حالت انتظار و ابهامی که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت درباره زمان و نوع خونخواهی و انتقام در اسرائیل ایجاد کرده و صهیونیستها را به وحشت انداخته، تصویری از این توصیه نظامی امام امیرالمومنین(ع) به یارانش است:
"وَ قَلْقِلُوا السُّیُوفَ فِی أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ؛ و (پیش از شروع جنگ) شمشیرها را در نیامشان بجنبانید و با گوشه چشم، خشمگینانه به دشمن بنگرید."
این جنگ روانی پیش از انتقام، خود بخشی از انتقام است.
ملت ایران پرچمی را که شهیدان سرافراز این سرزمین در دفاع از اسلام انقلاب و ایران برافراشتهاند همواره در اهتزاز نگه خواهد داشت.
صبر و استقامت ملتها در برابر مشکلات زمینهساز عزت و عظمت آنان:
خون شهیدان عزیز ما بوستان سرسبزی در جهان اسلام بهوجود آورده و با بلندآوازه کردن نام ایران نگاه همهی ملتها را متوجه ملت ایران ساخته است که این عزت و عظمت از آثار ایمان و پایداری ملت ایران به ویژه خانوادههای عزیز شهیدان و ایثارگران به شمار می آید.
جریان حیاتبخش مجاهدت شهیدان و دیگر ایثارگران آرامش و امنیت و پیشرفت را برای ملت ایران به ارمغان آورده است و یاد آن سرداران جبههی ایثار و استقامت هیچگاه از ذهن این ملت زدوده نخواهد شد.
۱۳۸۲/۰۷/۲۲ دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران استان زنجان با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله امام خامنهای: رژیم صهیونیستی یک دولت نیست؛ یک باند جنایتکار، یک باند قاتل و یک باند تروریست است. ۱۴۰۳/۵/۷
ابوبکر بن علی بن ابیطالب (؟/۶۱ق) از فرزندان امام علی(ع) و از شهدای کربلا. مادرش لیلی بنت مسعود بن خالد تمیمی است. برخی منابع او را نخستین فرد از فرزندان علی(ع) دانستهاند که پس از اجازه از امام حسین(ع) به جنگ با لشکر عمر بن سعد رفت.
گزیدهای از وصیتنامه عارفانه شهید مدافع حرم «رسول خلیلی»
دستنوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)
تیرِ خلاصِ بیتفاوتی
در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچکزاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصیترین لحظات ما و به خصوصیترین مکانهای ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه میباشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بیتفاوتیم...»
نقل قولی از شهید مدافع حرم لبنانی، شهید «محمد حسین جونی» در خصوص اهمیت حفظ توامان فعالیت فرهنگی و آمادگی نظامی
درباره سبک زندگی شهید مدافع حرم حامد جوانی
توصیه سردار شهید حسین همدانی درباره مواجهه با مواقع سختی و مشکلات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
این شهید بزرگوار 21 اردیبهشت سال 1392 به سوریه اعزام شد و پنج روز بعد به شهادت رسید.
بخشی از وصیت نامه: گوشتان به دهان رهبر باشد. بدانید که ذلت و ضرری در آن نیست ... بدانید که سست گرایان با شعار مردم فریب حمایت از ملت می آیند و بعد انتظار ملت را با عهدنامه ترکمن چای به باد می دهند. قدر اسلام عزیز را بدانید و انقلاب را پاس بدارید ...
من ماتَ مُنتَظِرًا لِهذَا الأَمرِ كانَ كَمَن كانَ مَعَ القائِمِ في فِسطاطِهِ ، لا بَل كانَ كَالضّارِبِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِالسَّيفِ
كسى كه در حال انتظار اين امر [ظهور قائم] از دنيا برود، همانند كسى است كه با قائم در خيمه او باشد، نه، بلكه همانند كسى است كه پيشاپيش رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شمشير زند.
در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او درمیان گذاشتن... ۱۳۸۴/۷/۲۹
ترجمه ۲۴ـ و زنان شوهردار (بر شما حرام است;) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده اید; (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است;) اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید; در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمائید. و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعداً مى توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) خداوند، دانا و حکیم است.
