براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 18 بهمن 1402
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
شرایط بیعت یاران خاص با امام زمان (عج)
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در خطبه معروف به «خطبه البیان» که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانههای ظهور امام زمان (عج) و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمود که در بخشی از آن آمده است:
پس از آن که حضرت صاحب الزمان (عج) در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان ۳۱۳ نفر را مورد آزمایش قرار میدهد و آنان را در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد میکنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر میشود و خطاب به آنان میفرمایند: «انی لست قاصعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثه خصله تلزمکم لاتغیرون منها شیئاً و لکم علی ثمان خصال فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول الله! یعنی هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمیدهم، مگر این که با من هم پیمان شوید که ۳۰ خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید، در برابر پیمانی که شما با من میبندید، من هم با شما پیمان میبندم، ۸ خصلت را همواره مدنظر داشته باشم.»
آنان عرض میکنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا! هر شرطی که میخواهی مطرح فرما. پس از آن که یاران اعلام آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان (عج)، به طرف کوه صفا حرکت میکند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت میکنند. در آنجا امام زمان (عج) خطاب به آنان میفرماید: «اما آن ۳۰ نکتهای که باید منشور همپیمانی شما با من باشد» حضرت به مواردی که در زیر میآید، اشاره میکنند:
۱ـ هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقبنشینی نکنید.
۲ـ هرگز دست به دزدی نزنید.
۳ـ هرگز به زناکاری آلوده نشوید.
۴ـ هرگز فعل حرام انجام ندهید.
۵ـ هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید.
۶ـ به ناحق هیچ کس را نزنید.
۷ـ به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید.
۸ـ به جمع کردن نقره مشغول نشوید.
۹ـ گندم را احتکار نکنید.
۱۰ـ هرگز جو را احتکار نکنید.
۱۱ـ هیچ مسجدی را خراب نکنید.
۱۲ـ هرگز شهادت باطل ندهید.
۱۳ـ هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید.
۱۴ـ هرگز ربا نخورید.
۱۵ـ در سختیها بردبار باشید.
۱۶ـ بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید.
۱۷ـ هرگز شراب نخورید.
۱۸ـ هرگز لباس زربافت (بافته شده از تار و پود طلا) نپوشید.
۱۹ـ هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیندازند.
۲۰ـ لباسی که از دیباج «پارچه ابریشمی رنگ شده» دوخته شده است را نپوشید.
۲۱ـ دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید.
۲۲ـ هیچ خون ناحقی را نریزید.
۲۳ـ با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید.
۲۴ـ حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید.
۲۵ـ با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید.
۲۶ـ هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید.
۲۷ـ در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد.
۲۸ـ از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید.
۲۹ـ امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید.
۳۰ـ همواره نهی از منکر کنید.
هرگاه شما نسبت به این ۳۰مورد ذکر شده با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز با شما پیمان بسپارم:
۱ـ متعهد میشوم، شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم.
۲ـ لباسهایی را که میپوشم، مانند لباسهای شما باشد.
۳ـ غذا و خوراکم مانند غذای شما باشد.
۴ـ مرکب سواری من همتراز مرکب شما باشد.
۵ـ در همه حال و هر زمان با شما باشم.
۶ـ همواره همراه با شما حرکت کنم.
۷ـ در زندگی به مقدار کم راضی باشم.
۸ـ زمین پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد کنم.
پس همگان، خدا را آنگونه که شایسته است، عبادت میکنیم، من به عهدم با شما وفا میکنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید.»
