودشان» (سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ). هر گاه نزد شما مى آيند اظهار ايمان مى كنند و زمانى كه به نزد بت پرستان مى روند از بت پرستانِ سرسخت مى شوند، به همين دليل «هنگامى كه ميدان فتنه جوئى و بت پرستى پيش آيد همه برنامه هاى آنها وارونه مى شود و با سر در آن فرو مى روند»! (كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها). سپس به مسلمانان چنين دستور داده شده: «اگر آنها از درگيرى با شما كنار نرفتند، و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما برنداشتند، هر كجا آنان را بيابيد اسير كنيد و در صورت مقاومت به قتل برسانيد» (فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ). اينها درست بر ضد دسته سابقند; زيرا آنها كوشش داشتند از درگير شدن با مسلمانان دورى كنند، اما اينها علاقمندند با مسلمانان درگير شوند. آنها پيشنهاد صلح با مسلمانان داشتند، در حالى كه اينها سر جنگ دارند. آنها از اذيت و آزار مسلمانان پرهيز داشتند، ولى اينها پرهيز ندارند. اين سه تفاوت كه در اين قسمت از آيه به آن اشاره شده است، موجب گرديده كه حكم اينها از سه دسته سابق به كلى جدا شود. و لذا آنجا كه به اندازه كافى نسبت به آنها اتمام حجت شده، در پايان آيه مى فرمايد: «آنان كسانى هستند كه ما تسلط آشكارى براى شما نسبت به آنها قرار داديم» (وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً). اين تسلط مى تواند از نظر منطقى بوده باشد، چه اين كه منطق مسلمانان بر مشركان كاملاً پيروز بود. و يا از نظر ظاهرى و خارجى; زيرا در زمانى اين آيات نازل شد كه مسلمين به قدر كافى نيرومند شده بودند. تعبير به «ثَقِفْتُمُوهُمْ» در آيه فوق، ممكن است اشاره به نكته دقيقى باشد; زيرا اين جمله از ماده «ثقافت» به معنى «دست يافتن بر چيزى با دقت و مهارت» است، و با «وَجَدْتُمُوهُمْ» كه از ماده «وجدان» و به معنى «مطلق دست يافتن» است، تفاوت دارد، گويا اين دسته از «منافقان دو دوزه باز»، كه خطرناك ترين دسته هاى منافقان هستند، به آسانى ممكن نيست شناخته شوند و به تله بيفتند، لذا مى فرمايد: «اگر با مهارت و دقت به آنها دست يافتيد حكم خداوند را در مورد آنها اجرا كنيد» اشاره به اين كه دست يافتن بر آنها نياز به دقت و مراقبت كافى دارد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

استقامت در راه حق

امام خامنه ای:

یک قلم از تعلیمات پیامبر مسئله‌ی استقامت و ایستادگی است. در سوره‌ی «هود» خدای متعال به پیغمبر میفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا»: همچنانی که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگی کن، استقامت کن و صبر نشان بده. 1385/1/6

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پیامبر اکرم (صَلَ‌الله‌عَلَیه‌و‌آله):

اذا نَظَرَ الوالِدُ الی وَلَده فَسَرَّه، کانَ لِلوالِدِ عِتقُ نَسمَه.

هرگاه پدری با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویش را مسرور کند، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را میدهد.

مستدرک الوسائل ج2 ، ص626

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۲

۹۲ وَ ما كانَ لِمُؤْمِن أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْم عَدُوّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللّهِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيما

ترجمه
ً ۹۲ـ هيچ فرد با ايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند، مگر اين كه اين كار از روى خطا و اشتباه از او سر زند; و (در عين حال،) كسى كه مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، بايد يك برده مؤمن را آزاد كند و خون بهائى به كسان او بپردازد; مگر اين كه آنها خون بها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد كه دشمنان شما هستند (و كافرند)، ولى مقتول با ايمان بوده، (تنها) بايد يك برده مؤمن را آزاد كند (و پرداختن خون بها لازم نيست). و اگر از جمعيتى باشد كه ميان شما و آنها پيمانى بر قرار است، بايد خون بهاى او را به كسان او بپردازد، و يك برده مؤمن (نيز) آزاد كند. و آن كس كه دسترسى (به آزاد كردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مى گيرد. اين (يك نوع تخفيف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حكيم است.

شان نزول
يكى از بت پرستان «مكّه» به نام «حارث بن يزيد» با دستيارى «ابوجهل» مسلمانى را به نام «عياش بن ابى ربيعه» به جرم گرايش به اسلام مدت ها شكنجه مى داد، پس از هجرت مسلمانان به «مدينه» ، «عياش» نيز به «مدينه» هجرت كرد و در شمار مسلمانان قرار گرفت. اتفاقاً روزى در يكى از محله هاى اطراف «مدينه» با شكنجه دهنده خود «حارث بن يزيد» رو به رو شد، از فرصت استفاده كرده، او را به قتل رسانيد، به گمان اين كه: دشمنى را از پاى در آورده است، در حالى كه توجه نداشت «حارث» توبه كرده و مسلمان شده است و به سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى رود، جريان را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كردند، آيه نازل شد و حكم قتلى را كه از روى اشتباه و خطا واقع شده را بيان كرد.

تفسیر
به دليل اين كه در آيات گذشته به مسلمانان آزادى عمل براى در هم كوبيدن منافقان و دشمنان خطرناك داخلى داده شده، براى اين كه مبادا كسانى از اين قانون سوء استفاده كنند، و با افرادى كه دشمنى دارند به نام منافق بودن تصفيه حساب خصوصى نمايند. و يا بر اثر بى مبالاتى خون بى گناهى را بريزند، در اين آيه و آيه بعد، احكام قتل خطا و قتل عمد بيان شده است، تا در مسأله ريختن خون كه از نظر اسلام موضوع فوق العاده مهم و پر مسئوليتى است رعايت تمام جهات لازم را بكنند. در آغاز اين آيه كه حكم قتل خطا در آن بيان شده، مى فرمايد: «براى هيچ مؤمنى مجاز نيست كه فرد با ايمانى را ـ جز از روى خطا ـ به قتل برساند» (وَ ما كانَ لِمُؤْمِن أَنْ يَـقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً). اين تعبير، در حقيقت اشاره به آن است كه: اصولاً هرگز مؤمن به خود اجازه نمى دهد، دست خويش را به خون فرد بى گناهى بيالايد، چه اين كه در حريم ايمان، همه افراد، مانند اعضاى يك پيكرند. آيا هيچ گاه ممكن است عضوى از بدن انسان، عضو ديگر را جز از روى اشتباه از بين ببرد يا آزار دهد؟ بنابراين، آنها كه در صدد چنين كارى بر آيند، ايمان درستى ندارند و از حقيقت ايمان بى خبرند. جمله اِلاّ خَطَأً: «مگر از روى اشتباه» به اين معنى نيست كه آنها مجازند از روى اشتباه اين عمل را انجام دهند; زيرا اشتباه قابل پيش بينى نيست، و شخص به هنگام اشتباه متوجه اشتباه خود نمى باشد. منظور اين است كه: مؤمنان جز در موارد اشتباه، آلوده چنين گناه بزرگى نخواهند شد. آنگاه جريمه و كفاره قتل خطا را در سه مرحله بيان مى كند: صورت نخست اين كه: فرد بى گناهى كه از روى اشتباه كشته شده، متعلق به خانواده مسلمانى باشد كه در اين صورت، قاتل بايد دو كار كند: يكى اين كه برده مسلمانى را آزاد نمايد و ديگر اين كه خون بهاى مقتول را به صاحبان خون بپردازد، مى فرمايد: «كسى كه فرد با ايمانى را از روى خطا به قتل برساند، بايد برده مؤمنى را آزاد كند و خون بهائى به كسان او بپردازد» (وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ). «مگر اين كه خاندان مقتول، با رضايت خاطر از ديه بگذرند» (إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا). صورت دوم اين كه: مقتول وابسته به خاندانى باشد كه با مسلمانان خصومت و دشمنى دارند، در اين صورت، كفاره قتل خطا تنها آزاد نمودن برده است و پرداخت ديه بر جمعيتى كه تقويت بنيه مالى آنان خطرى براى مسلمانان محسوب خواهد شد ضرورت ندارد. به علاوه اسلام ارتباط اين فرد را با خانواده خود كه همگى از دشمنان اسلامند بريده است و بنابراين جائى براى جبران خسارت نيست، لذا مى فرمايد: «و اگر مقتول از جمعيتى است كه دشمن شما هستند ـ ولى مقتول شخص با ايمانى است ـ بايد يك برده آزاد كند» (فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْم عَدُوّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة). صورت سوم اين كه: خاندان مقتول از كفارى باشند كه با مسلمانان هم پيمانند، در اين صورت براى احترام به پيمان بايد علاوه بر آزاد كردن يك برده مؤمن، خون بهاى او را به بازماندگانش بپردازند، مى فرمايد: «و اگر مقتول از جمعيتى است كه بين شما و آنها پيمانى بر قرار است، بايد ديه اى به خاندان او پرداخت شود و يك برده مؤمن آزاد گردد» (وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة). در اين كه آيا مقتول در اين صورت، مانند دو صورت سابق يك فرد مؤمن است يا اعم از مؤمن و كافر ذمى، در ميان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر آيه و رواياتى كه در تفسير آن وارد شده، اين است كه: منظور از آن نيز «مقتول مؤمن» است و آيا مى توان ديه چنين مقتول مسلمانى را به ورثه كافر داد در صورتى كه كافر از مسلمان ارث نمى برد؟

از ظاهر آيه چنين استفاده مى شود كه: بايد ديه مزبور را به ورثه او داد، هر چند كافر باشند، و اين به خاطر پيمان و عهدى است كه با مسلمانان دارند. ولى از آنجا كه كافر از مسلمان هيچ گاه ارث نمى برد، جمعى از مفسران بر اين عقيده اند كه: منظور از جمله فوق اين است كه: ديه او را فقط به ورثه مسلمان او بدهند، نه ورثه كفار. در بعضى از روايات نيز اشاره به اين موضوع شده است ، اما ظاهر جمله مِنْ قَوْم بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيْثاقٌ: «از جمعيتى كه با شما پيمان دارند» اين است كه: ورثه مقتول جزء مسلمانان نيستند; زيرا مسلمانان با يكديگر پيمان خاصى ندارند (دقت كنيد). سپس در مورد كسانى كه دسترسى به آزاد كردن برده اى ندارند (يعنى قدرت مالى ندارند و يا برده اى براى آزاد كردن نمى يابند) مى فرمايد: «كسانى كه امكان آزاد كردن برده را ندارند، بايد دو ماه پى در پى روزه بگيرند» (فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ). و در پايان مى گويد: «اين تبديل شدن آزاد كردن برده به دو ماه روزه گرفتن يك نوع تخفيف و توبه الهى است، يا اين كه تمام آنچه در آيه به عنوان كفاره قتل خطا گفته شد، همگى براى انجام يك توبه الهى است و خداوند همواره از هر چيز با خبر و همه دستوراتش بر طبق حكمت است» (تَوْبَةً مِنَ اللّهِ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً).
در اينجا براى جبران قتل خطا، سه موضوع بيان شده است كه هر كدام از آن براى جبران يك نوع خسارت است كه از اين عمل به وجود مى آيد. نخست آزاد كردن برده است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اجتماعى كشته شدن يك فرد با ايمان محسوب مى شود. و ديگر پرداختن ديه است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اقتصادى است كه از كشته شدن يك نفر به خانواده او وارد مى شود، و الاّ سابقاً هم گفته ايم «ديه» هيچ گاه قيمت واقعى خون يك انسان نيست; زيرا خون يك انسان بى گناه ما فوق هر قيمت است بلكه يك نوع جبران خسارت اقتصادى خانواده مى باشد. و سوم مسأله دو ماه روزه پى در پى است كه جبران خسارت اخلاقى و معنوى مى باشد، كه دامنگير قاتل خطائى مى شود. البته بايد توجه داشت كه روزه دو ماه پى در پى وظيفه كسانى است كه دسترسى به آزاد كردن يك برده با ايمان ندارند، يعنى در درجه اول، فقط آزاد كردن برده كافى است و در درجه بعد اگر نتوانست بايد روزه بگيرد. ولى بايد دانست آزاد كردن برده يك نوع عبادت نيز محسوب مى شود و بنابراين اثر معنوى عبادت را در روح آزاد كننده خواهد داشت.