تفسیر این آیه، بحث آیه گذشته را درباره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى کند، و اضافه مى نماید: «ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز، حرام است» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ). «مُحْصَنات» جمع «مُحصَنة» از ماده «حصن» به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مى کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند «محصَنة» گفته مى شود. این واژه گاهى به زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده; زیرا آزادى آنها در حقیقت به منزله حریمى است که به دور آنها کشیده شده است و دیگرى حق نفوذ در حریم آنان بدون اجازه آنها را ندارد. ولى روشن است: منظور از آن در آیه فوق، همان زنان شوهردار است. این حکم، اختصاصى به زنان مسلمان ندارد، بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى، همین حکم را دارند، یعنى ازدواج با آنها ممنوع است. تنها استثنائى که به این حکم خورده است، در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگ ها درمى آیند، اسلام اسارت آنها را به منزله «طلاق» از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عدءه آنها 1 با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود، لذا مى فرماید: «مگر آنها را که از راه اسارت مالک شده اید» (إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). ولى این استثناء، به اصطلاح، «استثناى منقطع» است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آنها به مجرد اسارت، با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر او) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. از اینجا روشن مى شود: اسلام به هیچ وجه اجازه نداده است مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنهامقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشوئى با آنها جلوگیرى نموده است. فلسفه این حکم، در حقیقت این است که: این گونه زنان، یا باید به محیط «کفر» بازگشت داده شوند. یا بدون «شوهر» همچنان در میان مسلمانان بمانند. و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و بتوانند از نو ازدواج دیگرى نمایند. صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام، و صورت دوم ظالمانه است، بنابراین تنها راه، همان راه سوم است. از پاره اى از روایات که سند آن به «ابو سعید خدرى» صحابى معروف مى رسد، برمى آید که آیه فوق درباره اسراى غزوه «اوطاس نازل گردیده و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از اطمینان به این که زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند 3 ـ این حدیث تفسیر بالا را نیز تأیید مى کند ـ . در جمله بعد، براى تأکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده، مى فرماید: «اینها امورى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است» (کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ). بنابراین، به هیچوجه قابل تغییر و عدول نیست. سپس مى گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد، مى توانید با سایر زنان، ازدواج کنید مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد، توأم با عفت و پاکدامنى و دور از بى عفتى و ناپاکى صورت گیرد. مى فرماید: «اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى کنید» (وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ).
بنابراین «مُحْصِنینَ» در آیه فوق که اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان و «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» تأکید آن است; زیرا ماده «سفاح» (بر وزن کتاب) به معنى زنا مى باشد و در اصل از «سفح» به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بى رویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور، همیشه از الفاظ کنائى استفاده مى کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله «أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ» اشاره به این است که: رابطه زناشوئى یا باید به ـ شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد، و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت ضمناً تعبیر «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نباید هدف شما در مسأله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد، بلکه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مى باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگى ها است. در قسمت بعد، اشاره به مسأله ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه» کرده، مى فرماید: «زنانى را که متعه مى کنید، مهر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید» (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً). از جمله فوق استفاده مى شود: اصل تشریع ازدواج موقت، قبل از نزول این آیه براى مسلمانان مسلّم بوده که در این آیه نسبت به پرداخت مهر آنها توصیه مى کند. بعد از ذکر لزوم پرداخت مهر، اشاره به این مطلب مى کند: اگر طرفین عقد، با رضایت خود مقدار مهر را بعداً کم و زیاد کنند مانعى ندارد، لذا مى فرماید: «و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده اید (بعداً مى توانید با توافق آن را کم یا زیاد کنید)» (وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ). بر این اساس مهر یک نوع بدهکارى است که با رضایت طرفین قابل تغییر است. (در این موضوع تفاوتى میان عقد موقت و دائم نیست، اگر چه آیه همان طور که گفتیم درباره ازدواج موقت بحث مى کند). احتمال دیگرى در تفسیر آیه فوق نیز هست و آن این که: مانعى ندارد پس از انجام ازدواج موقت، طرفین درباره اضافه کردن مدت ازدواج، و همچنین مبلغ مهر با هم توافق کنند، یعنى ازدواج موقت حتى قبل از پایان مدت، قابل تمدید است، به این ترتیب که زن و مرد با هم توافق مى کنند مدت را به در برابر اضافه کردن مبلغ مشخصى به مهر افزایش دهند (در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به این تفسیر اشاره شده است) احکامى که در آیه به آن اشاره شد، احکامى است که متضمن خیر و سعادت افراد بشر است; زیرا «خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانون گذارى خود حکیم است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً).