حال آیا ما منتظر واقعی امام عصر (عج) هستیم و میتوانیم با توجه به این تعهدات خود را بیازماییم؟
منبع این مطلب:
https://www.farsnews.ir/news/14000107000551/%DB%B3%DB%B0-%D8%B4%D8%B1%D8%B7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%AC-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
شرایط ,
بیعت ,
یاران خاص امام زمان ,
خطبه البیان ,
حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ,
ظهور ,
۳۱۳ ,
۳۱۳ یار خاص امام زمان ,
آزمایش ,
مکه ,
مدینه ,
صفا و مروه ,
امام زمان (عج) ,
اطاعت ,
دزدی ,
آلوده ,
فعل حرام ,
حرام ,
فحشا ,
فساد ,
ناحق ,
زراندوزی ,
طلا ,
نقره ,
گندم ,
احتکار ,
جو ,
تخریب ,
مسجد ,
باطل ,
موچنین ,
بدگویی ,
رباخواری ,
بدرباره ,
خداپرست ,
شرابخوار ,
زربافت ,
پارچه ابریشمی ,
پارچه ,
ابریشم ,
دیباج ,
دشمن ,
تعقیب ,
مسلمان ,
حیله ,
نیرنگ ,
کفار ,
تجاوز ,
ستم ,
منافقان ,
ساده زیست ,
خاک ,
فرش ,
زندگی ,
امر به معروف ,
نهی از منکر ,
دوستان خاص امام زمان ,
ظلم ,
دنیا ,
عدل و داد ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 1 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء ۵وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ۶وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً ترجمه ۵ ـ اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید; و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگوئید! ۶ ـ و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمائید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آن که بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخورید! هر کس که بى نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتى که مى کشد،) از آن بخورد. و هنگامى که اموالشان را به آنها باز مى گردانید، شاهد بگیرید! (اگر چه) خداوند براى محاسبه کافى است. تفسیر دنبال بحثى که در آیات پیش درباره یتیمان گذشت، آیات فوق آن را تکمیل مى کند. نخست مى فرماید: «اموال و ثروت هاى خود را به دست افراد سفیه نسپارید» (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ) و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد. «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: «سَفَه» (بر وزن هدف) در اصل، یک نوع کم وزنى و سبکى بدن است، به طورى که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همین جهت به افسار که ناموزون است و دائماً در حال حرکت است، «سفیه» گفته مى شود، سپس به همین تناسب در افرادى که رشد فکرى ندارند، به کار رفته است، خواه سبکى عقل آنها در امور مادى باشد یا در امور معنوى. ولى روشن است: منظور از سفاهت در آیه فوق، عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است، به طورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را بر عهده گیرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تأمین نماید، و به اصطلاح، کلاه سرش برود، شاهد این سخن در آیه دوم است، که مى گوید: فَاِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا اِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ: «اگر آنها را رشید یافتید اموالشان را به دستشان بسپارید». بنابراین، آیه فوق با این که درباره یتیمان بحث مى کند، یک حکم کلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، که انسان نباید در هیچ حال و در هیچ مورد، اموالى که تحت سرپرستى او است و یا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد کم عقل و غیر رشید بسپارد، و در این موضوع فرقى در میان اموال شخصى و اموال عمومى (اموال حکومت اسلامى) نیست. گواه بر این موضوع علاوه بر وسعت مفهوم آیه، و مخصوصاً کلمه «سفیه» روایاتى است که از پیشوایان اسلام در این زمینه نقل شده است. مثلاً: در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: شخصى به نام ابراهیم بن عبد الحمید مى گوید: از امام(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم فرمود: «شراب خواران سفیهند و نباید اموالتان را به آنها بسپارید»! 1 در روایت دیگرى نیز از انتخاب «شارب الخمر» به عنوان امین امور مالى نهى شده است، خلاصه، شرابخوار در روایات کراراً به سفاهت توصیف شده این تعبیر شاید به خاطر آن باشد که شخص شرابخوار، هم سرمایه مادى خود را از دست مى دهد، و هم سرمایه معنوى را، چه سفاهتى از این بالاتر که انسان پول بدهد، عقل و هوش خود را نیز بدهد و دیوانگى خریدارى کند؟ قواى مختلف بدنى را نیز بر سر این کار بگذارد و زیان هاى اجتماعى فراوانى به بار آورد؟! در روایت دیگرى تمام افرادى که به جهتى از جهات قابل اعتماد نیستند «سفیه» نامیده شده اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است: «یونس بن یعقوب» مى گوید: از امام جعفر صادق(علیه السلام) تفسیر آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمْ» را پرسیدم، فرمود: مَنْ لا تَثِقُ بِهِ: «سفیه کسى است که مورد اعتماد نباشد»
از این روایات برمى آید که «سفیه» معنى وسیعى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها این نهى در بعضى از موارد به عنوان تحریم است و در پاره اى از موارد که درجه سفاهت شدید نیست، به معنى کراهت است. در اینجا یک سؤال پیش مى آید و آن این که: اگر آیه در مورد اموال یتیمان است، چرا أَمْوالَکُمْ: «ثروت هاى شما» گفته شده، نه أَمْوالَهُمْ: «ثروت هاى آنها»؟ ممکن است نکته این تعبیر بیان این مسأله مهم اجتماعى و اقتصادى باشد، که اسلام همه افراد جامعه را یکى مى داند، به طوریکه مصلحت و منفعت یک فرد نمى تواند از منافع دیگر آن جدا باشد. همچنین زیان یک فرد عین زیان یک جامعه است. بنابراین، به خاطر همین موضوع به جاى «ضمیر غائب»، «ضمیر مخاطب» قرار داده شده، یعنى این اموال در حقیقت فقط متعلق به ایتام نیست، بلکه به شما هم مربوط است، و اگر زیانى به آن متوجه شود به طور غیر مستقیم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن باید مراقبت کامل داشته باشید. درباره این تعبیر، تفسیر دیگرى نیز هست و آن این که: مقصود از «أَمْوالَکُمْ» اموال خود سرپرستان است نه اموال یتیمان، یعنى اگر شما مى خواهید به افراد یتیم که هنوز رشد کافى نیافته اند کمک کنید، لازم نیست تحت تأثیر عواطف حساب نشده، اموالى به دست آنها بسپارید و آنها را به کارهایى بگمارید که از آنها ساخته نیست، بلکه به جاى این کار غیر عاقلانه، بهتر است غذا، لباس و مسکن آنها را تأمین کنید، تا بالغ و رشید شوند. در واقع این یک درس بزرگ اجتماعى است که قرآن به ما مى دهد که افراد «قاصر و ناتوان» را به خاطر کمک به شخص آنها به کارهائى که قدرت انجام آن را ندارند نگماریم; زیرا اگر این کار منفعت جزئى براى آنها داشته باشد ممکن است زیان هاى کلى براى اجتماع به بار آورد. بلکه باید از طریق کمک هاى بلاعوض و کارهاى سبک و کوچک آنها را اداره کرد. از اینجا روشن مى شود این که: بعضى از کوته فکران افراد ضعیف و ناتوان را به پست هاى تبلیغى و مذهبى براى کمک و ارفاق به آنها انتخاب مى کنند، یکى از زیان بارترین و نابخردانه ترین کارهاست. در جمله بعد، قرآن تعبیر جالبى درباره اموال و ثروت ها کرده، مى فرماید: «این سرمایه هاى شما که قوام زندگانى و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمى توانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسراف کاران نسپارید (الَّتی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً). از این تعبیر به خوبى اهمیتى را که اسلام براى مسائل مالى و اقتصادى قائل است روشن مى شود، و به عکس آنچه در «انجیل» کنونى مى خوانیم که: «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمان ها نمى شود اسلام مى گوید: ملتى که فقیر باشد هرگز نمى تواند کمر راست کند و عجب این است که: آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیده اند، و ما با این تعلیمات عالى در چه مرحله اى سیر مى کنیم؟ در حقیقت آنها از آن خرافات فاصله گرفته اند و به جائى رسیده اند و ما هم از این تعلیمات عالى دور مانده ایم و چنین سرگردان شده ایم! در پایان آیه دو دستور مهم درباره یتیمان مى دهد: نخست این که: «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» (وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ). تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند. جالب این که در این آیه تعبیر به «فِیْها» (در اموالشان) شده است، نه «مِنْها» (از اموالشان)، مفهوم این تعبیر این است که: «زندگى یتیمان را از درآمد اموال و سرمایه هاى آنها تأمین نمائید; زیرا اگر گفته بود زندگى آنها را از سرمایه هایشان تأمین کنید»، مفهومش این بود که: از اصل سرمایه تدریجاً برداشته شود، و طبعاً هنگامى که به بلوغ مى رسیدند، شاید قسمت مهم سرمایه خود را از دست داده بودند، ولى قرآن با عوض کردن تعبیر، به سرپرستان توصیه کرده کوشش کنند براى اموال یتیمان، منافع و درآمدى حد اقل به اندازه نیازمندى هاى آنها درست کنند، تا سرمایه اصلى آنها حفظ گردد. دیگر این که آیه مى گوید: «با یتیمان به طور شایسته سخن گوئید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته، هم کمبود روانى آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلى» آنها کمک کنید، تا به موقع بلوغ از رشد عقلى کافى برخوردار باشند، و به این ترتیب، برنامه سازندگى شخصیت آنها نیز جزء وظائف سرپرستان خواهد بود. پس از آن در آیه بعد، دستور دیگرى درباره یتیمان و سرنوشت اموال آنها داده، مى فرماید: «یتیمان را بیازمائید تا هنگامى که به حد بلوغ برسند» (وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ). «اگر در این موقع در آنها رشد کافى براى اداره اموال خود یافتید، ثروت آنها را به آنها بازگردانید» (فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ). سپس بار دیگر به سرپرستان تأکید مى کند: «به هیچ عنوانى اموال یتیمان را حیف و میل نکنید، و پیش از آن که بزرگ شوند سرمایه آنها را از بین نبرید» (وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا). و دیگر این که: سرپرستان ایتام اگر متمکن و ثروتمندند نباید به هیچ عنوانى از اموال ایتام استفاده کنند و اگر فقیر و نادار باشند، تنها مى توانند (در برابر زحماتى که به خاطر حفظ اموال یتیم متحمل مى شوند) با رعایت عدالت و انصاف، حق الزحمه خود را از اموال آنها بردارند، لذا مى فرماید: «هر کس که بى نیاز است از برداشت حق الزحمه خوددارى کند و آن کس که نیازمند است به طور شایسته از آن بخورد» (وَ مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ). در این زمینه، روایاتى نیز وارد شده و مضمون آیه را چنان که گفته شد، توضیح داده است، از جمله در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: فَذلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِیْشَةِ فَلا بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ اِذا کانَ یُصْلِحُ لَهُمْ فَاِنْ کانَ الْمالُ قَلِیْلاً فَلا یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً : «منظور کسى است که سرپرستى مال یتیم، او را از رسیدگى به زندگى خویش باز داشته، در این صورت مى تواند به اندازه مناسب و شایسته از مال یتیم استفاده کند، و این در صورتى است که به صلاح یتیم باشد، اما اگر ثروت یتیم کم باشد (و طبعاً سرپرستى آن، نیز وقت زیادى را اشغال نمى کند) در این صورت چیزى از مال یتیم برندارد» آن گاه به آخرین حکم درباره اولیاء ایتام، اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مى خواهید اموال آنها را به دست آنها بسپارید گواه بگیرید» (فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ) تا جاى اتهام و نزاع و گفتگو باقى نماند. و در پایان آیه توجه مى دهد: بدانید که حساب کننده واقعى خدا است و مهم تر از هر چیز این است که حساب شما نزد او روشن باشد، او است که اگر خیانتى از شما سرزند و بر گواهان مخفى ماند به حساب آن رسیدگى خواهد کرد، مى فرماید: «خداوند براى محاسبه کافى است» (وَ کَفى بِاللّهِ حَسیباً).