در موردى كه بازماندگان مقتول مسلمان باشند، جمله إِلاّ أَنْ يَصَّدَّقُوا: «مگر آن كه آنها از ديه صرف نظر كنند» ذكر شده، ولى در مورد كسانى كه مسلمان نباشند اين جمله ذكر نشده است، دليل آن نيز روشن است; زيرا در مورد اول، زمينه براى چنين كارى وجود دارد اما در مورد دوم چنان زمينه اى نيست. به علاوه مسلمانان حتى الامكان نبايد زير بار منّت غير مسلمانان در اين موارد بروند.
جالب توجه اين كه: در صورت اول كه بازماندگان مسلمانند، نخست اشاره به «آزادى يك برده» و سپس اشاره به «ديه» شده است، در حالى كه در صورت سوم كه مسلمان نيستند، نخست «ديه» آمده است. شايد اين تفاوت تعبير، اشاره به آن باشد كه در مورد مسلمانان تأخير در ديه غالباً عكس العمل نامطلوبى ندارد، در حالى كه در مورد غير مسلمانان بايد قبل از هر چيز ديه پرداخته شود تا آتش نزاع خاموش گردد، و دشمنان آن را بر پيمان شكنى حمل نكنند.
در آيه شريفه اشاره اى به مقدار ديه نشده است و شرح آن به سنت موكول گرديده كه مطابق آن ديه كامل هزار مثقال طلا يا يك صد شتر و يا دويست گاو و در صورت توافق، قيمت اين حيوانات است. البته تعيين طلا و يا بعضى از حيوانات به عنوان ديه، طبق يك سنت اسلامى است كه مقياس هاى خود را از امور طبيعى انتخاب مى كند، نه مصنوعى و قراردادى تا با گذشت زمان دگرگون نشوند.
بعضى ممكن است اشكال كنند كه «خطا» مجازات ندارد، چرا اسلام درباره آن اين همه اهميت قائل شده است؟ چرا كه مرتكب اين كار هيچگونه گناهى مرتكب نشده. پاسخ اين ايراد روشن است; زيرا مسأله خون، مسأله ساده اى نيست، اسلام خواسته با اين حكم شديد، مردم نهايت دقت و احتياط را به كار بندند تا هيچگونه قتلى حتى از روى اشتباه از آنها سر نزند; زيرا بسيارى از خطاها قابل پيشگيرى است. به علاوه، مردم بدانند با ادعاى خطا در قتل، هرگز نمى توانند خود را تبرئه نمايند. جمله آخر آيه (تَوْبَةً مِنَ اللّهِ...) ممكن است اشاره به همين موضوع باشد كه اشتباهات معمولاً از عدم دقت سرچشمه مى گيرد، لذا در مورد موضوعات مهمى همانند قتل نفس بايد به نحوى جبران گردد، تا توبه الهى شامل حال مرتكبان شود.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

سفارشات پروردگار به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :

پروردگارم مرا به هفت خصلت امر نموده است:
۱-دوست داشتن بينوايان و نزديك شدن به آنها،
۲-ذكر لا حول و لا قوة الا باللّه را بسيار گفتن،
۳-با خويشاوندان رابطه برقرار كردن؛ هر چند آنان قطع رابطه كنند،
۴- [و در مسائل مادى]، به پايين تر از خود نگاه كنم نه به بالاتر
۵-، در راه خدا سرزنش ملامتگران را به خود نگيرم،
۶-حق را بگويم اگر چه تلخ باشد
۷- و از كسى چيزى نخواهم.

الاصول الستة عشر، ص ۷۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وظیفۀ شیعیان در تعامل با سایر مسلمین

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام

صلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ‏ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ فِي حَدِيثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا شِيعِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيح‏

در نماز جماعت آنها (سائر مسلمانان) شرکت کنید، در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید، به عیادت مریضانشان بروید و حقوقشان را به ادا کنید.

چرا که وقتی یکی از شما در دین تقوا داشته و در کلام خود راستگو باشد، امانتدار باشد و با مردم رفتار نیکو داشته باشد و بگویند: «این شخص شیعه است»، این مرا خشنود می سازد.

تقوای الهی داشته باشید و برای ما زینت باشید و مایۀ ننگ ما نباشید. کاری کنید که مودّت همه را به سوی ما جلب کنید و اجازه ندهید که امور ناپسند به ما نسبت داده شود.

«تحف العقول» ص ۴۸۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق (علیه السلام) :

فوق هرعبادت ، عبادتی است. ولی عبادتی بالاتر از محبت اهل بیت(علیهم السلام) نیست.

دوستی اهل بیت(علیهم السلام) بالاترین عبادتهاست.

بحارالانوار ج27 ص91

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

آفَةُ اَلْحَدِیثِ اَلْکَذِبُ وَ آفَةُ اَلْعِلْمِ اَلنِّسْیَانُ وَ آفَةُ اَلْحِلْمِ اَلسَّفَهُ وَ آفَةُ اَلْعِبَادَةِ اَلْفَتْرَةُ وَ آفَةُ اَلظَّرْفِ اَلصَّلَفُ وَ آفَةُ اَلشَّجَاعَةِ اَلْبَغْیُ وَ آفَةُ اَلسَّخَاءِ اَلْمَنُّ وَ آفَةُ اَلْجَمَالِ اَلْخُیَلاَءُ وَ آفَةُ اَلْحَسَبِ اَلْفَخْرُ.

گفتار را دروغ آفت است و دانش را فراموشی و بردباری را سفاهت و عبادت را خستگی و زیرکی را خودنمایی و دلیری را ستم کردن و بخشش را منت نهادن و زیبایی را خودپرستی و مقام را به خود بالیدن.

شیخ صدوق، خصال، ج 3، ص 416

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۳

۹۳ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً

ترجمه
۹۳ ـ و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى كه جاودانه در آن مى ماند; و خداوند بر او غضب مى كند; و او را از رحمتش دور مى سازد; و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.

شان نزول
يكى از مسلمانان به نام «مقيس بن صبابه كنانى» ، كشته برادر خود «هشام» را در محله «بنى النجّار» پيدا كرد، جريان را به عرض پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسانيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را به اتفاق «قيس بن هلال فهرى» نزد بزرگان «بنى النجّار» فرستاد و دستور داد: اگر قاتل «هشام» را مى شناسند، او را تسليم برادرش «مقيس» نمايند و اگر نمى شناسند، خون بها و ديه او را بپردازند آنان هم چون قاتل را نمى شناختند، ديه را به صاحب خون پرداختند و او هم تحويل گرفت و به اتفاق «قيس بن هلال» به طرف «مدينه» حركت كردند در بين راه بقاياى افكار جاهليت، «مقيس» را تحريك نمود و با خود گفت: قبول ديه موجب سرشكستگى و ذلت است، لذا هم سفر خود را كه از قبيله «بنى النجّار» بود به انتقام خون برادر كشت و به طرف «مكّه» فرار نمود و از اسلام نيز كناره گيرى كرد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم در مقابل اين خيانت خون او را مباح نمود، و آيه فوق به همين مناسبت نازل شد كه مجازات قتل عمد در آن بيان شده است.

تفسیر
قرآن بعد از بيان حكم قتل خطا در اين آيه، به مجازات كسى كه فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند پرداخته است. از آنجا كه آدم كشى يكى از بزرگ ترين جنايات و گناهان خطرناك است و اگر با آن مبارزه نشود، امنيت كه يكى از مهم ترين شرائط يك اجتماع سالم است به كلى از بين مى رود، قرآن در آيات مختلف آن را با اهميت فوق العاده اى ذكر كرده است، تا آنجا كه قتل بى دليل يك انسان را همانند كشتن تمام مردم روى زمين معرفى مى كند، مى فرمايد: مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِى الأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيْعاً : «آن كس كه انسانى را بدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است» به همين دليل، در آيه مورد بحث، نيز براى كسانى كه فرد با ايمانى را عمداً به قتل برسانند، چهار مجازات و كيفر شديد اخروى (علاوه بر مسأله قصاص كه مجازات دنيوى است) ذكر شده است: 1 ـ خلود يعنى جاودانه در آتش دوزخ، مى فرمايد: «كسى كه مؤمنى را از روى عمد بكشد مجازات او دوزخ است كه در آن جاودانه مى ماند» (وَ مَنْ يَـقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها). 2 ـ خشم و غضب الهى، مى فرمايد: «و خداوند بر او خشم مى گيرد» (وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ). 3 ـ دورى از رحمت خدا، مى فرمايد: علاوه بر آن «خداوند او را از رحمتش دور مى سازد» (وَ لَعَنَهُ). 4 ـ مهيّا ساختن عذاب عظيمى براى او، مى فرمايد: «و عذاب عظيمى براى او فراهم ساخته است» (وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً). و به اين ترتيب، از نظر مجازات اخروى حداكثر تشديد در مورد قتل عمدى شده است، به طورى كه در هيچ مورد از قرآن اين چنين مجازات شديدى بيان نگرديده. اما كيفر دنيوى قتل عمد، همان قصاص است كه شرح آن در ذيل آيه 179 سوره «بقره» در جلد اول گذشت.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد، و آن اين كه مى دانيم: «خلود» يعنى مجازات جاودانى مخصوص كسانى است كه بى ايمان از دنيا بروند در حالى كه قاتل عمد ممكن است ايمان داشته باشد، حتى پشيمان گردد و از گناه بزرگى كه انجام داده جداً توبه كند و گذشته را تا آنجا كه قدرت دارد جبران نمايد، پاسخ اين چه مى تواند باشد؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت: منظور از قتل مؤمن در آيه اين است: انسانى را به خاطر ايمان داشتن به قتل برساند و يا كشتن او را مباح بشمرد، روشن است چنين قتلى نشانه كفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب مى باشد. حديثى نيز از امام صادق(عليه السلام) به اين مضمون نقل شده است اين احتمال نيز هست كه قتل افراد با ايمان و بى گناه، سبب شود كه انسان بى ايمان از دنيا برود و توفيق توبه نصيب او نگردد و به خاطر همين موضوع گرفتار عذاب جاويدان شود. اين هم ممكن است كه منظور از خلود، در اين آيه عذاب بسيار طولانى باشد، نه عذاب جاويدان.

سؤال ديگرى نيز در اينجا مطرح مى شود كه: اصولاً آيا در قتل عمد، توبه پذيرفته است؟! جمعى از مفسران، صريحاً به اين سوال پاسخ منفى داده، مى گويند: قتل نفس طبق آيه فوق اصلاً قابل توبه نيست، و در پاره اى از روايات كه در ذيل آيه وارد شده است نيز اشاره به اين معنى گرديده كه: «لا تَوْبَةَ لَهُ» ولى آنچه از روح تعليمات اسلام، روايات پيشوايان بزرگ دينى و فلسفه توبه كه پايه تربيت و حفظ از گناه در آينده زندگى است، استفاده مى شود اين است: هيچ گناهى نيست كه قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پاره اى از گناهان، بسيار سخت و شرائط سنگينى دارد، قرآن مجيد مى فرمايد: اِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرِكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ: «خداوند تنها گناه شرك را نمى بخشد اما غير آن را براى هر كس بخواهد و صلاح ببيند خواهد بخشيد» حتى سابقاً ذيل همين آيه اشاره كرديم كه اين آيه درباره آمرزش گناهان از طريق شفاعت و مانند آن سخن مى گويد، و الاّ گناه شرك نيز با توبه كردن و بازگشت به سوى توحيد و اسلام، قابل بخشش است، همان طور كه بيشتر مسلمانان صدر اسلام، در آغاز مشرك بودند، سپس توبه كردند، و خداوند گناه آنها را بخشيد. بنابراين، شرك تنها گناهى است كه بدون توبه بخشيده نمى شود، و اما با توبه كردن همه گناهان، حتى شرك قابل بخشش است چنان كه در سوره «زمر» آيات 53 و 54 مى خوانيم: ...اِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيْعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيْمُ * وَ أَنِيْبُوا اِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ: «...خداوند همه گناهان را مى بخشد; زيرا او بخشنده مهربان است * و به سوى خدا بازگشت كنيد، توبه نمائيد و تسليم فرمان او باشيد». و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: آيات، مربوط به آمرزش همه گناهان در پرتوِ توبه، به اصطلاح از قبيل «عام» و قابل «تخصيص» مى باشد، صحيح نيست; زيرا لسان اين آيات كه در مقام امتنان بر گنهكاران مى باشد و با تأكيدات مختلف همراه است قابل تخصيص نيست (به اصطلاح آبى از تخصيص است). از اين گذشته، اگر به راستى كسى كه قتل عمدى از او سرزده به كلى از آمرزش خداوند مأيوس گردد، و براى هميشه (حتى پس از توبه مؤكّد و جبران عمل زشت خود، با اعمال نيك فراوان) در لعن و عذاب جاويدان بماند هيچگونه دليلى ندارد كه در باقيمانده عمر، اطاعت خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفس هاى مكرر بر دارد، و اين چگونه با روح تعليمات انبياء كه براى تربيت بشر در هر مرحله آمده اند سازگار است؟! در تواريخ اسلام نيز، مى بينيم: پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از گنهكاران خطرناكى همچون «وحشى» قاتل «حمزة بن عبدالمطلب» گذشت و توبه او را پذيرفت و نمى توان گفت: قتل نفس در حال شرك و ايمان آن قدر تفاوت دارد كه در يك حال بخشوده شود و در حال ديگر به هيچ وجه قابل بخشش نباشد. اصولاً ـ همان طور كه گفتيم ـ هيچ گناهى بالاتر از شرك نيست و مى دانيم كه اين گناه نيز با توبه و پذيرش اسلام بخشوده مى شود، چگونه مى توان باور كرد گناه قتل، حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد؟ ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتيم به اين معنى نيست كه قتل عمد، كار كوچك و كم اهميتى است، يا به اين سادگى مى توان از آن توبه كرد، بلكه به عكس، توبه واقعى از اين گناه كبيره بسيار مشكل است، نياز به جبران اين عمل دارد و جبران آن كار آسانى نيست بنابراين، منظور فقط اين است كه راه توبه به روى چنين افرادى به طور كلى بسته نمى باشد.
فقها در كتاب «قصاص» و «ديات» از كتب فقهى با الهامى كه از آيات و روايات اسلامى گرفته اند، قتل را به سه نوع تقسيم كرده اند: «قتل عمد» ، «قتل شبه عمد» و «قتل خطا». قتل عمد، قتلى است كه با تصميم قبلى و با استفاده از وسائل قتل، صورت گيرد، مثل اين كه: انسان به قصد كشتن ديگرى از حربه يا چوب يا سنگ يا دست استفاده كند. قتل شبه عمد، آن است كه: تصميمى بر كشتن نباشد، اما تصميم بر كارى در مورد مقتول داشته باشد، كه بدون توجه منجر به قتل گردد، مثل اين كه: كسى را عمداً كتك مى زند، بدون اين كه تصميم كشتن او را داشته باشد، ولى اين ضرب اتفاقاً منجر به قتل گردد. قتل خطا، آن است كه: هيچگونه تصميمى نه به قتل داشته باشد، نه انجام عملى در مورد مقتول، مثل اين كه مى خواهد حيوانى را شكار كند اما تير خطا مى رود، به انسانى مى خورد و او را به قتل مى رساند. هر يك از اين سه نوع، احكام مشروحى دارد كه در كتب فقهى آمده است.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۹۴