از آنجا که موضوع ازدواج موقت از مباحث مهم تفسیرى و فقهى و اجتماعى است، لازم است از جهات ذیل مورد بررسى قرار گیرد: الف ـ قرائنى که در آیه فوق وجود دارد، دلالت آن را بر ازدواج موقت تأکید مى کند. ب ـ ازدواج موقت در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده و بعداً نسخ نشده است. ج ـ ضرورت اجتماعى این نوع ازدواج. د ـ پاسخ به پاره اى از اشکالات. درباره قسمت اول باید توجه داشت: اولاً ـ کلمه «متعه» که «اِسْتَمْتَعْتُمْ» از آن گرفته شده است، در اسلام به معنى ازدواج موقت است، و به اصطلاح در این باره حقیقت شرعیه مى باشد، گواه بر آن این است که این کلمه (متعه) با همین معنى در روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کلمات صحابه مکرر به کار برده شده است ثانیاً ـ اگر این کلمه به معنى مزبور نباشد، باید به معنى لغوى آن یعنى «بهره گیرى» تفسیر شود، و در نتیجه معنى آیه چنین خواهد شد: «اگر از زنان دائم بهره گرفتید مهر آنها را بپردازید». در حالى که مى دانیم پرداختن مهر مشروط به بهره گیرى از زنان نیست، بلکه تمام مهر بنا بر مشهور 2 یا حداقل نیمى از مهر به مجرد عقد ازدواج دائم، واجب مى شود. ثالثاً ـ بزرگان «اصحاب» و «تابعین مانند «ابن عباس» دانشمند و مفسر معروف اسلام، «ابىّ بن کعب»، «جابر بن عبداللّه»، «عمران حصین»، «سعید بن جبیر»، «مجاهد»، «قتاده»، «سدّى» و گروه زیادى از مفسران اهل تسنن و تمام مفسران اهل بیت(علیهم السلام) همگى از آیه فوق، حکم ازدواج موقت را فهمیده اند تا آنجا که «فخر رازى» با تمام شهرتى که در موضوع اشکال تراشى در مسائل مربوط به شیعه دارد، بعد از بحث مشروحى درباره آیه مى گوید: ما بحث نداریم که از آیه فوق، حکم جواز «متعه» استفاده مى شود، ما مى گوئیم: حکم مزبور بعد از مدتى نسخ شده است. رابعاً ـ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) که به اسرار وحى از همه آگاه تر بودند، متفقاً آیه را به همین معنى تفسیر فرموده اند و روایات فراوانى در این زمینه نقل شده، از جمله: از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: اَلْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْبِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ: «حکم متعه در قرآن نازل شده و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر طبق آن جارى گردیده است» و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ سؤال «ابو بصیر» راجع به «متعه» فرمود: نَزَلَتْ فِى الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیْضَهً...: «قرآن مجید در این باره نازل شده، آنجا که مى فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ...» و نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ شخصى به نام «عبداللّه بن عمیر لیثى» در مورد «متعه» فرمود: أَحَلَّهَا اللّهُ فِى کِتابِهِ وَ عَلى لِسانِ نَبِیِّهِ فَهِىَ حَلالٌ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: «خداوند آن را در قرآن و بر زبان پیامبرش حلال کرده است و تا روز قیامت حلال مى باشد»
اتفاق عموم علماى اسلام، بلکه ضرورت دین بر این است که: ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده، و گفتگو درباره دلالت آیه فوق بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلّم بودن اصل حکم ندارد. حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از «عمر» نقل شده: مُتْعَتانِ کانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ وَ أَنَا مُحَرِّمُهُما وَ مُعاقِبٌ عَلَیْهِما مُتْعَةُ النِّساءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ: «دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و متعه تمتع (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند بعداً نسخ و تحریم شده است. جالب توجه این که: روایات مورد ادعا درباره نسخ حکم مزبور، کاملاً مختلف و پریشان است. بعضى مى گویند: خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و بعضى مى گویند: ناسخ آن، آیه طلاق است: اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ: «هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد» در حالى که این آیه ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند، در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است. قدر مسلّم این است که: اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست. بنابراین، طبق قانون مسلّمى که در علم اصول به ثبوت رسیده، باید حکم به بقاء این قانون کرد. جمله مشهورى که از «عمر» نقل شده نیز، گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است. بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود، و گرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى به نام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است، که فاقد هر گونه اعتبار مى باشد. جالب این که: در «صحیح ترمذى» که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از «دارقطنى» چنین مى خوانیم: کسى از اهل شام از «عبداللّه بن عمر» درباره حج تمتع سؤال کرد، او در جواب صریحاً گفت: این کار، حلال و خوب است. مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است. «عبداللّه بن عمر» برآشفت و گفت: اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد، آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو ! - 3 نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از «عبداللّه بن عمر» از «صحیح ترمذى» به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است و نیز از «محاضرات راغب» نقل شده که: یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند: حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت: از «عمر»! با تعجب گفتند: چگونه چنین چیزى ممکن است با این که «عمر» از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت: بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم; زیرا «عمر» مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم. من مشروعیت آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى پذیرم، اما تحریم آن را از هیچ کس نخواهم پذیرفت!