۱-از تعبیر به «حتّى» استفاده مى شود که باید آزمایش یتیمان، پیش از رسیدن به حد بلوغ و به صورت مکرر و مستمر انجام شود، تا هنگامى که در آستانه بلوغ قرار گرفتند، وضع آنها کاملاً از نظر رشد عقلى براى اداره امور مالى خود روشن گردد. ضمناً چنین استفاده مى شود: منظور از آزمایش، پرورش تدریجى یتیمان است، یعنى نگذارید آنها به حد بلوغ برسند، و سپس اقدام به سپردن اموالشان به آنها بکنید، بلکه آنها را قبل از بلوغ با برنامه هاى عملى، براى زندگى مستقل آماده کنید. و اما این که: چگونه باید یتیمان آزمایش شوند، راه آن این است که مقدارى مال در اختیار آنها گذارده شود، تا به خرید و فروش و تجارت بپردازند، اما اعمال آنها با نظارت «ولىّ» به طورى که استقلال عمل را از آنها سلب نکند، انجام شود. هنگامى که معلوم شد از عهده این کار برمى آیند و در معامله گول نمى خورند، باید اموالشان را به دستشان سپرد، و گر نه با تربیت و پرورش هاى مستمر باید آنها را چنان آماده کرد که بتوانند در آینده، زمام زندگى خود را به دست گیرند. 2 ـ تعبیر به «اِذا بَلَغُوا النِّکاحَ» اشاره به این است که: آنها به سر حدى برسند که قدرت بر ازدواج داشته باشند، و روشن است کسى که قدرت بر ازدواج دارد، قدرت بر تشکیل خانواده خواهد داشت، و چنان کسى بدون سرمایه نمى تواند به اهداف خود برسد. بنابراین، آغاز زندگى زناشوئى با آغاز زندگى اقتصادى مستقل همراه است، و به عبارت دیگر، ثروت آنها موقعى به دست شان داده مى شود که هم به بلوغ جسمى برسند و نیاز آنها به مال شدید شود، و هم بلوغ فکرى پیدا کنند و توانائى براى حفظ مال داشته باشند. ۳-تعبیر به «آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» اشاره به این است که رشد آنها کاملاً مسلّم شود; زیرا «آنَسْتُمْ» از ماده «ایناس» به معنى مشاهده و رؤیت مى باشد، و این ماده از ماده «انسان» که یکى از معانى آن مردمک چشم است گرفته شده (در حقیقت ما هنگام رؤیت و مشاهده از «انسان»، یعنى مردمک چشم خود مدد مى گیریم و به همین جهت از مشاهده کردن به «ایناس» تعبیر شده است). منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۵ تا ۶ سوره مبارکه نساء ,
اموال ,
خداوند ,
وسیله ,
قوام ,
زندگی ,
سفیهان ,
سفیه ,
روزی ,
لباس ,
پوشاندن ,
سخن شایسته ,
سخن ,
شایسته ,
یتیمان ,
بلوغ ,
آزمایش ,
رشد ,
بزرگ ,
اسراف ,
بی نیاز ,
برداشت ,
حق الزحمه ,
خودداری ,
نیازمند ,
زحمت ,
خوردن ,
شاهد ,
محاسبه ,
کافی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 18 مرداد 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۱۸۶ سوره مبارکه آل عمران ۱۸۶ لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ترجمه ۱۸۶ ـ به یقین (همه شما) در اموال و جان هاى خود، آزمایش مى شوید! و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانى) داده شده (یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته تر است; زیرا) این از کارهاى محکم و قابل اطمینان است. شان نزول هنگامى که مسلمانان، از «مکّه» به «مدینه» مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور شدند، مشرکان دست تجاوز به اموال آنها دراز کرده، آنها را به تصرف خود در آوردند و به هر کس دست مى یافتند، از اذیت و آزار زبانى و بدنى