۹۴ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً

ترجمه
۹۴ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه در راه خدا گام مى زنيد (و به سفرى براى جهاد مى رويد)، تحقيق كنيد! و به خاطر اين كه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنائمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مى كند نگوئيد: «مسلمان نيستى»! زيرا غنيمت هاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنين بوديد; و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدايت شديد). پس، (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق كنيد! خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.

شان نزول
در روايات و تفاسير اسلامى شأن نزول هائى درباره آيه فوق آمده است كه كم و بيش، با هم شباهت دارند از جمله اين كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از بازگشت از جنگ «خيبر»، «اسامة بن زيد» را با جمعى از مسلمانان به سوى يهوديانى كه در يكى از روستاهاى «فدك» زندگى مى كردند فرستاد، تا آنها را به سوى اسلام و يا قبول شرائط ذمه دعوت كند. يكى از يهوديان به نام «مرداس» كه از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالى كه به يگانگى خدا و نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) گواهى مى داد. «اسامة بن زيد» به گمان اين كه مرد يهودى از ترس جان و براى حفظ مال اظهار اسلام مى كند و در باطن مسلمان نيست، به او حمله كرد و او را كشت و گوسفندان او را به غنيمت گرفت، هنگامى كه خبر به پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله)سخت از اين جريان ناراحت شد، فرمود: تو مسلمانى را كشتى، «اسامة» ناراحت شد، عرض كرد: اين مرد از ترس جان و براى حفظ مالش اظهار اسلام كرد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: تو كه از درون او آگاه نبودى، چه مى دانى؟ شايد به راستى مسلمان شده. در اين موقع آيه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد كه: به خاطر غنائم جنگى و مانند آن هيچ گاه سخن كسانى كه اظهار اسلام مى كنند را انكار ننمايند، بلكه هر كس اظهار اسلام كرد، بايد سخن او را پذيرفت.

تفسیر
بعد از آن كه در آيات گذشته تأكيدات لازم نسبت به حفظ جان افراد بى گناه شد، در اين آيه، يك دستور احتياطى براى حفظ جان افراد بى گناهى كه ممكن است مورد اتهام قرار گيرند، بيان مى كند، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه در راه جهاد گام بر مى داريد، تحقيق و جستجو كنيد و به كسانى كه اظهار اسلام مى كنند نگوئيد مسلمان نيستيد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً). و به اين ترتيب، دستور مى دهد: آنهائى كه اظهار ايمان مى كنند را با آغوش باز بپذيرند و هر گونه بد گمانى و سوء ظن را نسبت به اظهار ايمان آنها كنار بگذارند. پس از آن اضافه مى كند: «مبادا به خاطر نعمت هاى ناپايدار اين جهان، افرادى كه اظهار اسلام مى كنند را متهم كرده و آنها را به عنوان يك دشمن به قتل برسانيد و اموال آنها را به غنيمت بگيريد» (تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا) آنگاه مى افزايد: در حالى كه «غنيمت هاى جاودانى و ارزنده در پيشگاه خدا است» (فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ). و توجه مى دهد: گر چه در «گذشته چنين بوديد و در دوران جاهليت جنگ هاى شما انگيزه غارتگرى داشت» (كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ) سپس مى فرمايد: ولى اكنون در پرتو اسلام و منّتى كه خداوند بر شما نهاده است، از آن وضع نجات يافته ايد، «بنابراين به شكرانه اين نعمت بزرگ خدا بر شما، لازم است در كارها تحقيق كنيد» (فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا). و سرانجام اعلام مى دارد: و اين را بدانيد كه «خداوند از اعمال و نيّات شما آگاه است» (إِنَّ اللّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً).
آيه فوق به خوبى اين حقيقت را روشن مى سازد كه: هيچ مسلمانى نبايد براى هدف مادّى گام در ميدان جهاد بگذارد، و به همين دليل بايد نخستين اظهار ايمان را از طرف دشمن بپذيرد، و به نداى صلح او پاسخ گويد، اگر چه از غنائم مادّى فراوان محروم گردد; زيرا هدف از جهاد اسلامى توسعه طلبى و جمع غنائم نيست، بلكه هدف آزاد شدن انسان ها از قيد بندگى بندگان و خداوندان زور و زر است و هر زمان كه روزنه اميدى به سوى اين حقيقت گشوده شد، بايد به سوى آن شتافت. آيه فوق مى گويد: شما يك روز چنين افكار منحطى داشتيد و به خاطر سرمايه هاى مادّى خون هائى را مى ريختيد، اما امروز آن برنامه به كلّى دگرگون شده است، به علاوه ، مگر خود شما به هنگام ورود در اسلام، غير از اظهار ايمان چه برنامه ديگرى داشتيد، چرا از قانونى كه خود از آن استفاده كرده ايد، درباره ديگران دريغ مى نمائيد؟!
ممكن است با توجه به مضمون آيه، چنين ايراد شود كه اسلام با قبول ادعاهاى ظاهرى مردم در مورد پيوستن به اين آئين، زمينه را براى پرورش «منافق» در محيط اسلامى آماده مى كند، و با اين برنامه، ممكن است عده زيادى از آن، سوء استفاده كرده و با استتار در زير نام اسلام دست به اعمال جاسوسى و ضد اسلامى بزنند. در پاسخ بايد گفت: شايد هيچ قانونى در جهان نباشد كه راه سوء استفاده در آن وجود نداشته باشد. مهم اين است كه: قانون داراى مصالح قابل ملاحظه اى باشد، اگر بنا شود، اظهار اسلام به بهانه عدم آگاهى از مكنون قلب طرف، قبول نگردد، مفاسد بسيارى به بار مى آيد كه زيان آن به مراتب بيشتر است، و اصول عواطف انسانى را از بين خواهد برد; زيرا هر كس با ديگرى كينه و خرده حسابى داشته باشد مى تواند او را متهم كند كه اسلام او ظاهرى است و با مكنون دل او هماهنگ نيست و به اين ترتيب، خون هاى بسيارى از بى گناهان ريخته شود. از اين گذشته، در آغاز گرايش به هر آئين، افرادى هستند كه گرايش هاى ساده و تشريفاتى و ظاهرى دارند اما با گذشت زمان و تماس مداوم با آن آئين، محكم و ريشه دار مى شوند، اين دسته را نيز نمى توان طرد كرد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمؤمنین امام علی (عليه السلام):

إنَّ الحقَّ ثَقيلٌ مَرِيءٌ، و إنّ الباطِلَ خَفيفٌ وَبِيءٌ

همانا حقّ سنگين است اما گوارا، و باطل سبك و آسان است اما كشنده.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۹۵ تا ۹۶

۹۵ لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً ۹۶ دَرَجات مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً

ترجمه
۹۵ ـ (هرگز) افراد با ايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى، از جهاد باز نشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترك كنندگان جهاد) برترى مهمى بخشيده; خداوند وعده پاداش نيك داده; و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است. ۹۶ ـ درجات (مهمى) از ناحيه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصيب آنان مى گردد); و خداوند آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
در آيات گذشته، سخن از جهاد در ميان بود، اين دو آيه مقايسه اى در ميان مجاهدان و غير مجاهدان به عمل آورده، مى فرمايد: «افراد با ايمانى كه از شركت در ميدان جهاد خوددارى مى كنند، در حالى كه بيمارى خاصى كه آنها را از شركت در اين ميدان مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانى كه در راه خدا و اعلاى كلمه حق با مال و جان خود جهاد مى كنند، يكسان نيستند» (لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ). روشن است: منظور از «قاعِدُون» در اينجا افرادى هستند كه با داشتن ايمان به اصول اسلام، بر اثر نداشتن همت كافى، در جهاد شركت نكرده اند، اما جهاد بر آنها واجب عينى نبوده; زيرا اگر واجب عينى بود، قرآن با اين لحن ملايم درباره آنها سخن نمى گفت، و در آخر آيه به آنها وعده پاداش نمى داد. بنابراين، حتى در صورتى كه جهاد واجب عينى نباشد برترى روشن «مجاهدان» بر «قاعدان» قابل انكار نيست. به هر حال، آيه كسانى كه از روى نفاق و دشمنى از شركت در جهاد خوددارى كرده اند را شامل نمى شود. ضمناً بايد توجه داشت تعبير «غَيْرُ أُولِى الضَّرَرِ» مفهوم وسيعى دارد، يعنى تمام كسانى را كه به خاطر نقص عضو، يا بيمارى و يا ضعف فوق العاده و مانند آنها قادر به شركت در جهاد نيستند را، استثناء مى كند. پس از آن، برترى مجاهدان را بار ديگر به صورت صريح تر و آشكارتر بيان كرده، مى فرمايد: «خداوند مجاهدانى را كه با مال و جان خود در راهش پيكار مى كنند بر خوددارى كنندگان از شركت در ميدان جهاد، برترى عظيمى بخشيده» (فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً) ولى در عين حال، چون ـ همان طور كه گفتيم ـ نقطه مقابل اين دسته از مجاهدان، افرادى هستند كه جهاد براى آنها واجب عينى نبوده و يا اين كه: به خاطر بيمارى و ناتوانى و علل ديگر قادر به شركت در ميدان جهاد نبوده اند، براى اين كه پاداش نيت صالح، ايمان و ساير اعمال نيك آنها ناديده گرفته نشود، به آنها نيز وعده نيك داده، مى فرمايد: «خداوند به هر دو دسته (مجاهدان و غير مجاهدان) وعده نيك داده است» (وَ كُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى). بديهى است ميان وعده نيكى كه به اين دو دسته داده شده، فاصله بسيار است. در حقيقت قرآن با اين بيان نشان مى دهد كه: سهم هر كار نيكى در جاى خود محفوظ و فراموش نشدنى است، به خصوص اين كه: سخن از قاعدانى است كه علاقمند به شركت در جهاد بوده اند و آن را يك هدف عالى و مقدس مى دانستند ولى واجب عينى نبودن آن مانع از تحقق بخشيدن به اين هدف عالى شده است. آنها نيز به اندازه علاقه اى كه به اين كار داشته اند، پاداش خواهند داشت، همچنين افراد أُولِى الضَّرَر: «كسانى كه به خاطر بيمارى و يا نقص عضو در ميدان جهاد شركت نكرده اند» در حالى كه با تمام وجود خود به آن علاقه داشته و عشق مىورزيده اند نيز سهم قابل ملاحظه اى از پاداش مجاهدان خواهند داشت، در حديثى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه به سربازان اسلام فرمود: لَقَدْ خُلِّفْتُمْ فِى الْمَدِيْنَةِ أَقْواماً ما سِرْتُمْ مَسِيْراً وَ لا قَطَعْتُمْ وادِياً اِلاّ كانُوا مَعَكُمْ وَ هُمُ الَّذِيْنَ صَحَّتْ نِيّاتُهُمْ وَ نَصَحَتْ جُيُوبُهُمْ وَ هَوَتْ أَفْئِدَتُهُمْ اِلَى الْجِهادِ وَ قَدْ مَنَعَهُمْ عَنِ الْمَسِيْرِ ضَرَرٌ أَوْ غَيْرُهُ : «افرادى را در مدينه پشت سر گذاشتيد كه در هر گام در اين مسير، با شما بودند (و در پاداش هاى الهى شركت داشتند) آنها كسانى بودند كه نيتى پاك داشتند، به اندازه كافى خيرخواهى كردند و قلب هاى آنها مشتاق به جهاد بود ولى موانعى همچون بيمارى و زيان و غير آن آنها را از شركت در اين كار بازداشت» ولى از آنجا كه اهميت جهاد در منطق اسلام، از اين هم بيشتر است، بار ديگر به سراغ مجاهدان رفته و تأكيد مى كند: «خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظيمى بخشيده است» (وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً).