مطلب دیگرى که در اینجا لازم به یادآورى است، این است که: ادعا کنندگان نسخ این حکم با مشکلات مهمى رو به رو هستند: نخست این که: در روایات متعددى از منابع اهل تسنن تصریح شده که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)هرگز نسخ نشد، بلکه در زمان «عمر» از آن نهى گردید، بنابراین طرفداران نسخ باید پاسخى براى این همه روایات پیدا کنند. این روایات بالغ بر بیست و چهار روایت است، که «علامه امینى» در «الغدیر»، جلد ششم، آنها را مشروحاً بیان کرده است، که به دو نمونه آن ذیلاً اشاره مى شود: 1 ـ در «صحیح مسلم» از «جابر بن عبداللّه انصارى» نقل شده که مى گفت: ما در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به طور ساده اقدام به ازدواج موقت مى کردیم و این وضع ادامه داشت تا این که «عمر» در مورد «عمرو بن حریث» از این کار (به طور کلى) جلوگیرى کرد 2 ـ و در حدیث دیگرى در کتاب «موطّأ» مالک و «سنن کبرا» ى بیهقى از «عروة بن زبیر» نقل شده که: زنى به نام «خوله بنت حکیم» در زمان «عمر» بر او وارد شد و خبر داد که یکى از مسلمانان به نام «ربیعة بن امیه» اقدام به متعه کرده است. او گفت: اگر قبلاً از این کار نهى کرده بودم، او را سنگسار مى کردم (ولى از هم اکنون از آن جلوگیرى مى کنم!) در کتاب «بدایة المجتهد» تألیف «ابن رشد اندلسى» نیز مى خوانیم: «جابر ابن عبداللّه انصارى» مى گفت: «ازدواج موقت در میان ما در عهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در خلافت ابوبکر و نیمى از خلافت عمر، معمول بود سپس عمر از آن نهى کرد» مشکل دیگر این که: روایاتى که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند، بسیار پریشان و ضد و نقیضند. بعضى مى گوید: در جنگ خیبر نسخ شده. بعضى دیگر در روز فتح «مکّه». بعضى در جنگ تبوک. و بعضى در جنگ اوطاس، و مانند آن. بنابراین، به نظر مى رسد: روایات نسخ، همه مجعول بوده باشد، که این همه با یکدیگر تناقض دارند. از آنچه گفتیم روشن مى شود: این که نویسنده تفسیر «المنار» مى گوید: «ما سابقاً در جلد سوم و چهارم مجله المنار، تصریح کرده بودیم که عمر از متعه نهى کرد، ولى بعداً به اخبارى دست یافتیم که نشان مى دهد در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسخ شده نه در زمان عمر، و لذا گفته سابق خود را اصلاح کرده و از آن استغفار مى کنیم» سخنى تعصب آمیز است; زیرا در برابر روایات ضد و نقیضى که نسخ حکم را در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند روایاتى داریم که صراحت در ادامه آن تا زمان عمر دارد. بنابراین، نه جاى عذر خواهى است، و نه استغفار، و شواهدى که در بالا ذکر کردیم نشان مى دهد: گفتار اول او مقرون به حقیقت بوده است نه گفتار دوم! ناگفته پیدا است، نه «عمر» و نه هیچ شخص دیگر و حتى ائمه اهل بیت(علیهم السلام)که جانشینان اصلى پیامبرند، نمى توانند احکامى را که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده، نسخ کنند و اصولاً نسخ بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بسته شدن باب وحى، مفهوم ندارد، و این که بعضى کلام «عمر» را حمل بر اجتهاد کرده اند، جاى تعجب است; زیرا اجتهاد در برابر «نص» ممکن نیست. و عجیب تر این که: جمعى از فقهاى اهل تسنن آیات مربوط به احکام ازدواج ـ مانند آیه 6 سوره «مؤمنون» ـ را ناسخ آیه فوق که درباره متعه است دانسته اند، گویا تصور کرده اند: ازدواج موقت اصلاً ازدواج نیست، در حالى که به طور مسلّم یکى از اقسام ازدواج است.