فروگذار نمى کردند. و به هنگامى که به «مدینه» آمدند، در آنجا گرفتار بدگوئى و آزار یهودیان «مدینه» شدند، مخصوصاً یکى از آنان به نام «کعب بن اشرف» شاعرى بد زبان و کینه توز بود، که پیوسته پیامبر و مسلمانان را به وسیله اشعار خود، هجو مى کرد و مشرکان را بر ضد آنها تشویق مى نمود، حتى زنان و دختران مسلمان را موضوع غزلسرائى و عشقبازى خود قرار مى داد. خلاصه کار وقاحت را به جائى رسانید که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناچار دستور قتل او را صادر کرد و به دست مسلمانان کشته شد. آیه فوق طبق روایاتى که از مفسران نقل شده، اشاره به این موضوعات مى کند و مسلمانان را به ادامه مقاومت تشویق مى نماید. تفسیر با توجه به آنچه در شأن نزول آمد، مسلمانان به هنگام مهاجرت به «مدینه» سخت از سوى دشمنان تحت فشار، و مورد انواع آزارها قرار مى گرفتند، آیه فوق آنها را دعوت به استقامت مى کند و از آینده درخشانى که در انتظار آنها است، اجمالاً خبر مى دهد. نخست مى فرماید: «شما در جان و مالتان، مورد آزمایش قرار خواهید گرفت» ( لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ). اصولاً این جهان صحنه آزمایش است، که به ناگزیر باید خود را آماده مقابله با حوادث و رویدادهاى سخت و ناگوار کنید، و این در حقیقت هشدار و آماده باشى است به همه مسلمانان که گمان نکنند، حوادث سخت زندگى آنها، پایان یافته و یا مثلاً با کشته شدن «کعب بن اشرف » ، شاعر بد زبان پرخاشگر و آشوب طلب، دیگر ناراحتى و زخم زبان از دشمن نخواهند دید. به همین جهت، در جمله بعد مى فرماید: «به طور مسلّم در آینده از اهل کتاب (یهود و نصارى) و مشرکان سخنان ناراحت کننده فراوانى خواهید شنید» ( وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً ). مسأله شنیدن سخنان ناسزا از دشمن با این که جزء آزمایش هائى است که در آغاز آیه آمده، ولى به خصوص در اینجا به آن تصریح شده، و این به خاطر اهمیت فوق العاده اى است که این موضوع، در روح انسان هاى حساس و با شرف دارد، چه این که طبق جمله مشهور: «زخم هاى شمشیر التیام پذیرند اما زخم زبان التیام نمى یابد»! سپس قرآن به وظیفه اى که مسلمانان در برابر این گونه حوادث سخت و دردناک دارند، اشاره کرده، مى فرماید: «اگر استقامت به خرج دهید، شکیبا باشید، و تقوا و پرهیزکارى پیشه کنید، (از کارهائى است که نتیجه آن روشن است و لذا) هر انسان عاقلى باید تصمیم انجام آن را بگیرد» ( وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ). «عزم» در لغت، به معنى «تصمیم محکم» است و گاهى به هر چیز محکم نیز گفته مى شود، بنابراین «مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ» به معنى کارهاى شایسته اى است که انسان باید روى آن تصمیم بگیرد یا به معنى هر گونه کار محکم و قابل اطمینانى است. تقارن «صبر» و «تقوا» در آیه، گویا اشاره به این است که: بعضى افراد در عین استقامت و شکیبائى، زبان به ناشکرى و شکایت باز مى کنند، ولى مؤمنان واقعى صبر و استقامت را همواره با تقوا مى آمیزند، و از ناشکرى و شکایت دورند.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):دوستی مردم التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.مهرورزی و دوستی با مردم،نصف عقل است.(تحف العقول، ص 526).