اين اجر عظيم، در آيه بعد چنين تفسير شده: «درجات مهمى از طرف خداوند و آمرزش و رحمت او است» (دَرَجات مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً). و اگر در اين ميان افرادى ضمن انجام وظيفه خويش، مرتكب لغزش هائى شده اند و از كرده خويش پشيمانند خدا به آنها نيز وعده آمرزش داده، لذا در پايان آيه مى فرمايد: «و خداوند غفور و رحيم است» (وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً).
در آيه فوق، سه بار نام «مجاهدان» به ميان آمده، در نخستين بار مجاهدان همراه با «هدف» و «وسيله» جهاد، ذكر شده اند (المُجاهِدُونَ فِى سَبِيْلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِم) . در مرتبه دوم، نام مجاهدان فقط با وسيله جهاد ذكر شده، اما سخنى از هدف به ميان نيامده است (المُجاهِدُينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ) . و در مرحله آخر، تنها نام مجاهدان به ميان آمده است (المُجاهِدِيْنَ...). و اين يكى از نكات بارز بلاغت در كلام است كه چون شنونده مرحله به مرحله با موضوع آشناتر مى شود از قيود و مشخصات آن مى كاهند و كار آشنائى به جائى مى رسد كه تنها با يك اشاره همه چيز معلوم مى شود.
در آيه نخست، برترى مجاهدان بر قاعدان به صورت مفرد (درجه) ذكر شده در حالى كه در آيه دوم به صورت جمع (درجات) آمده است، روشن است: ميان اين دو تعبير، منافاتى نيست; زيرا در تعبير اول، منظور بيان اصل برترى مجاهدان بر غير آنها است، ولى در تعبير دوم، اين برترى را شرح مى دهد، لذا با ذكر «مغفرت» و «رحمت» نيز توأم شده است. به عبارت ديگر، تفاوت ميان اين دو، تفاوت ميان «اجمال» و «تفصيل» است. ضمناً از تعبير به «درجات» نيز مى توان اين معنى را استفاده كرد كه مجاهدان همه در يك حدّ و پايه نيستند و به اختلاف درجه اخلاص، فداكارى و تحمل ناراحتى ها، مقامات معنوى آنها مختلف است; زيرا مسلّم است همه مجاهدانى كه در يك صف در برابر دشمن مى ايستند، به يك اندازه، جهاد نمى كنند و به يك اندازه اخلاص ندارند، بنابراين هر يك، به تناسب كار و نيت خود پاداش مى گيرند.

جهاد يك قانون عمومى در عالم آفرينش است، و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات و حيوانات به وسيله جهاد موانع را از سر راه خود بر مى دارند، تا بتوانند به كمالات مطلوب خود برسند. به عنوان مثال، ريشه درخت براى به دست آوردن غذا و نيرو، به طور دائم در حال فعاليت و حركت است، و اگر روزى اين فعاليت و كوشش را ترك گويد، ادامه زندگى براى او غير ممكن است. به همين دليل، هنگامى كه در حركت خود در اعماق زمين با موانعى برخورد كند، اگر بتواند آنها را سوراخ كرده و از آنان مى گذرد. عجيب اين است كه: ريشه هاى لطيف، گاهى همانند مته هاى فولادى با موانع به نبرد بر مى خيزند. و اگر احياناً اين توانائى را نداشت، راه خود را كج كرده و با دور زدن از مانع مى گذرد. در وجود خود ما در تمام شبانه روز حتى در ساعاتى كه در خوابيم نبرد عجيبى ميان گلبول هاى سفيد خون ما و دشمنان مهاجم وجود دارد، كه اگر يك ساعت اين جهاد خاموش گردد، و مدافعان كشور تن دست از پيكار بكشند، انواع ميكروب هاى موذى در دستگاه هاى مختلف رخنه كرده، و سلامت ما را به مخاطره خواهند افكند. عين همين مطلب، در ميان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم وجود دارد. آنانى كه هميشه در حال «جهاد» و «مراقبت» به سر مى برند، همواره زنده و پيروزند، و ديگرانى كه به فكر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند، دير يا زود از بين رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت. و همين است كه رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: فَمَنْ تَرَكَ الْجِهادَ أَلْبَسَهُ اللّهُ ذُلاًّ وَ فَقْراً فِى مَعِيْشَتِهِ وَ مَحْقاً فِى دِيْنِهِ اِنَّ اللّهَ أَعَزَّ أُمَّتِى بِسَنابِكِ خَيْلِها وَ مَراكِزِ رِماحِها : «آن كس كه جهاد را ترك گويد، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند، و فقر و نيازمندى بر زندگى، و تاريكى بر دين او سايه شوم مى افكند، خداوند پيروان مرا به وسيله سم ستورانى كه به ميدان جهاد پيش مى روند و به وسيله پيكان هاى نيزه ها، عزت مى بخشد» و به مناسبت ديگرى مى فرمايد: أُغْزُوا تُورِثُوا أَبْنائَكُمْ مَجْداً: «جهاد كنيد تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به ميراث بگذاريد»! 2 و امير مؤمنان على(عليه السلام) در ابتداى خطبه جهاد چنين مى فرمايد: ... فَاِنَّ الْجِهادَ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَوْلِيائِهِ وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوى وَ دِرعُ اللّهِ الْحَصِيْنَةِ وَ جُنَّـتُهُ الْوَثِيْقَةُ، فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغارِ وَ الْقَماءَةِ... : «...جهاد درى است از درب هاى بهشت، كه خداوند آن را به روى دوستان خاص خود گشوده است، جهاد، لباس پر فضيلت «تقوا» است جهاد، زره نفوذناپذير الهى است، جهاد، سپر محكم پروردگار است، آن كس كه جهاد را ترك گويد، خداوند بر اندام او لباس ذلت و بلا مى پوشاند، و او را در مقابل ديدگاه مردم خوار و ذليل جلوه مى دهد...» ضمناً بايد توجه داشت: جهاد، تنها به معنى جنگ و نبرد مسلحانه نيست بلكه هر نوع تلاش و كوششى كه براى پيشبرد اهداف مقدس الهى انجام گيرد را شامل مى شود. و به اين ترتيب، علاوه بر نبردهاى دفاعى و گاهى تهاجمى، مبارزات علمى، منطقى، اقتصادى، فرهنگى و سياسى را نيز در بر مى گيرد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۹۷ تا ۹۹

۹۷ إِنَّ الَّذينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً ۹۸ إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً ۹۹ فَأُولئِكَ عَسَى اللّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً

ترجمه
۹۷ـ كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد»؟ گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم». آنها (فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد»؟! آنها (عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. ۹۸ ـ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفته اند; نه چاره اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مى يابند. ۹۹ ـ ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد; و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است.

شان نزول
قبل از آغاز جنگ «بدر»، سران قريش اخطار كردند: همه افراد ساكن «مكّه» كه آمادگى براى شركت در ميدان جنگ دارند، بايد براى نبرد با مسلمانان حركت كنند و هر كس مخالفت كند خانه او ويران و اموالش مصادره مى شود. به دنبال اين تهديد، عده اى از افرادى كه ظاهراً اسلام آورده بودند، ولى به خاطر علاقه شديد به خانه و زندگى و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نيز با بت پرستان به سوى ميدان جنگ حركت كردند، و در ميدان در صفوف مشركان ايستادند و از كمى نفرات مسلمانان به شك و ترديد افتادند و سرانجام در اين ميدان كشته شدند. آيه فوق نازل گرديد و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.

تفسیر
در تعقيب بحث هاى مربوط به جهاد، در اين آيات اشاره به سرنوشت شوم كسانى شده كه دم از اسلام مى زدند، ولى برنامه مهم اسلامى يعنى «هجرت» را عملى نساختند، در نتيجه به وادى هاى خطرناكى كشيده شدند و در صفوف مشركان جان سپردند. قرآن مى فرمايد: «كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند ـ در حالى كه به خود ستم كرده بودند ـ و از آنها پرسيدند: شما در چه حالى و كجا بوديد؟ (كه در چنين وضعى گرفتار شده ايد؟) اگر مسلمان بوديد، چرا در صفوف كفار قرار گرفتيد؟ و با مسلمانان جنگيديد؟ و در پاسخ به عنوان عذرخواهى گفتند: ما در محيط خود تحت فشار بوديم و به همين جهت توانائى بر اجراى فرمان خدا نداشتيم» (إِنَّ الَّذينَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الأَرْضِ). اين اعتذار از آنان پذيرفته نشد، بلكه از فرشتگان خدا پاسخ شنيدند: «مگر سرزمين پروردگار وسيع و پهناور نبود كه مهاجرت كنيد و خود را از آن محيط آلوده و خفقان بار برهانيد»؟ (قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها). آرى، آنها هيچ عذر و بهانه قابل قبولى در برابر اين اعتراض نداشتند، لذا در پايان آيه، به سرنوشت آنان اشاره كرده، مى فرمايد: «اين گونه اشخاص كه با عذرهاى واهى و مصلحت انديشى هاى شخصى شانه از زير بار هجرت خالى كردند و زندگى در محيط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجيح دادند، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى دارند» (فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً). و بدين ترتيب، مجازات كسانى كه راه چاره براى خروج از محيط كفر دارند و مى توانند از همكارى با كفار خوددارى كنند و نمى كنند را مشخص ساخته است.
در آيه بعد، مستضعفان و ناتوان هاى واقعى (نه مستضعفان دروغين) را استثناء كرده، مى فرمايد: «مگر مردان و زنان و كودكانى كه هيچ راه چاره اى براى هجرت و هيچ طريقى براى نجات از آن محيط آلوده نمى يابند» (إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً). زيرا واقعاً اين دسته معذورند و خداوند ممكن نيست تكليف ما لا يطاق كند. اين گروه مكلف به هجرت نيستند، بلكه ديگر مسلمانان مكلفند كه راهى براى رهائى آنها پيدا كنند.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد: «ممكن است اينها مشمول عفو خداوند شوند و خداوند همواره بخشنده و آمرزنده بوده است» (فَأُولئِكَ عَسَى اللّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً). در اينجا ممكن است اين سؤال پيش آيد: اگر اين افراد به راستى معذورند، چرا نمى فرمايد حتماً خداوند، آنها را مى بخشد، بلكه مى گويد عَسى: «شايد». پاسخ اين سوال همان است كه در ذيل آيه 84 از همين سوره بيان شد كه: منظور از اين گونه تعبيرات، آن است كه حكم مذكور در اين آيه داراى شرائطى است، كه بايد به آنها توجه داشت. يعنى اين گونه اشخاص هنگامى مشمول عفو الهى مى شوند كه در انجام هجرت به هنگام فرصت كمترين قصورى نورزيده اند و به اصطلاح تقصير در مقدمات كار نداشته اند و همواره آماده اند كه در نخستين فرصت ممكن هجرت نمايند.
تعبير به «تَوَفّى» در آيه شريفه به جاى «موت» ، در حقيقت اشاره به اين نكته است كه: مرگ به معنى نابودى و فنا نيست، بلكه يك نوع «دريافت روح از ناحيه فرشتگان» است، يعنى روح او را كه اساسى ترين قسمت وجود او است مى گيرند و با خود به جهان ديگرى مى برند. اين گونه تعبير كه در قرآن كراراً آمده، يكى از روشن ترين اشارات قرآن به مسأله وجود روح و بقاى آن بعد از مرگ است، كه شرح آن در ذيل آيات مناسب خواهد آمد، و پاسخى است به كسانى كه مى گويند: قرآن هيچگونه اشاره اى به مسأله روح نكرده است.
از بررسى موارد متعددى از قرآن مجيد (12 مورد) كه درباره «توفّى» و مرگ سخن به ميان آمده، استفاده مى شود: گرفتن ارواح به دست يك فرشته معين نيست، بلكه فرشتگانى هستند كه اين وظيفه را به عهده دارند و مأمور انتقال ارواح آدميان از اين جهان به جهان ديگرند، و آيه فوق كه «الملائكة» در آن به صورت جمع آمده اند، نيز يكى از شواهد اين موضوع است. علاوه بر اين، در آيه 61 سوره «انعام» مى خوانيم: حَتّى اِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا: «هنگامى كه زمان مرگ يكى از شما برسد، فرستادگان ما روح او را قبض مى كنند». و اگر مى بينيم در بعضى از آيات اين موضوع به ملك الموت: «فرشته مرگ» نسبت داده شده از اين نظر است كه او بزرگ فرشتگان مأمور قبض ارواح است، همان كسى كه در احاديث، به نام «عزرائيل» از او ياد شده است. از اين رو اين كه: بعضى مى پرسند: چگونه ممكن است يك فرشته در آنِ واحد همه جا حضور يابد و قبض روح انسان هاى متعددى كند، پاسخ آن روشن مى گردد. از اين گذشته، به فرض اين كه: فرشتگان متعدد نباشند و تنها يك فرشته باشد، باز مشكلى ايجاد نمى شود; زيرا تجرد وجودى او ايجاب مى كند كه دائره نفوذ عملش فوق العاده وسيع باشد; چرا كه يك وجود مجرد مى تواند احاطه وسيعى نسبت به جهان ماده داشته باشد. در حديثى كه درباره فرشته مرگ (ملك الموت) از امام صادق(عليه السلام) نقل شده، مى خوانيم: هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از احاطه او نسبت به جهان سؤال كرد، در جواب چنين گفت: مَا الدُّنْيا كُلُّها عِنْدِى فِيْما سَخَّرَهَا اللّهُ لِى وَ مَكَّنَنِى عَلَيْها اِلاّ كَالدِّرْهَمِ فِى كَفِّ الرَّجُلِ يُقَلِّبُهُ كَيْفَ يَشاءُ : «اين جهان و آنچه در آن است با تسلط و احاطه اى كه خداوند به من بخشيده در نزد من همچون سكه اى است در دست انسان، كه هر گونه بخواهد آن را مى چرخاند» ضمناً اگر مى بينيم در بعضى از آيات قرآن، قبض روح به خدا نسبت داده شده است، مانند: اللّهُ يَتَوَفَّى الأَنْفُسَ حِيْنَ مَوْتِها: «خداوند جان ها را در موقع مرگ مى گيرد با آيات گذشته هيچ منافاتى ندارد; زيرا در مواردى كه كار با وسائطى انجام مى گيرد، گاهى كار را به وسائط نسبت مى دهند و گاهى به آن كسى كه اسباب و وسائط را فراهم كرده است، و هر دو نسبت، صحيح است. جالب اين كه: در قرآن بسيارى از حوادث جهان به فرشتگانى كه مأمور خدا در عالم هستى هستند، نسبت داده شده است. و همان طور كه مى دانيم فرشته معنى وسيعى دارد كه از «موجودات مجرد عاقل» گرفته تا «نيروها و قواى طبيعى» را شامل مى شود.