این یک قانون کلى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان، به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود، براى اشباع آنها، متوجه طرق انحرافى خواهد شد; زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست; زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین، راه صحیح آن است که: آنها را از طریق معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى، یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید: در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا ماموریت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى رو به رو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته، و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند راهبان و راهبه ها) تشویق نمود؟ یا این که آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا این که راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بند و بارى جنسى را؟ خلاصه این که: «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست، و ما بر سر دو راهى قرار داریم: یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همان طور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته). و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى این سؤال فکر کرده اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد، و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشاء را در بر دارد.
منتها در اینجا اشکالاتى مى شود که باید به طور فشرده به آنها پاسخ گفت: الف ـ گاهى مى گویند: چه تفاوتى میان «ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خودفروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو، در ذکر دو جمله ساده، یعنى اجراى صیغه است. پاسخ: آنها که چنین مى گویند، گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند; زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود، بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصراً در اختیار این مرد باید باشد، و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عده نگاه دارد، یعنى حد اقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده، باز هم رعایت این مدت واجب است. و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد. در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر هرگز مى توان مقایسه نمود؟ البته ازدواج موقت، از نظر مسأله ارث (در میان زن و شوهر ) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هائى با ازدواج دائم دارد، ولى این تفاوت ها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج. ب ـ «ازدواج موقت» سبب مى شود بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند، تا آنجا که افراد محترم، هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند. پاسخ: سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند، آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! و اگر ملاحظه مى کنیم: امروز افراد محترم استفاده از این قانون اسلامى را کراهت دارند، عیب قانون نیست، عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیح تر، سوء استفاده کنندگان از آن است. اگر در جامعه امروز، هم ازدواج موقت به صورت سالم در آید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند، هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورت هاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت. ج ـ مى گویند: ازدواج موقت سبب مى شود افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود! پاسخ: از آنچه گفتیم، جواب این ایراد کاملاً روشن شد; زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچک ترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم، حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند. گویا عدم توجه به این حقیقت، سرچشمه اشکال فوق شده است.
در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که «برتراند راسل» دانشمند معروف «انگلیسى» در کتاب «زناشوئى و اخلاق» تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است، مفید به نظر مى رسد: او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان به نام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا زناشوئى آزمایشى چنین مى نویسد: «طبق طرح «لیندسى»، جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد: نخست این که: طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند. دیگر این که: جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد. و سوم این که: پس از طلاق، زن هیچگونه حق نفقه نداشته باشد». «راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد، چنین مى گوید: «من تصور مى کنم: اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد، گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاه ها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانى ها و روابط جنسى پر هرج و مرج فعلى مى باشد» همان طور که ملاحظه مى کنید: طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است، منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشن تر و کامل تر است. در ازدواج موقت اسلامى، هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است، هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست.
محبّت و ولایت على بن موسى الرضّا(ع) ... | همه کارهای ائمه در جهت تشکیل حکومت اسلامی ... | ای غرب زده ها! ای اجنبی زده ها! ای انسان های میان تهی! ای ... | مجاهدتهای پرستاران ... | به یاد شهداء ...
ولادت حضرت زینب علیها السلام ... | دین الهی همیشه رو به تکامل است ... | در اقتصاد متکی به منابع زیرزمینی نخبگان جذب نمی شوند ... | در انتظار طلوع خورشید ... | شهید مدافع حرم شهید ذکریا شیری ...
بهترین ارث برای فرزندان ... | انتقام از آمران و قاتلان شهید سلیمانی در هر زمان که ممکن باشد قطعی ... | دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد ... | کار جریان تحریف ... | به یاد شهدا ...
مسئولین به وعدهی این و آن اعتماد نکنند؛ دیدید که آمریکای ترامپ و اوباما چه کرد ... | شهید علی عابدینی ... | شهید مسلم خیزاب ... | شهید هوشنگ خدادادی ... | شهید عباس حاجاسماعیلی ...
ارزش کفش سردار سلیمانی از سر ترامپ بیشتر است ... | حکمت و فرزانگی با اقتدار و اولین اتمام حجت ...