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۱۸۶ سوره مبارکه آل عمران ,
یقین ,
اموال ,
جان ,
آزمایش ,
کتاب آسمانی ,
یهود ,
مشرکان ,
سخنان ,
سخنان آزار دهنده ,
آزار دهنده ,
استقامت ,
تقوا ,
شایسته ,
محکم ,
قابل اطمینان ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 31 تير 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم تفسیر آیات ۱۵۲ تا ۱۵۴ سوره مبارکه آل عمران ۱۵۲ وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الآْخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَلَى الْمُؤْمِنینَ ۱۵۳ إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَد وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فی أُخْراکُمْ فَأَثابَکُمْ غَمّاً بِغَمّ لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ ۱۵۴ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشى طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَیْء قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ترجمه ۱۵۲ـ خداوند وعده خود را به شما، (درباره پیروزى بر دشمن در احد) تحقق بخشید; در آن هنگام (که در آغاز جنگ) دشمنان را به فرمان او، به قتل مى رساندید; تا این که سست شدید; و (بر سر رها کردن سنگرها) در کار خود به نزاع پرداختید; و بعد از آن که آنچه را دوست مى داشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. بعضى از شما، خواهان دنیا بودند; و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت; (و پیروزى شما به شکست انجامید) تا شما را آزمایش کند، و او شما را بخشید; و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. ۱۵۳ ـ (به خاطر بیاورید) هنگامى را که از کوه بالا مى رفتید; و (جمعى در وسط بیابان پراکنده شدند; و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمى کردید; و پیامبر از پشت سر، شما را صدا مى زد. سپس اندوه ها را یکى پس از دیگرى به شما جزا داد; این به خاطر آن بود که دیگر براى از دست رفتن (غنائم جنگى) غمگین نشوید، و نه به خاطر مصیبت هائى که بر شما وارد مى گردد. و خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است. ۱۵۴ ـ سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. این آرامش، به صورت خواب سبکى بود که (در شب بعد از حادثه احد) گروهى از شما را فرا گرفت; اما گروه دیگرى در فکر جان خویش بودند; (و خواب به چشمانشان نرفت). آنها گمان هاى نادرستى ـ همچون گمان هاى دوران جاهلیت ـ درباره خدا داشتند; و مى گفتند: «آیا چیزى از پیروزى نصیب ما مى شود»؟! بگو: «همه کارها (و پیروزى ها) به دست خداست»! آنها در دل خود، چیزى را پنهان مى دارند که براى تو آشکار نمى سازند; مى گویند: «اگر ما سهمى از پیروزى داشتیم، در اینجا کشته نمى شدیم»! بگو: «اگر هم در خانه هاى خود بودید، آنهائى که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعاً به سوى آرام گاه هاى خود بیرون مى آمدند (و آنها را به قتل مى رساندند)». و اینها براى این است که خداوند، آنچه در سینه هایتان پنهان دارید، بیازماید; و آنچه را در دل هاى شما (از ایمان) است، خالص گرداند; و خداوند از آنچه در درون سینه هاست، با خبر است. تفسیر در ماجراى جنگ احد گفتیم، مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگیدند، و به زودى پیروز شدند، لشکر دشمن از هم پراکنده شد و موجى از شادى سراسر لشکر اسلام را فرا گرفت. ولى نافرمانى جمعى از تیراندازان که در شکاف کوه «عینین» به سرکردگى «عبداللّه بن جبیر» مى جنگیدند و رها کردن آن سنگر حساس، و مشغول شدن آنها و دیگران به جمع آورى غنائم، سبب شد که ورق برگردد و شکست سختى به لشکر اسلام وارد شود. هنگامى که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگین به «مدینه» بازگشتند با یکدیگر مى گفتند: مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزى نداده بود؟ پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟ آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید و علل شکست را توضیح مى دهد. اکنون به تفسیر جزئیات آیات باز مى گردیم: در نخستین آیه، قرآن مى گوید: «خداوند وعده خود را به شما تحقق بخشید، در آن هنگام که دشمنان را به فرمان او به قتل مى رساندید، تا این که سست شدید» ( وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ 1 بِإِذْنِهِ حَتّى إِذا فَشِلْتُمْ ) وعده خدا درباره پیروزى شما کاملاً درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمن را پراکنده ساختید و این وعده پیروزى تا زمانى که دست از استقامت و پیروزى فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شکست از آن زمان شروع شد که سستى و نافرمانى شما را فرا گرفت. یعنى اگر تصور کردید