از بررسى آيات قرآن و روايات استفاده مى شود: «مستضعف» به كسانى مى گويند كه از نظر فكرى، يا بدنى، يا اقتصادى، آن چنان ضعيف باشند كه قادر به شناسائى حق از باطل نشوند. و يا اين كه: با تشخيص عقيده صحيح بر اثر ناتوانى جسمى، يا ضعف مالى و يا محدوديت هائى كه محيط بر آنها تحميل كرده، قادر به انجام وظائف خود به طور كامل نباشند و نتوانند مهاجرت كنند. از على(عليه السلام) چنين نقل شده: وَ لا يَقَعُ اِسْمُ الاِسْتِضْعافِ عَلى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْها أُذُنُهُ وَ وَعاها قَلْبُهُ: «نام مستضعف به كسى كه حجت بر او تمام شده و حق را شنيده و فكرش آن را درك كرده است اطلاق نمى شود» از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) پرسيدند: مستضعفان چه كسانى هستند؟ امام(عليه السلام) در پاسخ اين سؤال نوشتند: اَلضَّعِيْفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ لَهُ حُجَّةٌ وَ لَمْ يَعْرِفِ الاِخْتِلافَ فَاِذا عَرِفَ الاِخْتِلافَ فَلَيْسَ بِضَعِيْف: «مستضعف كسى است كه حجت و دليل به او نرسيده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقايد كه محرك بر تحقيق است) پى نبرده باشد، اما هنگامى كه به اين مطلب پى برد، ديگر مستضعف نيست» روشن است مستضعف در دو روايت فوق، همان مستضعف فكرى و عقيده اى است ولى در آيه مورد بحث، و آيه 75 همين سوره كه گذشت، منظور از مستضعف، همان مستضعف عملى است يعنى كسى كه حق را تشخيص داده اما خفقان محيط به او اجازه عمل را نمى دهد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۰

۱۰۰ وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً

ترجمه
۱۰۰ ـ كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امن فراوان و گسترده اى در زمين مى يابد. و هر كس به عنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست; و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
به دنبال بحث درباره افرادى كه بر اثر كوتاهى در انجام فريضه مهاجرت، به انواع ذلت ها و بدبختى ها تن در مى دهند، در اين آيه با قاطعيت تمام درباره اهميت هجرت در دو قسمت بحث شده است: نخست اشاره به آثار و بركات هجرت در زندگى اين جهان كرده، مى فرمايد: «كسانى كه در راه خدا و براى خدا مهاجرت كنند، در اين جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسيع پيدا مى كنند كه مى توانند حق را در آنجا اجراء كنند و بينى مخالفان را به خاك بمالند» (وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً). بايد توجه داشت: «مُراغَم» از ماده «رَغام» (بر وزن كلام) به معنى «خاك» گرفته شده، و «ارغام» به معنى به خاك ماليدن و ذليل كردن است و «مراغم» هم صيغه اسم مفعول است و هم اسم مكان، اما در آيه فوق به معنى اسم مكان آمده، يعنى مكانى كه مى توانند در آن حق را اجراء كنند و اگر كسى با حق از روى عناد مخالفت كند، او را محكوم سازند و بينى او را به خاك بمالند! سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره كرده مى فرمايد: «كسى كه از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) خارج شود و پيش از رسيدن به هجرتگاه، مرگ او را فرا گيرد، اجر و پاداش وى بر خدا است، و خداوند گناهان او را مى بخشد» (وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً). بنابراين، مهاجران در هر صورت به پيروزى بزرگى نائل مى گردند، چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حريت در انجام وظائف بهره گيرند. و چه نتوانند و جان خود را در اين راه از دست بدهند، و با اين كه تمام پاداش هاى نيكوكاران بر خدا است، ولى در اينجا به خصوص تصريح به اين موضوع شده است كه: فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ: «پاداش او بر خدا لازم شده است». و اين نهايت عظمت و اهميت پاداش مهاجران را روشن مى سازد.
طبق اين آيه، و آيات فراوان ديگر قرآن، اسلام با صراحت دستور مى دهد: اگر در محيطى به خاطر عواملى نتوانستيد آنچه وظيفه داريد انجام دهيد، به محيط و منطقه امن ديگرى «هجرت» نمائيد; زيرا با وسعت جهان هستى «نتو ان مرد به ذلت كه در اينجا زادم»! علت اين دستور روشن است; زيرا اسلام جنبه منطقه اى ندارد، و وابسته و محدود به مكان و محيط معينى نيست. به اين ترتيب، علاقه هاى افراطى به محيط تولد و زادگاه و ديگر علائق مختلف از نظر اسلام نمى تواند مانع از هجرت مسلمان باشد. و لذا مى بينيم در صدر اسلام، همه اين علاقه ها به خاطر حفظ و پيشرفت اسلام بريده شد، و به گفته يكى از مورخان غرب: «قبيله و خانواده تنها شجره و درختى است كه در صحرا مى رويد و هيچ فردى جز در پناه آن نمى تواند زندگى كند، و محمّد(صلى الله عليه وآله) با هجرت خويش شجره اى را كه از گوشت و خون خانواده اش پرورده شده بود، براى پروردگارش قطع كرد». (و با قريش رابطه خود را بريد) از اينها گذشته، در ميان همه موجودات زنده ـ به هنگامى كه موجوديت خود را در خطر مى بينند ـ «هجرت» وجود دارد. بسيارى از انسان هاى گذشته، پس از تغيير شرائط جغرافيائى زمين، از زادگاه خود براى ادامه حيات به نقاط ديگر كوچ كردند. نه تنها انسان ها، بلكه در ميان جانداران ديگر انواع بسيارى به عنوان مهاجر شناخته شده اند، مانند پرندگان مهاجر كه براى ادامه حيات، گاهى تقريباً سرتاسر كره زمين را سير مى كنند. و بعضى از آنها از منطقه قطب شمال تا منطقه قطب جنوب را طى مى نمايند. و به اين ترتيب، گاهى براى حفظ حيات خود، در سال حدود 18 هزار كيلومتر پرواز مى نمايند و اين خود مى رساند كه: هجرت يكى از قوانين جاودانه حيات و زندگى است. آيا انسان ممكن است از يك پرنده كمتر باشد؟! و آيا هنگامى كه حيات معنوى، حيثيت و اهداف مقدسى كه از حيات مادى انسان ارزشمندتر است، به خطر افتاد، مى تواند به عذر اين كه اينجا زادگاه من است، تن به انواع تحقيرها، ذلت ها، محروميت ها، سلب آزادى ها و از ميان رفتن اهداف خود، بدهد؟! و يا اين كه: طبق همان قانون عمومى حيات، مى بايست از چنين نقطه اى مهاجرت كند، و به محلى كه آمادگى براى نمو و رشد مادى و معنوى او است، انتقال يابد؟

جالب اين است كه: هجرت ـ آن هم نه براى حفظ خود، بلكه براى حفظ آئين اسلام ـ مبدأ تاريخ مسلمانان مى باشد، و زير بناى همه حوادث سياسى، تبليغى و اجتماعى ما را تشكيل مى دهد. اما چرا سال هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عنوان مبدأ تاريخ اسلام انتخاب شد؟ اين موضوع جالب توجهى است; زيرا مى دانيم هر قوم و ملتى براى خود مبدأ تاريخى دارند، مثلاً: مسيحيان مبدأ تاريخ خود را سال ميلاد مسيح قرار داده اند، و در اسلام با اين كه حوادث مهم فراوانى مانند: ولادت پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، بعثت او، فتح «مكّه» و رحلت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بوده، ولى هيچ كدام انتخاب نشده، و تنها زمان هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عنوان مبدأ تاريخ انتخاب شده است. تاريخ مى گويد: مسلمانان در زمان خليفه دوم ـ كه اسلام طبعاً توسعه يافته بود ـ به فكر تعيين مبدأ تاريخى كه جنبه عمومى و همگانى داشته باشد، افتادند، و پس از گفتگوى فراوان نظر على (عليه السلام) را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان مبدأ تاريخ پذيرفتند در واقع مى بايست چنين هم باشد; زيرا هجرت درخشنده ترين برنامه اى بود كه در اسلام پياده شد، و سر آغاز فصل نوينى از پيشرفت اسلام گشت. مسلمانان تا در «مكّه» بودند و دوران آموزش خود را مى ديدند، در ظاهر هيچ گونه قدرت اجتماعى و سياسى نداشتند، اما پس از هجرت، بلافاصله دولت اسلامى تشكيل شد، و با سرعت فراوانى در همه زمينه ها پيشرفت كرد. و اگر مسلمانان به فرمان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دست به چنين هجرتى نمى زدند، نه تنها اسلام از محيط «مكّه» فراتر نمى رفت، كه ممكن بود در همان جا دفن و فراموش مى شد.
روشن است: «هجرت» يك حكم مخصوص به زمان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نبوده است، بلكه در هر عصر و زمان و مكانى اگر همان شرائط پيش آيد، مسلمانان موظف به هجرتند. اساساً قرآن، هجرت را مايه پيدايش آزادى و آسايش مى داند، همان طور كه در آيه مورد بحث صريحاً آمده است و در سوره «نحل» آيه 41 نيز بيان ديگر اين حقيقت ذكر شده: وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِى اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَـنُبَوِّئَنَّهُمْ فِى الدُّنْيا حَسَنَةً: «و آنها كه مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختيار كردند جايگاه پاكيزه اى در دنيا خواهند داشت».
در تعقيب آيات گذشته كه درباره «جهاد» و «هجرت» بحث مى كرد، در اين آيه، به مسأله «نماز مسافر» اشاره كرده، مى فرمايد: هنگامى كه مسافرت كنيد گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از خطرات كافران بترسيد; زيرا كافران دشمن آشكار شما هستند».

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۱

۱۰۱ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّاً مُبيناً

ترجمه
وهنگامی که در روی زمین سفر می کنید، اگر بترسیدکه کافران به شما آسیب و آزار رسانند، برشما گناهی نیست که از نمازها( یِ چهار رکعتی خود ، دو رکعت) بکاهید؛ زیرا کافران همواره برای شما دشمنی آشکارند.