خداوند به سبب آن (دانش)، اقوامى را بلندمرتبه مىگرداند و آنان را در خوبىها پیشوایانى قرار مىدهد که سرمشق دیگران مىشوند، و کارهایشان مورد توجّه دیگران قرار مىگیرد، و از رفتارهایشان اقتباس مىشود، و فرشتگان به دوستى با آنان علاقهمند مىشوند، و در هنگام نمازشان بالهاى خود را بر سر آنها مىکشند.
هیچ مومنی با این سه خصلت هلاک نمی گردد: گواهی به این که جز خدا، خدایی نیست و یگانه است و او را انبازی (شریکی) نیست، شفاعت پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) و گستردگی رحمت خدا.
هرگاه خداوند خوبى بندهاى را بخواهد او را عسل اندود کند.
عرض شد: چگونه او را عسل اندود مى کند؟
حضرت فرمودند: قبلاز مرگش عمل شایستهاى براى او پیش مىآورد و سپس جانش را مى ستاند.
میزان الحکمه: 4/ 1602 ؛ کنزالعمال: 30763
شفاعت همه مومنان
محرومِ از شفاعت
شفاعت همه مومنان
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
لَأشفَعَنَّ یومَ القِیامَهِ لِمَنکانَ فى قَلبِهِ جَناحُ بَعوضَةٍ ایمانٌ. میزان الحکمه: 6/ 2786 ؛ کنزالعمّال: 39043 من در روز قیامت، قطعا کسى را که در دلش به اندازه بال پشهاى ایمان باشد، شفاعت خواهم کرد.
محرومِ از شفاعت
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: لا ینالُ شَفاعَتى مَنِ استَخَفَّ بِصلاتِهِ، ولا یرِدُ عَلَىَّ الحَوضَ لا واللَّهِ. میزان الحکمه: 6/ 2790 ؛ المحاسن: 1/ 159 کسى که نماز را سبک بشمارد به شفاعت من دست نیابد و به خدا سوگند که در کنار حوض (کوثر) بر من وارد نشود.
نتیجه آزار رساندن به همسر
نتیجه آزار رساندن به همسر
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أیمَا امرَأَةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم یقبَلِ اللّهُ عز و جل مِنها صَرفا ولا عَدلاً ولا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتّی تُرضِیهُ؛ وإن صامَت نَهارَها وقامَت لَیلَها وأعتَقَتِ الرِّقابَ وحَمَلَت عَلی جِیادِ الخَیلِ فی سَبیلِ اللّهِ، وکانَت فی أوَّلِ مَن یرِدُ النّارَ، وکذلِک الرَّجُلُ إذا کانَ لَها ظالِما.
هر زنی که با زبان خود، شوهرش را آزار دهد، خداوند عز و جل از او هیچ توبه و فِدْیه ای و هیچ عمل نیکی را نمی پذیرد تا آن گاه که شوهرش را راضی کند، گرچه روزها را روزه بگیرد و شب ها را عبادت کند و بنده ها آزاد کند و اسبان تیز تک [برای جهاد]، در راه خدا تجهیز کند. او جزو نخستین کسانی است که به آتش در می آیند. همچنین است مرد، اگر به زنش ستم کند. من لایحضره الفقیه: ج ۴، ص ۱۴
مدارا نکردن زن با شوهر موجب خشم الهی و نپذیرفتن عمل
مدارا نکردن زن با شوهر موجب خشم الهی و نپذیرفتن عمل
آگاه باشید که هر زنی که با شوهرش مدارا نکند و او را بر کاری مجبور سازد که توانایی بر آوردن آن را ندارد، خداوند هیچ کار نیکی را از او نمی پذیرد و او در حالی خداوند را دیدار می کند که خداوند بر او خشمگین است.
عرصهی فرهنگ باید بر اساس مبانی و شعارهای امام و انقلاب مدیریت و خوراک فرهنگی سالم برای جامعه تولید شود ...
اقتصاد اصلیترین اولویت کشور است
امام خامنه ای:
عرصهی فرهنگ باید بر اساس مبانی و شعارهای امام و انقلاب مدیریت و خوراک فرهنگی سالم برای جامعه تولید شود ...
مشکلات فرهنگی، گاه خواب را از انسان میرباید/ در همهی کشورهای دنیا، از محصولات فرهنگی مراقبت میشود/ عرصهی فرهنگ باید بر اساس مبانی و شعارهای امام و انقلاب مدیریت و خوراک فرهنگی سالم برای جامعه تولید شود.