که وعده پیروزى بدون قید و شرط بوده، سخت در اشتباه بوده اید، تمام وعده هاى پیروزى مشروط به پیروى از فرمان خدا است. درباره این که خداوند در کجا به مسلمانان وعده پیروزى در این جنگ داده بود دو احتمال است: نخست این که: منظور وعده هاى عمومى است که به طور مکرر از خدا به مؤمنان درباره پیروزى بر دشمنان داده شده بود. دیگر این که: پیامبر خدا که وعده او وعده الهى است صریحاً قبل از شروع جنگ احد به مسلمانان وعده پیروزى در این میدان داده بود. قرآن پس از آن مى گوید: «و در کار خود به نزاع پرداختید، و بعد از آن که آنچه دوست مى داشتید به شما نشان داد نافرمانى کردید» ( وَ تَنازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ ). آرى، پس از مشاهده آن پیروزى چشم گیر که مورد علاقه شما بود راه عصیان پیش گرفتید، و در حقیقت براى به دست آوردن پیروزى کوشش لازم را به خرج دادید. اما براى نگاه داشتن آن استقامت نکردید، که همیشه نگهدارى پیروزى ها از به دست آوردن آن مشکل تر است. از این جمله که اشاره به وضع تیراندازان شکاف کوه عینین است به خوبى استفاده مى شود: تیراندازانى که در شکاف کوه بودند درباره رها کردن سنگر خود اختلاف کردند و جمع زیادى دست به عصیان و مخالفت زدند. ضمناً تعبیر به «عَصَیْتُمْ» به معنى نافرمانى کردید، نشان مى دهد: اکثریت دست به مخالفت زده بودند. سپس مى افزاید: «در این موقع جمعى از شما خواستار دنیا و جمع غنائم بودید در حالى که جمعى دیگر (همچون عبداللّه بن جبیر و چند نفر از تیراندازان) ثابت قدم خواستار آخرت و پاداش هاى الهى بودند» ( مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الآْخِرَةَ ). اینجا بود که ورق برگشت و «خداوند پیروزى شما را به شکست تبدیل کرد تا شما را بیازماید، تنبیه کند و پرورش دهد» ( ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ ). «ولى سرانجام خداوند همه این نافرمانى ها و گناهان شما را بخشید (در حالى که سزاوار مجازات بودید); زیرا خداوند نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد و از اعطاء هرگونه نعمتى فروگذار نمى کند» ( وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَلَى الْمُؤْمِنینَ) در آیه بعد، خداوند صحنه پایان احد را به مسلمانان یادآورى مى کند و مى فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که از کوه بالا مى رفتید و به عقب ماندگان هیچ نگاه نمى کردید و پیامبر از پشت سر شما را صدا مى زد» ( إِذْ تُصْعِدُونَ 3 وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَد وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فی أُخْراکُمْ ) . آرى، به یاد آورید آن زمان که به هر طرف پراکنده مى شدید و فرار مى کردید و هیچ نگاه به عقب سر نمى کردید که سایر برادران شما در چه حالند، در حالى که پیامبر از پشت شما را صدا مى زد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فریاد مى زد که: «بندگان خدا به سوى من بازگردید به سوى من بازگردید من رسول خدایم» (اِلِىَّ عِبادَ اللّهِ اِلَىَّ عِبادَ اللّهِ فَاِنِّى رَسُولُ اللّهِ) . ولى هیچ یک از شما به سخنان او توجه نداشتید. «در این هنگام غم و اندوه یکى پس از دیگرى به سوى شما رو آورد» ( فَأَثابَکُمْ غَمّاً بِغَمّ ). اندوه به خاطر شکست، به خاطر از دست دادن جمعى از افسران و سربازان شجاع، به خاطر مجروحان و به خاطر شایعه شهادت پیامبر و واقعیت جراحات او، اینها همه نتیجه آن مخالفت ها بود. هجوم سیل غم و اندوه به سوى شما «براى این بود که دیگر به خاطر از دست رفتن غنائم جنگى غمگین نشوید و از جراحاتى که در میدان جنگ در راه پیروزى به شما مى رسد نگران نباشید» ( لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ ). «و خدا از اعمال شما آگاه است» ( وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ ). و به خوبى وضع اطاعت کنندگان و مجاهدان واقعى و هم چنین فراریان را مى داند. بنابراین، هیچ یک از شما نباید خود را فریب دهد و چیزى بر خلاف آنچه در میدان احد واقع شده، ادعا کند اگر به راستى جزء دسته اول هستید خدا را شکر گوئید و در غیر این صورت از گناهان خود توبه کنید. شب بعد از «جنگ احد»، شب دردناک و پر اضطرابى بود مسلمانان پیش بینى مى کردند سربازان فاتح قریش بار دیگر به «مدینه» بازگردند و آخرین مقاومت مسلمانان را در هم بشکنند و شاید جسته گریخته خبر تصمیم بت پرستان به بازگشت، نیز به آنها رسیده بود و مسلماً اگر باز مى گشتند خطرناک ترین مرحله جنگ رخ مى داد. در این میان، مجاهدان راستین و توبه کنندگانى که از فرار از میدان احد پشیمان شده بودند و به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعده هاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)نسبت به آینده دلگرم و مطمئن بودند