تفسیر
اين آيه از جهاتى قابل بحث است، نخست اين كه: از «سفر» تعبير به «ضرب فى الأرض» شده، ديگر اين كه: نسبت به نماز قصر تعبير «لا جُناحَ» به كار رفته، و سوم اين كه: قصر خواندن نماز مقيد به «اِنْ خِفْتُمْ» شده است، كه در ادامه هر سه مطلب روشن خواهد شد. چنان كه روشن شد، در اين آيه از سفر ، تعبير به «ضرب فى الارض» شده است; زيرا مسافر، زمين را به هنگام سفر با پاى خود مى كوبد نكته ديگر اين كه: در آيه فوق، مسأله نماز قصر، مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالى كه در مباحث فقهى مى خوانيم نماز قصر، يك حكم عمومى است و تفاوتى در آن، ميان سفرهاى خوفناك يا امن و امان نمى باشد، روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در زمينه نماز قصر وارد شده است نيز اين عموميت را تأييد مى كند در پاسخ بايد گفت: ممكن است مقيد ساختن حكم قصر به مسأله «خوف» به خاطر يكى از چند جهت باشد: الف ـ اين قيد، ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاح قيد غالبى است، يعنى غالباً سفرهاى آنها توأم با خوف بوده و همان طور كه در علم اصول گفته شده «قيود غالبى» مفهوم ندارند، چنان كه در آيه: وَ رَبائِبُكُمُ اللاّتِى فِى حُجُورِكُمْ: «دختران همسرانتان كه در دامانتان بزرگ مى شوند بر شما حرامند نيز با همين مسأله رو به رو مى شويم; زيرا «دختران همسر» مطلقاً جزء محارمند، خواه در دامان انسان بزرگ شده باشند يا نه، ولى چون غالباً زنان مطلقه اى كه شوهر مى كنند جوانند و فرزندان خردسالى دارند كه در دامان شوهر دوم بزرگ مى شوند قيد فِى حُجُورِكُم: «در دامانتان» در آيه مزبور ذكر شده است. يعنى: از اين قيد استفاده نمى شود كه اگر در دامان شما بزرگ نشدند بر شما مَحرم نيستند، نسبت به آيه مورد بحث نيز چنين است، يعنى غالباً در آن دوران مسافرت با خوف و ترس بوده، اما اين مفهوم از آن استفاده نمى شود كه اگر سفر بدون خوف و ترسى بود، بايد نماز را تمام خواند. ب ـ بعضى از مفسران معتقدند: مسأله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آيه فوق) تشريع شده است، سپس اين حكم توسعه پيدا كرده و به همه موارد عموميت يافته است. ج ـ ممكن است اين قيد، جنبه تأكيد داشته باشد، يعنى بر مسافر همه جا لازم است نماز را قصر بخواند، اما به هنگام خوف از دشمن تأكيد بيشترى دارد. در هر حال، شك نيست كه با توجه به تفسير آيه، در روايات فراوان اسلامى نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همين دليل پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمين منى) نماز شكسته مى خواند. دومين نكته مورد بحث در آيه فوق، اين كه مى گويد: لا جُناحَ عَلَيْكُمْ: «گناهى بر شما نيست» و نمى گويد حتماً نماز را شكسته بخوانيد، پس چگونه مى توان گفت: نماز قصر واجب عينى است نه واجب تخييرى؟ پاسخ اين مطلب اين است: عين اين سؤال از پيشوايان اسلام شده است و در جواب به دو نكته اشاره كرده اند: نخست اين كه: تعبير به لا جُناحَ: «گناهى بر شما نيست...» در خود قرآن مجيد در بعضى موارد در معنى وجوب به كار رفته است مانند: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما: «صفا و مروه از شعائر الهى است، بنابراين هر كس حج يا عمره به جا آورد گناهى بر او نيست كه اين دو را طواف كند (سعى صفا و مروه به جا آورد) در حالى كه مى دانيم سعى صفا و مروه هم در حج واجب است و هم در عمره. و لذا پيامبر(صلى الله عليه وآله) و همه مسلمانان آن را به جا مى آورند ـ عين اين مضمون در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است ـ به عبارت ديگر: تعبير به «لا جُناحَ» هم در آيه مورد بحث، و هم در آيه حج براى نفى توهم تحريم است; زيرا در آغاز اسلام بت هائى روى صفا و مروه قرار داشت و به خاطر آنها بعضى از مسلمانان فكر مى كردند سعى بين صفا و مروه از آداب بت پرستان است. در حالى كه چنين نبود، لذا براى نفى اين توهم مى فرمايد: «گناهى بر شما نيست كه سعى صفا و مروه كنيد».

همچنين در مورد مسافر جاى اين توهم هست كه: بعضى چنين تصور كنند، كوتاه كردن نماز در سفر يك نوع گناه است، لذا قرآن با تعبير «لا جُناحَ» اين توهم را از بين مى برد. نكته ديگر اين كه: در بعضى از روايات به اين موضوع اشاره شده كه كوتاه خواندن نماز در سفر، يك نوع تخفيف الهى است، و ادب ايجاب مى كند كه انسان اين تخفيف را رد نكند و نسبت به آن بى اعتنائى به خرج ندهد، در روايات اهل تسنن از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه درباره نماز قصر فرمود: صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللّهُ بِها عَلَيْكُمْ فَاقْبَلُوا صَدَقَتَهُ: «اين هديه اى است كه خداوند به شما داده است آن را بپذيريد» نظير اين حديث در منابع شيعه نيز وارد شده است، امام صادق(عليه السلام) از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه مى فرمود: «افطار در سفر و نماز قصر از هداياى الهى است، كسى كه از اين كار صرف نظر كند، هديه الهى را رد كرده است» نكته سوم كه بايد به آن توجه داشت اين است كه: بعضى چنين تصور كرده اند: آيه فوق حكم نماز خوف (نماز در ميدان جنگ و مانند آن) را بيان مى كند و تعبير به اِنْ خِفْتُمْ: «اگر بترسيد...» را گواه بر اين مطلب گرفته اند. ولى جمله اِذا ضَرَبْتُمْ فِى الأَرْضِ: «هر گاه مسافرت كنيد» مفهوم عامى دارد كه هر گونه مسافرتى را شامل مى شود، خواه مسافرت عادى باشد يا مسافرت براى جهاد. به علاوه، حكم نماز خوف به طور جداگانه و مستقل در آيه بعد آمده است، و تعبير به «اِنْ خِفْتُمْ» همان طور كه گفتيم يك نوع قيد غالبى است كه در غالب مسافرت هاى آن زمان براى مسلمانان وجود داشته است. بنابراين، دلالتى بر نماز خوف ندارد، افزون بر اين در ميدان جنگ هميشه خوف از حملات دشمن وجود دارد و جاى اين نيست كه گفته شود «اگر بترسيد كه دشمن به شما حمله كند» و اين خود گواه ديگرى است كه آيه اشاره به تمام سفرهائى مى كند كه ممكن است خطراتى در آن وجود داشته باشد. ضمناً بايد توجه داشت: شرائط نماز مسافر، مانند شرائط و خصوصيات ساير احكام اسلامى در قرآن نيامده است بلكه در سنت به آن اشاره شده است. از جمله اين كه: نماز قصر در سفرهاى كمتر از هشت فرسخ نيست; زيرا در آن زمان مسافر در يك روز معمولاً هشت فرسخ راه را طى مى كرد. همچنين افرادى كه هميشه در سفرند و يا سفر جزء برنامه زندگانى آنها شده است، از اين حكم مستثنى هستند; زيرا مسافرت براى آنها جنبه عادى دارد، نه جنبه فوق العاده. همين گونه كسانى كه سفرشان سفر معصيت است مشمول اين قانون نمى باشند; زيرا اين حكم يك نوع تخفيف الهى است و كسانى كه در راه گناه، راه مى سپرند نمى توانند مشمول آن باشند. و نيز مسافر تا به حدّ ترخص نرسد (نقطه اى كه صداى اذان شهر را نشنود و يا ديوارهاى شهر را نبيند) نبايد نماز قصر بخواند; زيرا هنوز از قلمرو شهر بيرون نرفته و عنوان مسافر به خود نگرفته است. و همچنين احكام ديگرى كه در كتب فقهى مشروحاً آمده و احاديث مربوط به آن را محدثان در كتب حديث ذكر كرده اند.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

23 ربیع الأوّل ورود حضرت معصومه" علیها السلام" به قم المقدسه

در این روز در سال 201 هـ کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به قم تشریف فرما شدند که 17 روز قبل از شهادت آن حضرت است. (1)

آن حضرت با قدوم مبارک خود این شهر را متبرک گردانیدند، و به در خواست جناب موسی بن خزرج پسر سعد أشعری که از بزرگان قم بود، منزل او را منوّر نموده در آنجا نزول اجلال فرمودند. در همان مکان تشریف داشتند و زن های قم مخصوصاً علوّیات به خدمت آن حضرت می رسیدند و از وجود آن حضرت استفاده می کردند تا بعد از 17 روز از دنیا رحلت فرمودند. عبادتگاه آن حضرت معروف به «ستّیه» در میدان میر قم معروف است. (2)

منابع : 1. نظر به اینکه رحلت آن حضرت در 10 ربیع الثانی است و طبق تصریح کتاب تاریخ قم تألیف حسن بن محمّد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری متوفای 378 ق و کتاب انوار المشعشین : ج 1، ص 276 و ج 2، ص 488، آن حضرت 17روز در قم اقامت گزیده اند، لذا روز 23 ربیع الأوّل سالروز ورود آن حضرت به قم است. | 2. بحار الأنوار : ج 48، ص 290، ج 57 ص 219.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق علیه السلام

«إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَة، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ» و «إِذَا أَصَابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَى الْفَاطِمِيِّين ...‏»؛

ما را حرمى است كه آن شهر قم باشد و به زودی در آن تربت مقدسه بانویی از فرزندانم به نام فاطمه و هر كه ‏او را زيارت كند بهشت بر او واجب شود. و چون بلاء و رنجى به شما رسد، بر شما باد به قم كه جايگاه بنى فاطمه است.

﴿ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏ 57، ص 217 ﴾

چهل حدیث درباره قم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۰۲ تا ۱۰۳

۱۰۲ وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَر أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً ۱۰۳ فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً

ترجمه
۱۰۲ ـ و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز برپا كنى، بايد دسته اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاح هايشان را با خود برگيرند; و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخوانده اند (و مشغول پيكار بوده اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند; آنها بايد وسايل دفاعى و سلاح هايشان را (در حال نماز) با خود حمل كنند; (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاح ها و متاع هاى خود غافل شويد و يك باره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاح هاى خود را بر زمين بگذاريد; ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خُود) را با خود برداريد! خداوند، عذاب خوار كننده اى براى كافران فراهم ساخته است. ۱۰۳ ـ و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد; ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده ايد! و هر گاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زائل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهيد، زيرا نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است!

شان نزول
هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با عده اى از مسلمانان به عزم «مكّه» وارد سرزمين «حديبيه» شدند و جريان به گوش قريش رسيد، «خالد بن وليد» به سرپرستى يك گروه دويست نفرى براى جلوگيرى از پيشروى مسلمانان به سوى «مكّه» در كوه هاى نزديك «مكّه» مستقر شد، هنگام ظهر «بلال» اذان گفت و پيامبر(صلى الله عليه وآله) با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا كردند. «خالد» از مشاهده اين صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خود گفت: در موقع نماز عصر كه در نظر آنها بسيار پرارزش است و حتى از نور چشمان خود آن را گرامى تر مى دارند، بايد از فرصت استفاده كرد و با يك حمله برق آسا و غافلگيرانه در حال نماز، كار مسلمانان را يكسره ساخت، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و دستور نماز خوف را كه از هر حمله غافلگيرانه اى جلوگيرى مى كند به مسلمانان داد. اين خود يكى از نكات اعجاز قرآن است كه قبل از اقدام دشمن، نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد، و لذا گفته مى شود: «خالد بن وليد» با مشاهده اين صحنه ايمان آورد و مسلمان شد.

تفسیر
در تعقيب آيات مربوط به جهاد، اين آيه، كيفيت نماز خوف را كه به هنگام جنگ بايد خوانده شود، به مسلمانان تعليم مى دهد، آيه خطاب به پيامبر(صلى الله عليه وآله)كرده، مى فرمايد: «هنگامى كه در ميان آنها هستى و براى آنها نماز جماعت بر پا مى دارى، بايد عده اى از مسلمانان با حمل اسلحه با تو به نماز بايستند» (وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ). «سپس هنگامى كه اين گروه سجده كردند (و ركعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جاى خود توقف مى كنى، آنها با سرعت ركعت دوم را تمام نموده)، مى بايست به ميدان نبرد باز گردند (و در برابر دشمن بايستند) و گروه دوم كه نماز نخوانده اند، جاى گروه اول را بگيرند و با تو نماز گزارند» (فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ). و مى افزايد: «گروه دوم نيز بايد وسائل دفاعى و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمين نگذارند» (وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ). اين طرز نماز گزاردن براى اين است كه: دشمن شما را غافلگير نكند; زيرا كفار همواره در كمين اند كه از فرصت استفاده كنند «و دوست مى دارد كه شما از سلاح و متاع خود غافل شويد و يك باره به شما حملهور شود» (وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً). ولى از آنجا كه ممكن است ضرورت هائى پيش بيايد كه حمل سلاح و وسائل دفاعى هر دو با هم به هنگام نماز مشكل باشد، و يا به خاطر ضعف و بيمارى و جراحاتى كه در ميدان جنگ بر افراد وارد مى شود، حمل سلاح و وسائل دفاعى با هم توليد زحمت كند، در پايان آيه چنين دستور مى دهد: «و گناهى بر شما نيست اگر از باران ناراحت باشيد و يا بيمار شويد كه در اين حال سلاح خود را بر زمين بگذاريد» (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَر أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ). اما در هر صورت، از همراه داشتن وسائل محافظتى و ايمنى (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نكنيد و حتى در حال عذر حتماً آنها را با خود داشته باشيد كه اگر احياناً دشمن حمله كند، بتوانيد تا رسيدن كمك، خود را حفظ كنيد، مى فرمايد: «اما وسائل دفاعى خود را با خود برداريد» (وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ). شما اين دستورات را به كار بنديد و مطمئن باشيد پيروزى با شما است; «زيرا خداوند براى كافران مجازات خوار كننده اى آماده كرده است» (إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً).