اقتصاد اصلیترین اولویت کشور است
اقتصاد اصلیترین اولویت کشور است/ باید مراقب بود در حرکت اقتصادی، فاصلهی طبقاتی پیش نیاید و فقرا پایمال نشوند/ تدوین برنامهای منسجم و زمانبندیشده برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید مورد توجه باشد.
1394/06/04
حفظ یکپارچگی مردم از ضروریات است ...
باید در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت ...
امام خامنه ای:
حفظ یکپارچگی مردم از ضروریات است ...
حفظ یکپارچگی مردم از ضروریات است/ برای مراقبت از یکپارچگی جامعه، باید از حاشیهسازی و تشتتآفرینی دوری کرد و هیچ حرف و سخنی که وحدت را خدشهدار کند بر زبان نیاورد.
باید در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت ...
هوشیاری در مقابل تلاش دشمن برای نفوذ پیچیده و تدریجی، ضرورتی عینی است/ باید در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت/ اگر غفلت شود ناگهان میبینیم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است.
اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید ...
إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ أعبَدَ الناسِ فی زَمانِهِ وَ أزهَدَهُم وَ أفضَلَهم، وَ کانَ إذا حَجَّ حجَّ ماشیا وَ رُبَّما مَشى حافیا، وَ کانَ إذا ذُکِرَ المَوتُ بَکى، وَ إذا ذُکِرَ القَبرُ بَکى، وَ إذا ذُکِرَ البَعثُ وَ النُشورُ بَکى، وَ إذا ذُکِرَ المَمَرُّ عَلى الصِّراطِ بَکى، وَ إذا ذُکِرَ العَرضُ عَلى اللّهِ تَعالى ذِکرُه شَهِقَ شَهقَةً یُغشى عَلَیهِ مِنها، وَ کانَ إذا قامَ فی صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَینَ یَدی رَبِّهِ عزّ و جلّ، وَ کانَ إذا ذُکِرَ الجَنَّةُ وَ النارُ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّلیمِ وَ سأل اللّهَ تعالى الجَنَّةَ وَ تَعوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ.
حسن بن على بن ابىطالب علیهما السلام عابدترین و زاهدترین و با فضیلتترین مردم روزگار خود بود. هرگاه حج مىرفت پیاده و گاه با پاى برهنه مىرفت؛ هرگاه سخن از مرگ به میان مىآمد مىگریست؛ هرگاه سخن از قبر به میان مىآمد مىگریست؛ هرگاه سخن از قیامت و رستاخیز به میان مىآمد مىگریست؛ هرگاه از گذشتن بر صراط یاد مىشد مىگریست؛ هرگاه از حاضر شدن در دادگاه عدل الهى سخن به میان مىآمد، چنان صیحهاى مىزد که بر اثر آن از هوش مىرفت؛ هرگاه به نماز مىایستاد بدنش در پیشگاه پروردگارش عزّ و جلّ، مىلرزید؛ هرگاه از بهشت و دوزخ سخن به میان مىآمد، مانند مار گزیده به خود مىپیچید و بهشت را از خداوند مسألت مىکرد و از آتش دوزخ به او پناه مىبرد.
امالی صدوق، ج ۱، ص ۱۷۸
توصیف حضرت عباس (علیه السلام)
توصیف حضرت عباس (علیه السلام)
امام سجاد علیه السلام عموی خود حضرت عباس علیه السلام را چنین توصیف میفرمایند:
خداوند عمویم عباس (علیه السلام) را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آنکه دستهایش از پیکر جدا گردید. آنگاه خداوند به جای آنها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند؛ همانسان که برای جعفر طیار قرار داد. عباس (علیه السلام) نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه میخورند.
احساس حقارت خیلی خطرناک است/ همهی دنیا میگویند ایران کشور عزیز و مقتدری است و دشمنان از نفوذ جمهوری اسلامی ناراحتند/ آنوقت برخی در دانشگاه یا در روزنامه با "خودکمبینی" میگویند ما چیزی نیستیم و منزوی هستیم/ حالا خودتان را کم میبینید، چرا دیگر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را کم میبینید؟ ۱۳۹۴/۰۸/۲۰
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
شکیبایى و انتظار فرج چقدر نیکو است، آیا گفته خدا را شنیدید که فرمود. «شما منتظر باشید که من هم با شما منتظرم» و همچنین فرمود: «انتظار بکشید که من هم با شما از انتظار کشندگانم»، بنابراین صبور باشید، چون فرج بعد از زمان یأس و ناامیدى مى رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند.