در میان این اضطراب و وحشت عمومى خواب آسوده و آرام بخشى داشتند در حالى که لباس جنگ در تن آنها بود و سلاح در کنار آنها. اما منافقان و افراد ضعیف الایمان و ترسو در میان انبوهى از افکار ناراحت کننده تمام شب را بیدار ماندند و بدون این که بخواهند، براى مؤمنان حقیقى پاسدارى کردند، آخرین آیه مورد بحث، ماجراى آن شب را تشریح مى کند و مى فرماید: «سپس بعد از آن همه غم و اندوه روز احد، آرامش را بر شما نازل کرد» ( ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً ) . و مى افزاید: «این آرامش همان خواب سبکى بود که جمعى از شما را فرا گرفت، اما جمع دیگرى بودند که تنها به فکر جان خود بودند و به چیزى جز نجات خویش نمى اندیشیدند و به همین جهت آرامش را به کلى از دست داده بودند» ( نُعاساً یَغْشى طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ ). این یکى از آثار مهم ایمان است که مؤمن حتى در زندگى این جهان آرامش لذت بخشى دارد که افراد بى ایمان یا منافق و یا ضعیف الایمان، هیچ گاه طعم آن را نمى چشند. پس از آن قرآن مجید به تشریح گفتگوها و افکار منافقان و افراد سست ایمان که در آن شب بیدار ماندند پرداخته، مى گوید: «آنها درباره خدا گمان هاى نادرست همانند گمان هاى دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده هاى پیامبر را مى دادند» ( یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ ). و به یکدیگر و یا به خویشتن مى گفتند: «آیا ممکن است با این وضع دلخراشى که مى بینیم چیزى از پیروزى نصیب ما بشود»؟ ( یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَیْء ). یعنى بسیار بعید و یا غیر ممکن است. قرآن در جواب آنها مى گوید: «بگو: آرى پیروزى به دست خدا است» ( قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ ). و اگر او بخواهد و شما را شایسته ببیند نصیب شما خواهد کرد. «آنها حاضر نبودند همه آنچه را در دل داشتند اظهار کنند زیرا مى ترسیدند در صف کافران قرار گیرند» ( یُخْفُونَ فی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ ). گویا آنها چنین مى پنداشتند: شکست احد نشانه نادرست بودن آئین اسلام است و لذا مى گفتند: «اگر ما بر حق بودیم و سهمى از پیروزى داشتیم در اینجا این همه کشته نمى دادیم» ( یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا ). خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره مى کند: نخست این که: تصور نکنید کسى با فرار از میدان جنگ و از حوادث سختى که باید به استقبال آن بشتابد مى تواند از مرگ فرار کند، لذا مى فرماید: «بگو: اگر در خانه هاى خود هم بودید آنهائى که کشته شدن بر آنها مقرر شده، قطعاً به سوى آرامگاه هاى خود بیرون مى آمدند» ( قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ ). چنین نیست که اگر افراد در میدان جنگ شرکت نکنند باقى بمانند، خیر، بسته به این است که اجل آنها رسیده باشد یا خیر. اصولاً ملتى که بر اثر سستى اکثریتش، محکوم به شکست است بالاخره طعم مرگ را خواهد چشید چه بهتر که آن را در میدان جهاد و در زیر ضربات شمشیر دشمن در حال مبارزه افتخار آمیز ببیند، نه این که در خانه اش بر سر او بریزند و او را با ذلت در میان بستر از بین ببرند. دیگر این که باید این حوادث پیش بیاید و هر کس آنچه در دل دارد آشکار کند و صفوف مشخص گردد. به علاوه افراد تدریجاً پرورش یابند و نیات آنها خالص و ایمان آنها محکم و قلوب آنها پاک شود، لذا مى فرماید: «اینها براى این است که خداوند آنچه در سینه ها دارید بیازماید و آنچه را در دل هاى شما است خالص گرداند» ( وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ ). و در پایان آیه مى گوید: «خداوند اسرار درون سینه ها را مى داند» ( وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ). و به همین دلیل، تنها به اعمال مردم نگاه نمى کند بلکه مى خواهد قلوب آنها را نیز بیازماید و از هر گونه آلودگى به شرک و نفاق و شک و تردید پاک سازد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه آل عمران ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیات ۱۵۲ تا ۱۵۴ سوره مبارکه آل عمران ,
خداوند ,
وعده ,
پیروزى بر دشمن ,
پیروزى ,
دشمن ,
جنگ ,
دشمنان ,
فرمان ,
قتل ,
سست ,
سنگر ,
نزاع ,
غلبه بر دشمن ,
دشمن ,
نافرمانی ,
دنیا ,
آخرت ,
منصرف ,
شکست ,
آزمایش ,
بخشش ,
مومنان ,
فضل ,
بخشش ,
کوه ,
بیابان ,
پراکنده ,
وحشت ,
پیامبر ,
اندوه ,
غنائم جنگی ,
غمگین ,
مصیبت ,
آرامش ,
خواب ,
کشته شدن ,
کشته ,
مقرر ,
ایمان ,
خالص ,
سینه ,
ظهور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 167
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 280
:: بازدید ماه : 17071
:: بازدید سال : 64744
:: بازدید کلی : 64744
|