به دنبال دستور نماز خوف در آيه گذشته و لزوم به پا داشتن نماز، حتى در حال جنگ در اين آيه مى فرمايد: «هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد، چه در حال ايستادن، چه نشستن و چه زمانى كه بر پهلو خوابيده ايد» (فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ) منظور از ياد خدا در حال قيام و قعود و بر پهلو خوابيدن، ممكن است همان حالات استراحت در فاصله هائى كه در ميدان جنگ واقع مى شود باشد، و نيز ممكن است به معنى حالات مختلف جنگى كه سربازان گاهى در حال ايستادن و زمانى نشستن و زمانى به پهلو خوابيدن، سلاح هاى مختلف جنگى از جمله وسيله تيراندازى را به كار مى برند، بوده باشد. آيه فوق در حقيقت اشاره به يك دستور مهم اسلامى است، كه معنى نماز خواندن در اوقات معين اين نيست كه در ساير حالات انسان از خدا غافل بماند، خير، بلكه، نماز يك دستور انضباطى است كه روح توجه به پروردگار را در انسان زنده مى كند و مى تواند در فواصل نمازها خدا را به خاطر داشته باشد، خواه در ميدان جنگ باشد و خواه در غير ميدان جنگ. اين آيه طبق روايات متعددى به كيفيت نماز گزاردن بيماران تفسير شده كه اگر بتوانند ايستاده، اگر نتوانند نشسته و اگر باز نتوانند به پهلو بخوابند و نماز را به جا آورند. اين تفسير در حقيقت يك نوع تعميم و توسعه در معنى آيه است، اگر چه آيه مخصوص به اين مورد نيست سپس قرآن توجه مى دهد: دستور نماز خوف يك دستور استثنائى است و به مجرد اين كه حالت خوف زائل گشت، بايد نماز به همان طرز عادى انجام گيرد، مى فرمايد: «و هر گاه آرامش يافتيد (و خوف زائل گشت) نماز را (به طور معمول) انجام دهيد» (فَإِذَا اطْمَأْنـَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ). و در پايان، سرّ اين همه سفارش و دقت درباره نماز را چنين بيان مى دارد: «زيرا نماز وظيفه ثابت و لايتغيرى براى مؤمنان است» (إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً). كلمه «مَوقُوت» از ماده «وقت» است، بنابراين معنى آيه چنين است: اگر ملاحظه مى كنيد حتى در ميدان جنگ مسلمانان بايد اين وظيفه اسلامى را انجام دهند، به خاطر آن است كه نماز اوقات معينى دارد كه نمى توان از آنها تخلف كرد ولى در روايات متعددى كه در ذيل آيه وارد شده است، «مَوْقُوتاً» به معنى ثابِتاً و واجِباً تفسير شده است، كه البته آن هم با مفهوم آيه سازگار است، و نتيجه آن، با معنى اول تقريباً يكى است.
روشن است منظور از بودن پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ميان مسلمانان براى به پا داشتن نماز خوف اين نيست كه انجام اين نماز مشروط به وجود شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله)است، بلكه منظور وجود امام و پيشوائى براى انجام نماز جماعت در ميان سربازان و مجاهدان است، و لذا على (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) نيز نماز خوف به جاى آوردند و حتى جمعى از فرماندهان لشگرهاى اسلامى همانند: «حذيفه» اين برنامه اسلامى را به هنگام لزوم انجام دادند
در اين آيه، به گروه اول دستور مى دهد: اسلحه را به هنگام نماز خوف با خود داشته باشند، ولى به گروه دوم مى گويد: هم وسائل دفاعى (مانند زره) و هم اسلحه را با خود بردارند. ممكن است تفاوت اين دو گروه به خاطر آن باشد كه: به هنگام انجام نماز توسط دسته اول، دشمن هنوز كاملاً از انجام برنامه آگاه نباشد و لذا احتمال حمله ضعيف تر است، ولى در مورد دسته دوم كه دشمن متوجه انجام مراسم نماز مى شود، احتمال هجوم بيشتر است.

منظور از حفظ امتعه اين است كه: علاوه بر حفظ خويش بايد مراقب حفظ وسائل ديگر جنگى، وسائل سفر و مواد غذائى و حيواناتى كه براى تغذيه همراه داريد، نيز باشيد.
مى دانيم نماز جماعت در اسلام واجب نيست ولى از مستحبات فوق العاده مؤكد است و آيه فوق يكى از نشانه هاى زنده تأكيد اين برنامه اسلامى است كه حتى در ميدان جنگ براى انجام آن از روش نماز خوف استفاده مى شود، اين موضوع، هم اهميت «اصل نماز» و هم اهميت «جماعت» را مى رساند و مطمئناً تأثير روانى خاصى، هم در مجاهدان از نظر هماهنگى در هدف، و هم در دشمنان از نظر مشاهده اهتمام مسلمانان به وظائف خود حتى در ميدان جنگ، دارد.
در آيه فوق درباره كيفيت نماز خوف، توضيح زيادى به چشم نمى خورد، و اين روش قرآن است كه كليات را بيان كرده و شرح آن را به «سنت» واگذار مى كند. طريقه نماز خوف آن چنان كه از سنت استفاده مى شود اين است كه: نمازهاى چهار ركعتى تبديل به دور ركعت مى شود، و مأمومان به دو گروه تقسيم مى گردند: گروه اول، يك ركعت نماز را با امام مى خوانند، امام پس از اتمام يك ركعت توقف مى كند، اين گروه يك ركعت ديگر را به تنهائى انجام مى دهند، و به جبهه جنگ باز مى گردند. آنگاه گروه دوم از ميدان باز مى گردند، جاى آنها را مى گيرند و ركعت اول نماز خود را به ركعت دوم امام اقتدا مى كنند و ركعت دوم را به طور فرادا انجام مى دهند. درباره كيفيت نماز خوف نظرهاى ديگرى نيز هست، اما آنچه در بالا گفتيم مشهورترين نظر است.
بعضى مى گويند: ما منكر فلسفه، اهميت نماز و اثرات تربيتى آن نيستيم، اما چه لزومى دارد كه در اوقات معينى انجام شود، آيا بهتر نيست مردم آزاد گذارده شوند و هر كس به هنگام فرصت و آمادگى روحى اين وظيفه را انجام دهد. در پاسخ بايد گفت: تجربه نشان داده اگر مسائل تربيتى تحت انضباط و شرائط معين قرار نگيرد، عده اى آن را به دست فراموشى مى سپارند، و اساس آن به كلى متزلزل مى گردد. اين گونه مسائل حتماً بايد در اوقات معين و تحت انضباط دقيق قرار گيرد، تا هيچ كس عذر و بهانه اى براى ترك آن نداشته باشد، به خصوص اين كه: انجام اين عبادات در وقت معين، مخصوصاً به صورت دسته جمعى، داراى شكوه، تأثير و عظمت خاصى است كه قابل انكار نمى باشد و در حقيقت يك كلاس بزرگ انسان سازى تشكيل مى دهد. از اين گذشته، آن كس كه انسان را آفريده، از تمام شرائط روحى او آگاه است و مى داند چه برنامه اى براى چه وقت از اوقات او مفيد و به رسيدن به مقصد كمكش مى كند.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://t.me/fazylatha

وحدت مسلمانان تاکتیکی نیست بلکه یک امر اصولی است

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

وحدت و اتحاد مسلمانها یک امر تاکتیکی نیست که بعضی خیال کنند حالا به خاطر شرائط خاصی ما بایستی باهمدیگر متحد باشیم، نه یک امر اصولی است هم‌افزایی مسلمانها لازم است؛ اگر مسلمانها متحد باشند هم‌افزایی میکنند، همه‌شان قوی میشوند. اتحاد مسلمانان یک فریضه‌ی قطعی قرآنی است. 2 /آبان/ 1400

 سه ستاره از کهکشان خصال پیامبر

امام خامنه‌ای:

من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کرده‌ام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق. 2 /آبان/ 1400

امام خامنه‌ای:

تمدن نوین اسلامی بدون اتحاد شیعه و سنی محقق نمی‌شود ...

یکی از هدفهای نظام جمهوری اسلامی که ما تعریف کردیم، عبارت است از ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ یعنی یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است: تمدّن اسلامی با نگاه به ظرفیّتهای امروز و حقایق و واقعیّات امروز. این کار جز با اتّحاد شیعه و سنّی امکان‌پذیر نیست؛ این را تنها یک کشور و یک فرقه نمیتواند انجام بدهد؛ برای این بایستی همه با هم همکاری کنند. این هم نکته‌ی بعدی است؛ بنابراین این هم یک ضرورت دیگر. 1400/08/02

امام خامنه‌ای:

پیرو خُلق عظیم

«برادران عزیز، خواهران عزیز! باید عمل کرد، باید اقدام کرد، با ادّعا مسائل تمام نمیشود؛ ما ادّعا میکنیم مسلمانیم، ادّعا میکنیم جمهوری اسلامی هستیم، باید واقعاً اسلامی باشیم، باید پیرو پیغمبر باشیم.» 1400/08/02

بی‌عدالتی در فضای مجازی یعنی انتشار تهمت، دروغ و سخن بدون علم

امام خامنه ای:

عدالت فقط در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه‌ چیز است؛ امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بی‌عدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بی‌عدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. 1400/8/2

دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ و جمعی از مسئولان نظام

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

شهید مهدی زین الدین:

هرکس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد أباعبدا... یاد میکنند

شهیدان: حاج قاسم سلیمانی | حاج مهدی زین الدین | حاج حسین خرازی

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/04/20/1124354

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی
پدر شهید: سید مهدی همیشه می‌گفت نباید در مقابل رهبر انقلاب چیزی کم و یا زیاد بگوییم بلکه هر چه فرمودند باید بدون کم و کاست اطاعت کنیم و در مسیری که ایشان ترسیم کرده‌اند گام برداریم.

تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید حسن حزباوی

2 شهید مدافع حرم شهید حسین معز غلامی در کنار شهید محمد جاودانی در منطقه عملیاتی حماه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مکُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

وبلاگ:

http://yamahdi788.loxblog.com/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 88 تا 103 , سرلوحه , صحیفه عمل مومن , صحیفه , عمل مومن , دوستی علی بن ابیطالب , منابع اهل سنت , منافقين , خداوند , افكار , وارونه , اعمال زشت , زشت , گمراه , هدایت , رییس جمهور , آینده , روشن , گشایش , آیت الله رئیسی , سید ابراهیم رئیسی , تفسیر سوره مبارکه نساء , تفسیر , سوره مبارکه نساء , آرزو , كافر , توبه , مساوی , دوستان , هجرت , در راه خدا , اسیر , احساس خطر , احاس , خطر , قتل , دوست , یاور , اختیار , عبادت , اطاعت , خدا , کوتاهی , بندگی , کافی , حضرت امام کاظم علیه السلام , تشريفات , امیرالمومنین امام على (عليه السلام) , هم پيمان , یزید , کربلا , امام باقر (عليه السّلام) , نادانی , حماقت , مغرب , عشاء , روزی , جمعیت , استقامت , راه حق , پدر , قتل , بینوایان , رابطه , شیعیان , حضرت امام حسن عسکری علیه السلام , شیعه , تقوا , راستگو , نماز جماعت , محبت اهل بیت (علیهم السلام) , دروغ , فراموشی , سفاهت , خودنمایی , جهاد , تحقیق , غنائم , حق , باطل , فرشتگان , مهاجرت , سفر , کافران , نماز , دشمنی , آشکار , محبت اهل بیت علیهم السلام , قم , میدان جنگ , وحدت , کهکشان , تمدن نوین اسلامی , جمهوری اسلامی , فضای مجازی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
با رئیسی می‌توان به آینده کشور امیدوار بود ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 16 خرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

تفسیر آیه 285 سوره مبارکه بقره

https://rasekhoon.net/hadith/show/1413767

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

امان اهل زمین

امام مهدی علیه السلام فرمودند:

اِنّی اَمانٌ لاَِهْلِ الأرضِ، کَما اَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لاَِهْلِ السَّماءِ؛

به درستی که من امان برای اهل زمینم، آنگونه که ستارگان برای اهل آسمان امانند.

کمال الدین، ص 485.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

در سخنرانی تلویزیونی به‌مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره):

14 / خرداد / 1400

راه جبران ناکارآمدی و ضعف‌های مدیریتی انتخاب درست است نه شرکت نکردن در انتخابات

حاکمیت اسلام و حاکمیت مردم میراث گره‌گشای امام برای حل همه مشکلات است

به بعضی از افرادی که صلاحیتشان احراز نشد، ظلم وجفا شد و به آنها یا خانواده‌هایشان که خانواده‌های محترم و عفیفی بودند، نسبتهای خلاف واقع داده شد که بعداً ثابت شد آن گزارشها غلط و خلاف است.

حفظ آبرو جزو بالاترین حقوق انسانها است بنابراین خواهش و مطالبه من از دستگاههای مسئول این است که مواردی را که گزارش خلاف واقع راجع به فرزند یا خانواده کسی داده شده، جبران و اعاده حیثیت کنند.

امام خامنه ای:

از بزرگترین خدمات انقلاب و امام به ملت و اسلام، احیای انگیزه‌ی فداکاری در راه خدا بود.

شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی‌گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.

مهمترین شگرد دشمنی استکبار جهانی، در کیفیت تبلیغات آن است. 1368/05/25

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2166

امام خامنه ای:

اثر کار فرهنگی، صددرصد است و هیچ کار فرهنگىِ درست، بدون اثر نیست.

تأثیر هیچ سرمایه‌گذارییی مثل کار فرهنگی قطعی و نتیجه‌اش صددرصد نیست. اگر کار فرهنگی کم‌تأثیر باشد، بدانیم که ارکانش ناقص است و به میزان لازم انجام نگرفته است. باید عیب آن را یافت و اصلاح کرد.

شهادت درحقیقت پاداش و مزد جهاد فی‌سبیل‌ا‌لله‌ است و بالاترین مزد است 1368/05/25

شهید هادی هراتیان | شهادت: نوزدهم خردادماه 1363

بخشی از وصیت نامه:

به دشمن بگو که آرزوی فروختن دینم را به گور خواهند برد

مردن در بستر برای جوانان و مردم غیوری که دین اسلام را نشناخته‌اند، ننگ است. ای مادر! کفنم را بیاور تا بپوشم که خونم از خون امام حسین (ع) و علی‌اصغر به خون خفته‌اش رنگین‌تر نیست.

مادرم! به جهان‌خواران شرق و غرب بگو: «اگر خانه و کاشانه‌ام را به آتش بکشید، اگر گلوله‌های شما قلبم را سوراخ سوراخ کنند، آرزوی یک لحظه ضعف و زبونی من، آرزوی فروختن دینم را به گور خواهند برد.» به آنها بگویید: «اگر پیکرم را پاره پاره کنید، اگر تنم را در آتش بسوزانید، اگر خاکسترم را در دریا بریزید، از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد می‌زنم اسلام پیروز است.

انتخابات ...

رضا زاده:جناح رئیسی حمایت از انقلاب و رهبری است ...

رئیسی: معیشت و سفره مردم، اولویت دولت من است ...

رئیسی: خسارت مردم در بورس را جبران خواهیم کرد ...

رئیسی: ۲۹ خرداد روز پایان فساد و رانت در کشور است ...

دغدغه امروز من، معیشت مردم است ...

جوانان نخبه و متخصص، تازه‌نفس، کارآمد، انقلابی و شایسته ترکیب اصلی کابینه ایشان را تشکیل خواهند داد ...

حوزه کشاورزی و مباحث مربوط به آن مانند تولید و بازاریابی داخلی و خارجی از بخش‌هایی است که می‌تواند مردم را امیدوار کند ...

رئیسی: آینده روشنی را خواهیم ساخت ...

سعید محمد ستادهای خود را در حمایت از رئیسی فعال می کند ...

تشکیل ستاد صلح رئیسی در پنج قاره جهان برای دیپلماسی عزتمندانه ...

رئیسی در کهف‌الشهداء: وضع کشور متحول خواهد شد ...

سلحشور:تحقق شعار «دولت مردمی، ایران قوی» ایران را گلستان می‌کند ...

همه مردم باید از خدمات سلامت عادلانه بهره‌مند شوند ...

نباید اجازه داد سوداگران منافع خود را با تهدید سلامت مردم تامین کنند؛ این یک جنایت نابخشودنی‌ است ...

نماینده اردبیل: برنامه‌های رئیسی باعث توسعه اشتغال شده است ...

نماینده تهران: برنامه رئیسی برای کاهش ۵۰ درصدی هزینه‌های درمان مثبت است ...

عضو هیئت علمی و استاد الهیات دانشگاه الزهرا(س):

حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی با سابقه کاری خود ثابت کرد می‌تواند از پس مسئولیت ریاست جمهوری نیز به خوبی برآید.

بازار را دستوری و با نشستن در اتاق نمی‌توان اداره کرد، من یک مدیر میدانی هستم ...

اعلام حمایت جامعه اسلامی کارگران از حجت الاسلام و المسلمین رئیسی ...

مومنی:رأی به رئيسی آخرین ضربه مهلک بر استکبار جهانی است ...

رئیسی هوش، استعداد و توان بهره‌مندی از نخبگان را دارد ...

رئیسی برای رئیس‌جمهور شدن حدشکنی نمی‌کند ...

با رئیسی می‌توان به آینده کشور امیدوار بود ...

رئیسی: فضای مجازی ابزار نظات مردم بر دولت است نه برعکس ...

کسی باید سر کار بیاید که سلامت رفتاری، اخلاقی و اعتقادی داشته باشد ...

رئیسی شایسته تحقق شعار «دولت مردمی، ایران قوی» است ...

حجت الاسلام والمسلمین رئیسی فراجناحی است ...

اصول تحول اساسی قوه مجریه در بیانیه انتخاباتی رئیسی ...

ستاد مردمی صلح در حمایت از رئیسی تشکیل شد ...

آقای رئیسی تنهانامزد جامع‌الشرایط انتخابات ریاست جمهوری است ...

چرا باید به رئیسی رأی داد؟

 رئیسی، مرد میدان تحول ...

ساده زیستی رئیسی در کمتر مسئولی دیده می‌شود ...

رئیسی بسیاری از کارهای انجام نشده دولت را انجام داده است ...

هیچ نامزدی مانند رئیسی دارای برنامه و اجماع مردمی نیست ...

منبع:

پایگاه اطلاع رسانی سید ابراهیم رئیسی

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , ,
:: برچسب‌ها: سید ابراهیم رئیسی , انتخابات 1400 , انتخابات ریاست جمهوری , اصلح , آینده , روشن , رئیسی , انتخابات , شهدا , کار فرهنگی , امنیت , ظهور , انتخاب درست , مشکلات , امام خامنه ای , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

دولت مردمی برای ایران قوی

 آیت الله سید ابراهیم رئیسی:

(بیانیه حضور آیت الله رئیسی در انتخابات)

روشن است که مردم به وضع موجود اداری و اقتصادی کشور که نه با ارزش‌های انقلاب و نه با انتظارات جمهور و نه با امکانات و توانایی‌های موجود سازگار نیست، معترض، و گله‌مندند. دولت آینده، برای علاج این درد مشترک، باید عمیقاً معتقد به تحول و تغییر اساسی ریل اداره امور اجرایی کشور به نفع مردم باشد تا در آینده‌ای نزدیک، تلخ‌کامی‌های ناشی از بی‌عدالتی، خمودگی و حاشیه‌سازی را به طعم شیرین و خواستنیِ احساس اجرای عدالت مبدل گرداند.

https://t.me/telgerameiran

امام خمینی (ره):

اگر چنانچه سستی بکنید، کسانی که می‌خواهند این کشور را به باد فنا بدهند، ممکن است پیروز بشوند. باید همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان‌طور که باید نماز بخواند، همان‌طور باید سرنوشت خودش را تعیین کند. ما یک سیلی خوردیم از اشتباه، ما همه این نابسامانیهایی که الآن داریم برای اینکه اشتباه کردیم، نباید اشتباه تکرار بشود. دنبال این باشید که یک نفر صد در صد مکتبی، اسلامی، در خط اسلام، برای ریاست جمهور انتخاب کنید.

صحبت‌های امام خمینی(ره) که گویی درباره همین روزهاست:

همه این نابسامانی‌هایی که الان داریم، برای اینه که اشتباه کردیم؛ نباید این اشتباه تَکرار بشه...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , ,
:: برچسب‌ها: انتخابات ریاست جمهوری , اسلامی , امام خمینی , انتخابات 1400 , ایران قوی , حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی , خط اسلام , دولت مردمی برای ایران قوی , رئیسی , ریاست جمهور , رئیس جمهور , ساختن ایران قوی , سید ابراهیم رئیسی , فساد , مکتبی , نیروهای مولد و ضد فساد , ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

دولت مردمی برای ایران قوی

 آیت الله سید ابراهیم رئیسی:

(بیانیه حضور آیت الله رئیسی در انتخابات)

 تجربه طولانی اینجانب در سطوح مختلف مدیریتی، به روشنی بر من ثابت کرده است که اگر فساد و مبارزه با آن در کانون‌های اصلی خود مهار نشود و به علاج یک قوه قاهره بیرونی گره بخورد، جریان آن در شکل‌های مختلف ادامه می‌یابد و بلکه روز به روز گسترده تر می شود. بر این مبنا، حضور خود در عرصه انتخابات را مجاهدتی بنیادین برای مبارزه کانونی با فساد می‌دانم که ان شاء الله با هزینه‌های بسیار کمتر، ریشه‌ها و بسترهای فسادزا را بخشکاند.

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , ,
:: برچسب‌ها: دولت مردمی برای ایران قوی , آیت الله سید ابراهیم رئیسی , سید ابراهیم رئیسی , انتخابات 1400 , خرداد 1400 , انتخابات ریاست جمهوری , انتخابات , اصلح , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
دولت مردمی برای ایران قوی ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 4 خرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

دولت مردمی برای ایران قوی

 آیت الله سید ابراهیم رئیسی:

(بیانیه حضور آیت الله رئیسی در انتخابات)

در طول چند ماه گذشته، گروه‌ها و اقشار و اصناف مختلف، اینجانب را دعوت به نامزدی در انتخابات می‌کردند و البته برخی دلسوزان نیز با دلایل مختلف، خیرخواهانه، می‌خواستند در برابر این مطالبه مقاومت کنم. آنچه من را با این استدلال همراه می‌ساخت، مسؤولیت سنگین قوه قضائیه و برنامه‌های تحولی بود که به پشتوانه تجربه و آشنایی به مسائل و چالش‌های دستگاه قضایی و به یاری طیف وسیعی از نخبگان، و همراهی و امیدآفرینی قاطبه مردم، با جدیت دنبال می‌کردم و بحمدلله ارکان استقرار مسیر تحول فراهم گردیده بود؛ اما لطف مردم به این خدمتگزار کوچک تا سر حد مطالبه‌ای فراگیر و عمومی گسترش یافت. اگر این خواست عمومی نبود، برای ادامه مسیر تحول در قوه قضائیه، آسوده‌خاطر بودم. اما مقاومت بیشتر در برابر این موج گسترده، بیش از هرچیز، بی‌اعتنایی به اراده مردم بزرگوار سرزمینم، و گمان راحت‌طلبی در میدان نبرد با رنج‌های مشترکمان را ایجاد می نمود. انبوه بدهی های دولتی، رشد سرسام آور نقدینگی، نظام بانکی غیر مولد، تورم کمرشکن، به هم ریختگی بازار مسکن و خودرو، مشکلات کارگران قراردادی و شرکتی، کارخانه ها و کارگاه های تعطیل شده، بیکاری جوانان تحصیل کرده، تبعیض آزاردهنده در حقوق و دستمزد و هزاران زخم مزمن دیگر، تنها گوشه ای از این دردهای مردم است.

همه درد و بلای ما این است که ما غربزده هستیم
امام خمینی(ره):
ما سالهای طولانی زیر بار غرب بودیم، زیر بار #آمریکا بودیم. اصلًا قلوبمان قلوب غربی است. متبدل شدیم به یک انسان غربی. همت کنید برگردید.
۱۵ اسفند ۱۳۵۷

https://t.me/fazylatha

می گویند ‎رئیسی بیاید در کلاب هاوس به سوالات مردم پاسخ دهد!

کدام مردم؟ رئیسی با وجود آنکه رئیس جمهور نیست هر روز میان مردم است، مستقیم با آنها حرف می‌زند و مشکلاتشان را مرتفع می سازد.

کلاب هاوس را بگذارید برای چهره هایی که جرات حضور بین مردم را ندارند!

بعد از فروپاشی سد آهنین اسرائیل، به یاری خدا یکی از سدهای آهنین کاذب و قدرت طلب که خانوادگی، چهار دهه ول کن ماجرا هم نیستند، نیز در 28 خرداد توسط مردم ایران شکسته خواهد شد.

حمله مغولی به مردم با هدف ناراضی سازی و ...
با قطع برق
گرانی خودرو
و
کرایه...
کرایه اتوبوس و تاکسی های بین شهری ۳۰ درصد افزایش یافت



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , انتخابات , ,
:: برچسب‌ها: برکت , قرآن کریم , انتخابات ریاست جمهوری , فلسطین , ظهور , سید ابراهیم رئیسی , رئیس جمهور , یا زهرا سلام الله علیها , یا امیرالمومنین علیه السلام ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 745
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3559
:: باردید دیروز : 674
:: بازدید هفته : 4485
:: بازدید ماه : 11968
:: بازدید سال : 123648
:: بازدید کلی : 123648

RSS

Powered By
loxblog.Com