اگر ما جامعهای را فرض کنیم که تمام افراد آن، روش نفاقآمیزی دارند و همه منافق باشند و سایههای شوم نفاق بر سر آنها افتاده باشد، چنین جامعهای هم، عذاب مقیم دارد و عذابشان این است که در زندگی هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهند دید.
جامعهای که بهحسب ظاهر ادّعای اسلام دارند، امّا در باطن به اسلام گرایش ندارند، یا ایمان درستی به خدا ندارند، یا به خدای واقعی ایمان ندارند، این اجتماع، منافق است؛ چرا که «اَظْهَرَ الایمان و اَبْطَنَ الکفر.» چنین اجتماعی گرچه خود نپذیرند که کافرند و در زبان هم مدّعی ایمان باشند، ولی در عمل و زندگی و در نظامهای اجتماعی از ایمان و اسلام بویی نبردهاند. این اجتماع در ادّعا مخالف ریا و تظاهر است، امّا در عمل، غوطهور در ریا. برای اینچنین اجتماع فرضی هم «عَذابٌ مُقیمٌ» تصوّر میشود و بههمینسبب روی خوش نخواهند دید.
نمی شود به وعدهی مستکبرین و حرفهای جلسهی خصوصیشان اعتماد کرد ...
یکی دیگر از اصول امام اعتماد به صدق وعدهی الهی، و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر است/ اینکه امام به مستکبرین، هیچ اعتمادی و اعتقادی نداشت، این موجب میشد به وعدههای آنها اعتنایی نکند/ ما در قضایای جاری خود داریم لمس میکنیم که نمیشود به وعدهی مستکبرین و حرفهای جلسهی خصوصیشان اعتماد کرد.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امام خامنه ای:
اثبات اسلام ناب محمدی (ص) و نفی اسلام آمریکایی
یکی از اصول امام، اثبات اسلام ناب محمدی (ص) و نفی اسلام آمریکایی است/ اسلام آخوندهای درباری، اسلام داعشی و اسلام بیتفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا و چشمدوخته به قدرتهای بزرگ، همه سر در یک آخور دارند. از نظر امام همهی اینها مردودند/ پیرو امام باید مرزبندی داشته باشد هم با اسلام متحجر، هم با اسلام سکولار.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امام خامنه ای:
اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد
اگر ملت ایران بخواهد هدفها و راه را ادامه دهد، باید راه و اصول امام بزرگوار را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرفکردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
اَلاْخْذُ بِاَمْرِنا مَعَنا غَدا فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ وَالْمُنْتَظِرُ لِأمْرِنا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبیلِ اللّهِ.
کسى که مطیع فرمان ما باشد در حظیره القدس با ما خواهد بود، و کسى که منتظر امر ما باشد همانند کسى است که در راه خدا به خونش درغلتیده باشد. بحار الانوار، ج 52، ص 123
نپذیرفتن مسئولیتهای پرمخاطره جامعه اسلامی نشانه بیایمانی است
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 43-45:
امام خامنه ای:
نپذیرفتن مسئولیتهای پرمخاطره جامعه اسلامی نشانه بیایمانی است
آیه دربارهی افراد بهظاهر مسلمانی است که در هنگام اعزام به جنگ تبوک خدمت پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) آمدند و گفتند: «یا رسولالله! به ما اذن بده که در مدینه بمانیم و به جنگ نیاییم.»... اذن خواستن برای ترک جهاد در موقعیّتی که حضور همه لازم بود، خودْ دلیلی آشکار بر بیایمانی آنان بود. پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) با اذن دادن به آنها کاری کرد که آنان بیایمانی خود را در خارج هم عملاً ثابت نمایند؛ چراکه وقتی جامعهی اسلامی برای به منزل رساندن بار امانت الهی نیاز به مجاهدت عدّهای از مسلمانان با مال و جان دارد تا بتواند دستاوردهای خود را به نسل بعد تحویل دهد، همه باید بروند و مسئولیّتهای پرمخاطره را بپذیرند، و این مطلبی است که عقل خود آنها و نیز آیاتی از قرآن، که آن را از پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) شنیده بودند، گواه آن است.
در چنین موقعیّتی اجازه خواستن برای ترک این مسئولیّت عظیم نشان میدهد آنان مردِ عمل به مسئولیّتهای بزرگ نبودهاند؛ لذا در آیهی بعد فوراً میفرماید: آنان که به خدا و روز جزا ایمان آوردهاند، برای معاف شدن از جهاد با مال و جان، از تو اجازه نمیخواهند: «لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ».