براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 18 آبان 1401
|
یا زهرا سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
منبع (ادامه ...)
ویژه نامه ی ولادت امام حسن عسگری (علیه السلام)
ویژه نامه رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
از حضرت جواد تا حضرت عسکرى (علیهم السّلام) که هر چه به طرف حضرت عسکرى میرود، بیشتر هم [دیده] میشود و آن این است که دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود... این مکاتبات علیبنمهزیار و مانند اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت عظیم و شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام)... اینها همه نشاندهندهى حرکت عظیم ائمّه (علیهم السّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه حاکم، دستگاهی پلیسى بود با شدّت عمل؛ در عین حال این جور ائمّه (علیهم السّلام) موفّق شدند؛ غرض [اینکه]، در کنار غربت، این عزّت و این عظمت را هم باید دید.» ۱۳۸۲/۰۲/۲۰ این امام عسگری (علیه الصّلاة و السّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود. بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکى از اتّفاقاتى که افتاد همین بود که شاید در محاسبات امام هشتم (علیه السّلام) وجود داشته؛ چون قبل از آن، شیعه تَکوتوک همه جا بودند امّا بیارتباطِ به هم، ناامید، بدون اینکه هیچ چشماندازى داشته باشند، بدون اینکه امیدى داشته باشند؛ سلطهى حکومت خلفا هم که همه جا بود. این حرکت امام رضا (علیه السّلام) و آمدن آن حضرت و بعد شهادت مظلومانهى آن بزرگوار کارى کرد که این فضا افتاد دست ائمّه (علیهم السّلام). آن وقت ائمّه هم بنا کردند استفاده کردن. این نامهنگاریها و این رفتنها و مانند اینها را که میبینید، به شکل عادى که اتّفاق نمیافتد؛ همهی اینها در زیر یک پوششى از پنهانکارى اتّفاق افتاده؛ والّا اگر ظاهر بود که با آن شدّت عملى که خلفا داشتند میگرفتند دست و پایش را قطع میکردند. اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت عظیم و شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام). ۱۳۸۲/۰۲/۲۰ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
اوج فعالیت تشکیلاتی شیعه در دوران امام عسکری(ع)
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
همرزمان حسین علیهالسلام امام حسن عسکری و برادران امام... امام حسن عسکری(علیهالسلام) حزب طرفدار خود را نزدیک خودش میداند و میفرماید که میان ما و شما خویشاوندی نزدیک است. یعنی قوموخویش درجهی یک هستیم، مثل پدر و فرزند، مثل برادر؛ و مؤمن برادر مؤمن است! یعنی ارتباط میان دو مؤمن، پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی. مراد از مؤمن کیست؟ آن کس که دنبال راه امام عسکری(علیهالسلام) است، این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش. بیانات حضرت آیتالله امام خامنهای در جلسات هیات انصارالحسین علیهالسلام تهران در سال ۱۳۵۱؛ کتاب همرزمان حسین علیهالسلام الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
نامه امیدبخش امام عسکری علیهالسلام حضرت آیتالله امام خامنهای: «عدهای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیهالسّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیهالسّلام) در نامهای به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوشنیّتی و خوشفکری شما آرام است.»؛ ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.» کتاب «همرزمان حسین(علیهالسلام)، گفتار دهم، ص۳۴۶.
بدرقه ستارهها
حضرت آیتالله امام خامنهای: این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند ... ۱۳۸۹/۷/۲۹ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
سرچشمه برکات
حضرت آیتالله امام خامنهای: قم، حرم مطهّر و مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه علیها سلام است؛ آن بزرگواری که این سرچشمه جوشان و خروشان نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه عالم و بخصوص به دنیای اسلام رسید. ۷۹/۷/۱۴ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
معصومهی بهشت
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما باید از حضرت معصومه علیهاالسلام، بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت نامه ایشان آمده: «ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی. ۷۱/۴/۲۸ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=31386&nt=2&year=1394&tid=1268
حضرت آیتالله امام خامنهای:
بعضیها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفتهاند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چهجوری؟ به چه قیمتی؟ غربیها چقدر بهره بردهاند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطیاند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترلشده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همینجور است؟ آیا هوسها کنترلشده است یا هوسها تحریکشده است؟ اینهمه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق میافتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان] مال خدا است و [او] آفرینندهی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند.۱۳۹۴/۰۸/۲۰
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=30598&nt=2&year=1394&tid=1268
حضرت آیتالله امام خامنهای:
وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد. مسئلهی حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است.۱۳۹۴/۰۶/۰۴
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
براى تداوم انقلاب و خط امام به مجاهدت سختترى نيازمنديم.
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1
شهید محمد صالحی
https://www.golzar.info/59484/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d8%b5%d8%a7%d9%84%d8%ad%db%8c-3/
https://www.golzar.info/shahidyab/page/3/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
سرچشمه برکات ,
اسلام ,
انسان ,
شناخت ,
حکم ,
حجاب ,
حکم ,
اختلاط ,
زن ,
مرد ,
اسلام ,
من ,
شما ,
شناخت ,
انسان ,
مال خدا ,
او ,
آفریننده ,
شهید محمد صالحی ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 5 اسفند 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم حکمت جهاد حضرت زهرا سلام الله علیها ففَرَضَ اللَّه...الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ خداوند جهاد را واجب فرمود تا اسلام عزّت پیدا کند. «من لایحضره الفقیه» ج ۳ ص ۵۶۸
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۶ وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ(۵۶) ترجمه: ۵۶-و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند ( پيروزند زيرا ) حزب و جمعيت خدا پيروز مى باشد ! . تفسیر اين آيه تكميلى براى مضمون آيه پيش است و هدف آنرا تاكيد و تعقيب مىكند ، و به مسلمانان اعلام مى دارد كه : كسانى كه ولايت و سرپرستى و رهبرى خدا و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) و افراد با ايمانى را كه در آيه قبل به آنها اشاره شد بپذيرند پيروز خواهند شد ، زيرا آنها در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا پيروز است . (و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون) . در اين آيه قرينه ديگرى بر معنى ولايت كه در آيه پيش اشاره شد يعنى سرپرستى و رهبرى و تصرف ديده مى شود ، زيرا تعبير به حزب الله و غلبه آن مربوط به حكومت اسلامى است ، نه يك دوستى ساده و عادى و اين خود مىرساند كه ولايت در آيه به معنى سرپرستى و حكومت و زمامدارى اسلام و مسلمين است ، زيرا در معنى حزب يك نوع تشكل و هم بستگى و اجتماع براى تامين اهداف مشترك افتاده است . بايد توجه داشت كه مراد از الذين آمنوا در اين آيه ، همه افراد با ايمان نيستند بلكه كسى است كه در آيه قبل با اوصاف معينى به او اشاره شد . آيا منظور از پيروزى حزب الله كه در اين آيه به آن اشاره شده ،تنها پيروزى معنوى است يا هر گونه پيروزى مادى و معنوى را شامل مىشود ؟ شك نيست كه اطلاق آيه دليل بر پيروزى مطلق آنها در تمام جبهه ها است و براستى اگر جمعيتى جزء حزب الله باشند يعنى ايمان محكم و تقوا و عمل صالح و اتحاد و همبستگى كامل و آگاهى و آمادگى كافى داشته باشند بدون ترديد در تمام زمينه ها پيروز خواهند بود ، و اگر مى بينيم مسلمانان امروز به چنان پيروزى دست نيافته اند ، دليل آن روشن است ، زيرا شرايط عضويت در حزب الله كه در بالا اشاره شد در بسيارى از آنها ديده نمىشود ، و به همين دليل قدرتها و نيروهائى را كه براى عقب نشاندن دشمن و حل مشكلات اجتماعى بايد مصرف كنند غالبا براى تضعيف يكديگر بكار مىبرند . در آيه ۲۲سوره مجادله نيز به قسمتى از صفات حزب الله اشاره شده است ، كه به خواست خدا در تفسير آن سوره خواهد آمد .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
A great and glorious soldier
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
ولايت ,
خدا ,
پيامبر ,
افراد با ايمان ,
ولایت پذیری ,
حزب الله ,
پیروز ,
وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ ,
فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۶ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
تفسیر ,
سوره مبارکه مائده ,
سوره مائده ,
حضرت زهرا سلام الله علیها ,
حکم جهاد ,
حکم ,
جهاد ,
واجب ,
اسلام ,
عزن ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 12 بهمن 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۰ وَ أَنِ احْكُم بَيْنهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوك عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْك فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبهُم بِبَعْضِ ذُنُوبهِم ْوَ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ لَفَسِقُونَ(۴۹) أَ فَحُكْمَ الجَْهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ(۵۰) ترجمه: ۴۹ -و بايد درميان آنها ( اهل كتاب ) طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كنى و از هوسهاى آنان پيروى مكن و بر حذر باش كه مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده منحرف سازند ، و اگر آنها ( از حكم و داورى تو ) روى گردانند بدان خداوند مىخواهد آنها را بخاطر پاره اى از گناهانشان مجازات كند و بسيارى از مردم فاسقند . ۵۰-آيا آنها حكم جاهليت را ( از تو ) مىخواهند ، و چه كسى براى افراد با ايمان بهتر از خدا حكم مىكند ؟ شان نزول بعضى از مفسران در شان نزول اين آيه از ابن عباس چنين نقل كردهاند : جمعى از بزرگان يهود توطئه كردند و گفتند نزد محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) مى رويم شايد بتوانيم او را از آئين خود منحرف سازيم ، پس از اين تبانى ، نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) آمدند و گفتند : ما دانشمندان و اشراف يهوديم و اگر ما از تو پيروى كنيم مطمئنا ساير يهوديان به ما اقتدا ميكنند ولى در ميان ما و جمعيتى ، نزاعى است ( در مورد يك قتل يا چيز ديگر ) اگر در اين نزاع به نفع ما داورى كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد ، پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از چنين قضاوتى ( كه عادلانه نبود ) خود دارى كرد و آيه فوق نازل شد . تفسیر در اين آيه بار ديگر خداوند به پيامبر خود تاكيد مىكند كه در ميان اهل كتاب بر طبق حكم خداوند داورى كند و تسليم هوا و هوسهاى آنها نشود . (و ان احكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم) .تكرار اين دستور يا به خاطر مطالبى است كه در ذيل آيه آمده ، يا به خاطر آن است كه موضوع اين داورى با موضوع داورى آيات گذشته تفاوت داشته است ، در آيات پيش ، موضوع زناى محصنه بود و در اينجا موضوع ، قتل يا نزاع ديگر بوده است . سپس به پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) هشدار ميدهد كه اينها تبانى كرده اند تو را از آئين حق و عدالت منحرف سازند مراقب آنها باش .(و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك) . و اگر اهل كتاب در برابر داورى عادلانه تو تسليم نشوند ، بدان اين نشانه آن است كه گناهان آنها دامانشان را گرفته است و توفيق را از آنها سلب كرده و خدا ميخواهد آنها را به خاطر بعضى از گناهانشان مجازات كند . (فان تولوا فاعلم انما يريد الله ان يصيبهم ببعض ذنوبهم) .ذكر بعض گناهان ( نه همه آنها ) ممكن است به خاطر آن باشد كه مجازات همه گناهان در زندگى دنيا انجام نمى شود و تنها قسمتى از آن دامن انسان را ميگيرد و بقيه به جهان ديگر موكول ميشود .در اينكه كدام كيفر دامن آنها را گرفت ، در آيه صريحا ذكرى از آن به ميان نيامده ، ولى احتمال دارد اشاره به همان سرنوشتى باشد كه دامان يهود مدينه را گرفت و به خاطر خيانتهاى پى در پى مجبور شدند ، خانه هاى خود را رها كرده و از مدينه بيرون روند و يا اينكه عدم توفيق آنها خود يكنوع مجازات براى گناهان پيشين آنها بود ، زيرا سلب موفقيت خود يكنوع مجازات محسوب ميشود ، به عبارت ديگر گناهان پى در پى و لجاجت ، كيفرش محروم ماندن از احكام عادلانه و سرگردان شدن در بيراهه هاى زندگى است . و در پايان آيه ميفرمايد : اگر آنها در راه باطل اينهمه پافشارى ميكنند ، نگران مباش زيرا بسيارى از مردم فاسقند . (و ان كثيرا من الناس لفاسقون) . ممكن است ايراد شود كه آيه فوق دليل بر اين است كه امكان انحراف از حق در باره پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) تصور ميشود و لذا خداوند به او هشدار ميدهد ، آيا اين تعبير با مقام معصوم بودن پيامبران سازگار است ؟ معصوم بودن هرگز به اين معنى نيست كه گناه براى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) و امام محال ميگردد ، و گرنه فضيلتى براى آنها محسوب نميشود بلكه منظور اين است كه آنها با توانائى بر گناه مرتكب گناه نميشوند ، هر چند اين عدم ارتكاب به خاطر تذكرات الهى بوده باشد و به عبارت ديگر ياد آوريهاى خداوند جزئى از عامل مصونيت پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از گناه ميباشد . توضيح بيشتر در باره مقام عصمت پيامبران و امامان به خواست خدا در ذيل آيه تطهير ( آيه 33 احزاب ) خواهد آمد .در آيه بعد به عنوان استفهام انكارى ميفرمايد آيا اينها كه مدعى پيروى از كتب آسمانى هستند انتظار دارند با احكام جاهلى و قضاوتهاى آميخته انواع تبعيضات در ميان آنها داورى كنى . (ا فحكم الجاهلية يبغون) .در حالى كه هيچ داورى براى افراد با ايمان بالاتر و بهتر از حكم خدا نيست .(و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون) . همانطور كه در ذيل آيات سابق گفتيم در ميان طوائف يهود نيز تبعيضات عجيبى بود مثلا اگر كسى از طايفه بنى قريظه فردى از طايفه بنى نضير را به قتل ميرساند قصاص مىشد ، و در صورت عكس ، قصاص نميكردند ، و يا به هنگام گرفتن ديه دو برابر ديه ميگرفتند ، قرآن ميگويد اين گونه تبعيضات نشانه احكام جاهليت است ، و در ميان احكام الهى هيچگونه تبعيض در ميان بندگان خدا نيست . در كتاب كافى از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: (الحكم حكمان حكم الله و حكم الجاهلية فمن اخطا حكم الله حكم بحكم الجاهلية : حكم دو گونه بيشتر نيست يا حكم خدا است يا حكم جاهليت و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهليت تن در داده است . و از اينجا روشن ميشود ، مسلمانانى كه با داشتن احكام آسمانى به دنبال قوانين ساختگى ملل ديگرى افتاده اند ، در حقيقت در مسير جاهليت گام نهاده اند .
حضرت زهرا سلام الله علیها
هرکَس عبادت خالص خود را بهسوی خداوند بالا فرستد (و پیشکش آستان او کند)، خدا هم بهترین مصلحت خود را بر او فرو میفرستد.
(منْ أَصْعَدَ إِلَى اَللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اَللَّهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ)
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ج2 ص108
تفسیر سوره مائده آیات ۵۱تا۵۳ يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَ النَّصرَى أَوْلِيَاءَبَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَن يَتَوَلهَّم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنهُم ْإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظالِمِينَ(۵۱) فَترَى الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نخْشى أَن تُصِيبَنَا دَائرَةٌفَعَسى اللَّهُ أَن يَأْتىَ بِالْفَتْح أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصبِحُوا عَلى مَا أَسرُّوا فى أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ(۵۲) وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانهِم ْإِنهُمْ لمََعَكُمْ حَبِطت أَعْماَلُهُمْ فَأَصبَحُوا خاسرِينَ(۵۳) ترجمه: ۵۱ -اى كسانى كه ايمان آورده ايد يهود و نصارى را تكيه گاه خود قرار ندهيد ، آنها تكيه گاه يكديگرند و كسانى كه از شما بانها تكيه كنند از آنها هستند خداوند جمعيت ستمكار را هدايت نمىكند . ۵۲ -مشاهد مىكنى افرادى را كه در دلهايشان بيمارى است در ( دوستى با ) آنان بر يكديگر پيشى مىگيرند ، و مىگويند مىترسيم حادثه اى براى ما اتفاق بيفتد ( و نياز به كمك آنها داشته باشيم)شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از ناحيه خود ( به نفع مسلمانان ) پيش بياورد و اين دسته از آنچه در دل پنهان داشتند پشيمان گردند . ۵۳ -و آنها كه ايمان آورده اند مىگويند آيا اين ( منافقان ) همانها هستند كه با نهايت تاكيد سوگند ياد كردند كه با شما هستيم ؟ ( چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد ) اعمالشان نابود گشت و زيانكار شدند . شان نزول: بسيارى از مفسران نقل كرده اند كه بعد از جنگ بدر ، عبادة بن صامت خزرجى خدمت پيامبر رسيد و گفت : من هم پيمانانى از يهود دارم كه از نظر عدد زياد و از نظر قدرت نيرومندند ، اكنون كه آنها ما را تهديد به جنگ ميكنند و حساب مسلمانان از غير مسلمانان جدا شده است من از دوستى و هم پيمانى با آنان برائت مىجويم ، هم پيمان من تنها خدا و پيامبر او است ، عبد الله بن ابى گفت : ولى من از هم پيمانى با يهود برائت نميجويم ، زيرا از حوادث مشکل ميترسم و به آنها نيازمندم ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) به او فرمود : آنچه در مورد دوستى با يهود بر عباده ميترسيدم ، بر تو نيز ميترسم ( و خطر اين دوستى و هم پيمانى براى تو از او بيشتر است ) عبد الله گفت : چون چنين است من هم ميپذيرم و با آنها قطع رابطه ميكنم ، آيات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پيمانى با يهود و نصارى بر حذر داشت . تفسیر آيات فوق مسلمانان را از همكارى با يهود و نصارى به شدت بر حذر ميدارد ، نخست ميگويد : اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، يهود و نصارى را تكيه گاه و هم پيمان خود قرار ندهيد ( يعنى ايمان به خدا ايجاب ميكند كه به خاطر جلب منافع مادى با آنها همكارى نكنيد) . (يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء) . اولياء جمع ولى از ماده ولايت بمعنى نزديكى فوق العاده ميان دو چيزاست كه به معنى دوستى و نيز به معنى هم پيمانى و سرپرستى آمده است. ولى با توجه به شان نزول آيه و ساير قرائنى كه در دست است ، منظور از آن در اينجا اين نيست كه مسلمانان هيچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با يهود و مسيحيان نداشته باشند بلكه منظور اين است كه با آنها هم پيمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تكيه نكنند . مساله هم پيمانى در ميان عرب در آن زمان رواج كامل داشت و از آن به ولاء تعبير ميشد . جالب اينكه در اينجا روى عنوان اهل كتاب تكيه نشده بلكه به عنوان يهود و نصارى از آنها نام برده شده است ، شايد اشاره به اين است كه آنها اگر به كتب آسمانى خود عمل ميكردند هم پيمانان خوبى براى شما بودند ، ولى اتحاد آنها به يكديگر روى دستور كتابهاى آسمانى نيست بلكه روى اغراض سياسى و دسته بندى هاى نژادى و مانند آن است . سپس با يك جمله كوتاه ، دليل اين نهى را بيان كرده ميگويد : هر يك از آن دو طايفه دوست و هم پيمان هم مسلكان خود هستند .(بعضهم اولياء بعض) . يعنى تا زمانى كه منافع خودشان و دوستانشان مطرح است ، هرگز به شما نمىپردازند .روى اين جهت ، هر كس از شما طرح دوستى و پيمان با آنها بريزد ، از نظر تقسيم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد . (و من يتولهم منكم فانه منهم) . و شك نيست كه خداوند چنين افراد ستمگرى را كه به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خيانت كرده و بر دشمنانشان تكيه ميكنند ، هدايت نخواهد كرد .(ان الله لا يهدى القوم الظالمين) . در آيه بعد اشاره به عذرتراشى هائى ميكند كه افراد بيمار گونه براى توجيه ارتباط هاى نامشروع خود با بيگانگان ، انتخاب ميكنند ، و ميگويد : آنهائى كه در دلهايشان بيمارى است ، اصرار دارند كه آنان را تكيه گاه و هم پيمان خود انتخاب كنند ، و عذرشان اين است كه ميگويند : ما مىترسيم قدرت به دست آنها بيفتد و گرفتار شويم . (فترى الذين فى قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة) . قرآن در پاسخ آنها ميگويد : همانطور كه آنها احتمال ميدهند روزى قدرت به دست يهود و نصارى بيفتد اين احتمال را نيز بايد بدهند كه ممكن است سرانجام ، خداوند مسلمانان را پيروز كند و قدرت به دست آنها بيفتد و اين منافقان ، از آنچه در دل خود پنهان ساختند ، پشيمان گردند .(فعسى الله ان ياتى بالفتح اوامر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم نادمين ) .در حقيقت ، در اين آيه از دو راه به آنها پاسخ گفته شده است : نخست اينكه اين گونه افكار از قلبهاى بيمار بر ميخيزد و از كسانى كه ايمانشان متزلزل و نسبت به خدا سوء ظن دارند و گرنه يك فرد با ايمان اين گونه فكر به خود راه نميدهد ، و ديگر اينكه بفرض كه چنين احتمالى باشد آيا احتمال پيروزى مسلمين در كار نيست ؟ بنابر آنچه ما گفتيم كلمه عسى كه مفهوم آن احتمال و اميد است ، به همان معنى اصلى كه در همه جا دارد باقى ميماند ، ولى مفسران معمولا آن را بعنوان يك وعده قطعى در اينجا از طرف خداوند به مسلمانان گرفته اند كه با ظاهر كلمه عسى سازگار نيست . منظور از جمله اوامر من عنده كه بعد از كلمه فتح ذكر شده اين است كه ممكن است در آينده مسلمانان بر دشمنان خود يا از طريق جنگ و پيروزى غلبه كنند و يا بدون جنگ آنقدر قدرت بيابند كه دشمن بدون جنگ تسليم گردد و به عبارت ديگر كلمه فتح اشاره به پيروزيهاى نظامى مسلمانان است و امر من عنده اشاره به پيروزيهاى اجتماعى و اقتصادى و مانند آن ميباشد . ولى با توجه به اينكه خداوند بيان چنين احتمالى ميكند و او عالم و آگاه از وضع آينده است ، اين آيه اشاره به پيروزيهاى نظامى و اجتماعى و اقتصادى مسلمانان خواهد بود .و در آخرين آيه به سرانجام كار منافقان اشاره كرده ميگويد : در آن هنگام كه فتح و پيروزى نصيب مسلمانان راستين شود ، و كار منافقان بر ملا گردد مؤمنان از روى تعجب ميگويند آيا اين افراد منافق همانها هستند كه اين همه ادعا داشتند و با نهايت تاكيد قسم ياد ميكردند كه با ما هستند ، چرا سرانجام كارشان به اينجا رسيد .(و يقول الذين آمنوا ا هؤلاء الذين اقسموا بالله جهد ايمانهم انهم لمعكم ) و به خاطر همين نفاق ، همه اعمال نيك آنهابر باد رفت زيرا از نيت پاك و خالص سرچشمه نگرفته بود ، و به همين دليل زيانكار شدند ، هم در اين جهان و هم در جهان ديگر . (حبطت اعمالهم فاصبحوا خاسرين) . در حقيقت جمله اخير ، شبيه پاسخ سؤال مقدرى است ، گويا كسى ميپرسد بالاخره پايان كار آنها به كجا خواهد رسيد ؟ در جوابشان گفته ميشود ، اعمالشان به كلى بر باد رفت و خسران و زيان دامنگيرشان شد .يعنى آنها اگر اعمال نيكى هم از روى اخلاص انجام داده باشند ، چون سرانجام به سوى نفاق و شرك روى آوردند ، نتائج آن اعمال نيز بر باد ميرود همانطور كه در جلد دوم صفحه 69 ذيل آيه 217 سوره بقره بيان كرديم . تكيه بر بيگانه گرچه در شان نزول آيات فوق سخن از دو نفر يعنى عبادة بن صامت و عبد الله بن ابى در ميان آمده ولى جاى ترديد نيست كه اينها فقط به عنوان دو شخص تاريخى مورد نظر نيستند ، بلكه نماينده دو مكتب فكرى و اجتماعى ميباشند ، يك مكتب ميگويد از بيگانه بايد بريد و زمام كار خود را به دست او نداد و به كمكهاى او اطمينان نكرد .ديگرى ميگويد : در اين دنياى پرغوغا ، هر شخص و ملتى تكيه گاهى ميخواهد ، و گاهى مصلحت ايجاب ميكند كه اين تكيه گاه از ميان بيگانگان انتخاب شود ، دوستى آنها با ارزش است و روزى ثمر بخش خواهد بود . قرآن مكتب دوم را به شدت ميكوبد و مسلمانان را از اين طرز تفكر با صراحت و تاكيد برحذر ميدارد ، اما متاسفانه بعضى از مسلمانان ، اين فرمان بزرگ قرآن را به دست فراموشى سپردند و تكيه گاههائى از ميان بيگانگان براى خود انتخاب نمودند ، و تاريخ نشان ميدهد كه بسيارى از بدبختيهاى مسلمين از همين جا سرچشمه گرفته است ! اندلس تابلو زنده اى براى اين موضوع است و نشان ميدهد كه چگونه مسلمانان به نيروى خود درخشانترين تمدنها را در اندلس ديروز و اسپانياىامروز به وجود آوردند ، اما به خاطر تكيه كردن بر بيگانه چه آسان آنرا از دست دادند . امپراطور عظيم عثمانى كه در مدت كوتاهى همانند برف در فصل تابستان به كلى آب شد ، شاهد ديگرى بر اين مدعا است ، در تاريخ معاصر نيز ضربه هائى كه مسلمانان به خاطر انحراف از اين مكتب خورده اند كم نيست ، اما تعجب در اين است كه چگونه هنوز بيدار نشده ايم ! در هر حال بيگانه ، بيگانه است و اگر يك روز منافع مشتركى با ما داشته باشد و در گامهاى محدودى همكارى كند سرانجام در لحظات حساس نه تنها حساب خودرا جدا ميكند ، بلكه ضربه هاى كارى نيز به ما ميزند ، امروز مسلمانان بايد بيش از هر وقت به اين نداى قرآن گوش دهند و جز به نيروى خود تكيه نكنند . پيامبر اسلام (صلىالله عليه وآله وسلّم) به قدرى مراقب اين موضوع بود كه در جنگ احد هنگامى كه سيصد نفر از يهوديان براى همكارى با مسلمانان در برابر مشركان اعلام آمادگى كردند ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) آنها را از نيمه راه باز گرداند و كمك آنها را نپذيرفت ، در حالى كه اين عدد در نبرد احد ميتوانست نقش مؤثرى داشته باشد ، چرا ؟ زيرا هيچ بعدى نداشت كه آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همكارى كنند و باقيمانده ارتش اسلام را نيز از بين ببرند.
حضرت زهرا سلام الله علیها
خداوند ایمان را مایه ی پاکسازی از شرک قرار داد و نماز را وسیله دور ساختن شما از تکبر، و زکات را برای تزکیه نفس و افزایش رزق و روزی و روزه را برای استوار سازی اخلاص و حج را برای تقویت و استحکام دین.
وسائل الشیعه ج1 ص22 تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۴ يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسوْف يَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبهُمْ وَ يحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلى الْكَافِرِينَ يجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذَلِك فَضلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشاءُوَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(۵۴) ترجمه: ۵۴ -اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد ( به خدا زيانى نمىرساند ) خداوند در آينده جمعيتى را مىآورد ، كه آنها را دوست دارد و آنها ( نيز ) او را دوست دارند ، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند ، آنها در راه خدا جهاد ميكنند و از سرزنش كنندگان هراسى ندارند . اين فضل خدا است كه بهر كس بخواهد ( و شايسته ببيند ) مىدهد و ( فضل ) خدا وسيع و خداوند داناست . تفسیر پس از بحث درباره منافقان ، سخن از مرتدانى كه طبق پيشبينى قرآن بعدها از اين آئين مقدس روى بر مىگرداندند به ميان مىآورد و به عنوان يك قانون كلى به همه مسلمانان اخطار مىكند : اگر كسانى از شما از دين خود بيرون روند ، زيانى به خدا و آئين او و جامعه مسلمين و آهنگ سريع پيشرفت آنها نمىرسانند ، زيرا خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت اين آئين برمىانگيزد . (يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم ) سپس صفات كسانى كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند ، چنين شرح مىدهد: ۱ -آنها به خدا عشق مىورزند و جز به خشنودى او نمىانديشند هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند .(يحبهم و يحبونه) . ۲ و ۳- در برابر مؤمنان خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمكاران ، سرسخت و خشن و پرقدرتند . (اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين) . ۴ -جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه هاى آنها است .(يجاهدون فى سبيل الله) . ۵ -آخرين امتيازى كه براى آنان ذكر مىكند اين است كه در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق ، از ملامت هيچ ملامت كنندهاى نمىهراسند . (و لا يخافون لومة لائم) . در حقيقت علاوه بر قدرت جسمانى ، چنان شهامتى دارند كه از شكستن سنتهاى غلط و مخالفت با اكثريت هائى كه راه انحراف را پيش گرفته اند ، و با تكيه بر كثرت عددى خود ديگران را به باد استهزاء مىگيرند ، پروائى ندارند . بسيارى از افراد را مىشناسيم كه داراى صفات ممتازى هستند ، اما در مقابل غوغاى محيط و هجوم افكار عوام و اكثريتهاى منحرف بسيار محافظه كار ، ترسو ، و كم جرئتند ، و زود در برابر آنها ميدان را خالى مىكنند ، در حالى كه براى يك رهبر سازنده و افرادى كه براى پياده كردن افكار او وارد ميدان مىشوند ، قبل از هر چيز چنين شهامتى لازم است ، عوامزدگى ، محيط زدگى ، و امثال آن كه همگى نقطه مقابل اين امتياز عالى روحى هستند ، سد راه بيشتر اصلاحات محسوب مىگردند . و در پايان مىگويد : بدست آوردن اين امتيازات ، ( علاوه بر كوشش انسان ) مرهون فضل الهى است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند ميدهد . (ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء) . او است كه دايره فضل و كرمش ، وسيع و به آنها كه شايستگى دارند آگاه است . (و الله واسع عليم) . درباره اينكه آيه فوق اشاره به چه اشخاصى مىكند و منظور از اين ياوران اسلام كيانند كه خدا آنها را به اين صفات ستوده است ؟ در روايات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسيار ديده مىشود .در روايات زيادى كه از طرق شيعه و اهل تسنن وارد شده مىخوانيم كه اين آيه در مورد على (عليه السلام) در فتح خيبر ، يا مبارزه با ناكثين و قاسطين و مارقين ( آتش افروزان جنگ جمل ، و سپاه معاويه ، و خوارج ) نازل شده است و لذا مىبينيم كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) بعد از عدم توانائى عده اى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خيبر ، يك شب در مركز سپاه اسلام رو به آنها كرد و فرمود : لاعطين الراية غدا رجلا ، يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله ، كرارا غير فرار ، لا يرجع حتى يفتح الله على يده : به خدا سوگند پرچم را فردا به دست كسى مىسپارم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند ، پى در پى به دشمن حمله مىكند و هيچگاه از برابر آنها نمىگريزد و از اين ميدان باز نخواهد گشت ، مگر اينكه خدا به دست او پيروزى را نصيب مسلمانان مىكند . در روايت ديگرى مىخوانيم هنگامى كه از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) در باره اين آيه سؤال كردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود : اين و ياران او و هموطنان او هستند . و به اين ترتيب از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پيشرفت اسلام در زمينه هاى مختلف ، پيشگوئى كرد .سپس فرمود : لو كان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء الفارس : اگر دين ( و در روايت ديگرى اگر علم ) به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد ، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت . و در روايات ديگرى مىخوانيم اين آيه در باره ياران مهدى (عليه السلام) نازل شده است كه با تمام قدرت در برابر آنها كه از آئين حق و عدالت مرتد شده اند مىايستند و جهان را پر از ايمان و عدل و داد مىكنند .شكى نيست كه اين روايات كه در تفسير آيه وارد شده با هم تضاد ندارد ، زيرا اين آيه همانطور كه سيره قرآن است يك مفهوم كلى و جامع را بيان مىكند كه على (عليه السلام) يا سلمان فارسى مصداق هاى مهم آن مىباشند و كسان ديگرى كه اين برنامه ها را تعقيب مىكنند نيز شامل مىشود ، هر چند در روايات از آنها ذكرى نشده باشد . ولى متاسفانه تعصب هاى قومى در مورد اين آيه به كار افتاده و افرادى را كه هيچگونه شايستگى ندارند و هيچيك از صفات فوق در آنها وجود نداشته به عنوان مصداق و شان نزول آيه شمرده اند ، تا آنجا كه ابوموسى اشعرى كه با حماقت كم نظير و تاريخى خود ، اسلام را به سوى پرتگاه كشانيد ، و پرچمدار اسلام ، على (عليه السلام) را در تنگناى سختى قرار داد از مصاديق اين آيه شمرده اند ! اصلاح قسمت اخير اين جلد ، در جوار خانه خدا ، در مكه مكرمه هنگام تشرف براى مراسم پرشكوه عمره انجام گرفت در حالى كه قلم را به زحمت مىتوانستم بدست بگيرم و دستم ناراحت بود .جالب اينكه همان تعصبها را كه در كتب علمى مىبينيم به طرز شديد - ترى در ميان افراد عامى و حتى دانشمندان آنها در اينجا مشاهده مىكنيم گويا دستى در كار است كه مسلمانان هيچگاه متحد نشوند ، اين تعصب حتى به تاريخ پيش از اسلام نيز سرايت كرده و خيابانى كه نزديك خانه كعبه به عنوان شارع ابوسفيان جلب توجه مىكند در حال حاضر از شارع ابراهيم الخليل بنيانگزار مكه شكوهمندتر است ! نسبت شرك دادن به بسيارى از مسلمانان ، براى يك دسته از متعصبين اين سامان مساوى با آب خوردن است ، تكان بخورى فرياد مشرك مشرك بلند مىشود گويا اسلام دربست از آنها است و آنها متوليان قرآنند و بس ، و اسلام و كفر دگران به ميل آنها واگذار شده كه با يك كلمه هر كس را بخواهند مشرك و هر كس را بخواهند مسلمان بگويند ! در حالى كه در آيات فوق خوانديم خداوند به هنگام غربت اسلام سلمان و امثال او را براى عظمت اين آئين بزرگ بر مىانگيزد ، و اين بشارتى است كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) داده است . شگفت انگيز اين است كه مساله توحيد كه بايد رمز وحدت مسلمين گردد دستاويزى شده براى تشتت صفوف مسلمين و نسبت دادن مسلمانان به شرك و بت پرستى .تا آنجا كه يكى از افراد مطلع به بعضى از متعصبان آنها گفته بود ببينيد كار ما و شما به كجا رسيده كه اگر اسرائيل بر سر ما مسلط شود جمعى از شما خوشحال مىشوند و اگر شما را بكوبد جمعى از ما ! آيا اين همان چيزى نيست كه آنها مىخواهند ؟ ! ولى از انصاف نبايد گذشت با تماسهاى مكررى كه با عده اى از علماى آنها داشتم روشن شد كه فهميده ها غالبا از اين وضع ناراحتند مخصوصا يكى از علماى يمن در مسجد الحرام در بحثى كه در زمينه حد و حدود شرك بود در حضور بعضى از بزرگان مدرسين حرم مىگفت مساله نسبت دادن اهل قبله به شرك گناه بسيار بزرگى است كه پيشينيان آنرا بسيار مهم مىشمردند ، اين چه كارى است كه افراد غير وارد مرتبا مردم را متهم به شرك مىكنند آيا آنها نمىدانند چه مسؤليت بزرگى را بر عهده مىگيرند .
امام حسین (علیه السلام):
فلَمَّا حَضَرَتْهَا اَلْوَفَاةُ وَصَّتْ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْ يَتَوَلَّى أَمْرَهَا وَ يَدْفِنَهَا لَيْلاً وَ يُعَفِّيَ قَبْرَهَا فَتَوَلَّى ذَلِكَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا
وقتى زمان ارتحال فاطمه(سلام الله علیها) فرا رسيد ، به اميرالمؤمنين (عليه السلام) وصيت كرد كه او خود كارش را عهده دار شود، و شبانه دفنش كند، و قبرش را صاف و بى نشان سازد. اميرالمؤمنين عليه السلام آن را خود به عهده گرفت، و او را دفن كرد و قبر فاطمه را صاف و بى نشان ساخت.
الأمالي ج1ص281
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۵ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ راَكِعُونَ(۵۵) ترجمه: ۵۵ -سرپرست و رهبر شما تنها خدا است ، و پيامبر او ، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند . شان نزول آيه ولايت در تفسير مجمع البيان و كتب ديگر از عبد الله بن عباس چنين نقل شده : كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) حديث نقل مىكرد ناگهان مردى كه عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام (صلىالله عليه وآله وسلّم) حديث نقل ميكرد او نيز با جمله قال رسول الله حديث ديگرى از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) نقل مىنمود . ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند ، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر كس مرا نمىشناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با اين گوش هاى خودم از رسول خدا (صلىالله عليه وآله وسلّم) شنيدم ، و اگر دروغ مىگويم هر دو گوشم كر باد ، و با اين چشمان خود اين جريان راديدم و اگر دروغ مىگويم هر دو كور باد ، كه پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) فرمود : على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله . على (عليه السلام) پيشواى نيكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را يارى كند ، خدا ياريش خواهد كرد ، و هر كس دست از ياريش بردارد ، خدا دست از يارى او برخواهد داشت .سپس ابوذر اضافه كرد : اى مردم روزى از روزها با رسول خدا (صلىالله عليه وآله وسلّم) در مسجد نماز مىخواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد ، ولى كسى چيزى به او نداد ، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد ، در همين حال على (عليه السلام) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد .سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) كه در حال نماز بود اين جريان را مشاهده كرد ، هنگامى كه از نماز فارغ شد ، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت : خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند ، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى .خداوندا ! من محمد پيامبر و برگزيده توام ، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز ، از خاندانم على (عليه السلام) را وزير من گردان تا بوسيله او ، پشتم قوى و محكم گردد . ابو ذر مىگويد : هنوز دعاى پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) گفت : بخوان ، پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) فرمود : چه بخوانم ، گفت بخوان انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا ... البته اين شان نزول از طرق مختلف ( چنانكه خواهد آمد ) نقل شده كه گاهى در جزئيات و خصوصيات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه يكى است . تفسیر اين آيه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مىآيد شروع شده و مىگويد : ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده اند ، و نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند . (انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون) .شك نيست كه ركوع در اين آيه به معنى ركوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زيرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مىشود به همان معنى معروف آن يعنى ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آيه و روايات متعددى كه در زمينه انگشتر بخشيدن على (عليه السلام) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بيان خواهيم كرد ، ذكر جمله يقيمون الصلاة نيز شاهد بر اين موضوع است ، و ما در هيچ مورد در قرآن نداريم كه تعبير شده باشد زكات را با خضوع بدهيد ، بلكه بايد با اخلاص نيت و عدم منت داد . همچنين شك نيست كه كلمه ولى در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند ، و در حال ركوع زكات مىدهند ، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مىگيرد ، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نيست ، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند ، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند ، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند .از اينجا روشن مىشود كه منظور از ولى در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است . و به اين ترتيب ، آيه از آياتى است كه به عنوان يك نص قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على (عليه السلام) مىكند . ولى در اينجا بحثهاى مهمى است كه بايد به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گيرد: شهادت احاديث و مفسران و مورخان همانطور كه اشاره كرديم در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه فوق در شان على (عليه السلام) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آيه در باره على (عليه السلام) قناعت گرديده است .اين روايت را ابن عباس و عمار ياسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهيل و انس بن مالك و عتبة بن حكيم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابو ذر غفارى نقل كرده اند . و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على (عليه السلام) نيز اين روايت در كتب اهل تسنن نقل شده است . جالب اينكه در كتاب غاية المرام تعداد 24 حديث در اين باره از طرق اهل تسنن و 19 حديث از طرق شيعه نقل كرده است .کتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مىكند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسائى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است . با اينحال چگونه مىتوان اين همه احاديث را ناديده گرفت ، در حالى كه در شان نزول آيات ديگر به يك يا دو روايت قناعت مىكنند ، اما گويا تعصب اجازه نمىدهد كه اين همه روايات و اين همه گواهى دانشمندان در باره شان نزول آيه فوق مورد توجه قرار گيرد . و اگر بنا شود در تفسير آيه اى از قرآن اين همه روايات ناديده گرفته شود ما بايد در تفسير آيات قرآنى اصولا به هيچ روايتى توجه نكنيم ، زيرا در باره شان نزول كمتر آيهاى از آيات قرآن اينهمه روايت وارد شده است .
اين مساله بقدرى روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) مضمون روايت فوق را در اشعار خود كه در باره على (عليه السلام) سروده چنين آورده است : فانت الذى اعطيت اذ كنت راكعا زكاتا فدتك النفس يا خير راكع فانزل فيك الله خير ولاية و بينها فى محكمات الشرايع يعنى : تو بودى كه در حال ركوع زكات بخشيدى ، جان بفداى تو باد اى بهترين ركوع كنندگان . و به دنبال آن خداوند بهترين ولايت را در باره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجيد آنرا ثبت نمود . پاسخ به هشت ايراد مخالفان بر آيه ولايت جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ايرادهاى متعددى به نزول اين آيه در مورد على (عليه السلام) و همچنين به تفسير ولايت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمايند كه ما ذيلا مهمترين آنها را عنوان كرده و مورد بررسى قرار مىدهيم : ۱ -از جمله اشكالاتى كه نسبت به نزول آيه فوق در مورد على (عليه السلام) گرفته اند اين است كه آيه با توجه به كلمه الذين كه براى جمع است ، قابل تطبيق بر يك فرد نيست ، و به عبارت ديگر آيه مىگويد : ولى شما آنهائى هستند كه نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند ، اين عبارت چگونه بر يك شخص مانند على (عليه السلام) قابل تطبيق است ؟ . پاسخ در ادبيات عرب مكرر ديده مىشود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبيرآورده شده است از جمله در آيه مباهله مىبينيم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى كه منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى كه وارد شده فاطمه زهرا (عليهاالسلام) است ، و همچنين انفسنا جمع است در صورتى كه از مردان غير از پيغمبر كسى جز على (عليه السلام) در آن جريان نبود و در آيه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مىخوانيم . الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا . و همانطور كه در تفسير اين آيه در جلد سوم ذكر كرديم بعضى از مفسران شان نزول آنرا در باره نعيم بن مسعود كه يك فرد بيشتر نبود مىدانند . و همچنين در آيه 52 سوره مائده مىخوانيم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة در حالى كه آيه در مورد عبد الله ابى وارد شده است كه تفسير آن گذشت و همچنين در آيه اول سوره ممتحنه و آيه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبيراتى ديده مىشود كه عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن يك فرد بوده است . اين تعبير يا بخاطر اين است كه اهميت موقعيت آن فرد و نقش مؤثرى كه در اين كار داشته روشن شود و يا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلى عرضه شود ، اگر چه مصداق آن منحصر به يك فرد بوده باشد ، در بسيارى از آيات قرآن ضمير جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظيم گفته شده است . البته انكار نمىتوان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرينه جايز نيست ، ولى با وجود آن همه رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده است ، قرينه روشنى بر چنين تفسيرى خواهيم داشت ، و حتى در موارد ديگر به كمتر از اين قرينه نيز قناعت مىشود . ۲ -فخر رازى و بعضى ديگر از متعصبان ايراد كرده اند كه على (عليه السلام) با آن توجه خاصىكه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود ( تا آنجا كه معروف است پيكان تير از پايش بيرون آوردند و توجه پيدا نكرد ) چگونه ممكن است صداى سائلى را شنيده و به او توجه پيدا كند ؟ پاسخ - آنها كه اين ايراد را ميكنند از اين نكته غفلت دارند كه شنيدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست ، بلكه عين توجه بخدا است ، على (عليه السلام) در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا ، و مىدانيم بيگانگى از خلق خدا بيگانگى از خدا است و به تعبير روشنتر : پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است .نهانجام يك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبير ديگر آنچه با روح عبادت سازگار نيست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسير رضاى خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكيد ميكند ، ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مىگيرد . جالب اينكه فخر رازى كار تعصب را بجائى رسانيده كه اشاره على (عليه السلام) را به سائل براى اينكه بيايد و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بيرون كند ، مصداق فعل كثير كه منافات با نماز دارد ، دانسته است در حالى كه در نماز كارهائى جايز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از اين اشاره بيشتر است و در عين حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و يا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شير دادن بچه شير خوار را جزء فعل كثير ندانسته اند ، چگونه يك اشاره جزء فعل كثير شد ، ولى هنگاميكه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مىشود اينگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نيست ! . ۳ -اشكال ديگرى كه به آيه كرده اند در مورد معنى كلمه ولى است كه آنرا به معنى دوست و يارى كننده و امثال آن گرفته اند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختيار . پاسخ -همانطور كه در تفسير آيه در بالا ذكر كرديم كلمه ولى در اينجا نمىتواند به معنى دوست و يارى كننده بوده باشد ، زيرا اين صفت براى همه مؤمنان ثابت است نه مؤمنان خاصى كه در آيه ذكر شده كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند ، و به عبارت ديگر دوستى و يارى كردن ، يك حكم عمومى است ، در حالى كه آيه ناظر به بيان يك حكم خصوصى مىباشد و لذا بعد از ذكر ايمان ، صفات خاصى را بيان كرده است كه مخصوص به يك فرد مىشود . ۴-مىگويند على (عليه السلام) چه زكات واجبى بر ذمه داشت با اينكه از مال دنيا چيزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمىشود ؟ ! پاسخ - اولا به گواهى تواريخ على (عليه السلام) از دسترنج خود اموال فراوانى تحصيل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه مىنويسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود ، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نيز قابل ملاحظه بود ، بنابراين اندوخته مختصرى كه زكات به آن تعلق گيرد و يا نخلستان كوچكى كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چيز مهمى نبوده است كه على (عليه السلام) فاقد آن باشد ، و اينرا نيز مىدانيم كه فوريت وجوب پرداخت زكات فوريت عرفى است كه با خواندن يك نماز منافات ندارد . ثانيا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجيد فراوان است ، در بسيارى از سوره هاى مكى كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زيرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) به مدينه ، بوده است ( آيه 3 سوره نمل و آيه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غير اينها ) . ۵ -مىگويند : ما اگر ايمان به خلافت بلا فصل على (عليه السلام) داشته باشيم بالاخره بايد قبول كنيم كه مربوط به زمان بعد از پيامبر ( صلىالله عليه وآله وسلّم) بوده ، بنابراين على (عليه السلام) در آنروز ولى نبود ، و به عبارت ديگر ولايت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى كه ظاهر آيه ولايت بالفعل را مىرساند . پاسخ - در سخنان روز مره در تعبيرات ادبى بسيار ديده مىشود كه اسم يا عنوانى به افرادى گفته مىشود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حيات خود وصيت مىكند و كسى را به عنوان وصى خود و قيم اطفال خويش تعيين مىنمايد و از همان وقت عنوان وصى و قيم به آن شخص گفته مىشود ، در حالى كه طرف هنوز در حيات است و نمرده است ، در رواياتى كه در مورد على (عليه السلام) از پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) در طرق شيعه و سنى نقل شده مىخوانيم كه پيامبر (صلىالله عليهوآله وسلّم) او را وصى و خليفه خود خطاب كرده در حالى كه هيچيك از اين عناوين در زمان پيامبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) نبود - در قرآن مجيد نيز اينگونه تعبيرات ديده مىشود از جمله در مورد زكريا مىخوانيم كه از خداوند چنين تقاضا كرد . هب لى من لدنك وليا يرثنى و يرث من آل يعقوب . در حالى كه مسلم است منظور از ولى در اينجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسيارى از افراد جانشين خود را در حيات خود تعيين مىكنند و از همان زمان نام جانشين بر او مىگذارند با اينكه جنبه بالقوه دارد . ۶-مىگويند : چرا على (عليه السلام) با اين دليل روشن شخصا استدلال نكرد ؟ پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پيرامون روايات وارده در شان نزول آيه خوانديم اين حديث در كتب متعدد از خود على (عليه السلام) نيز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردويه و ابى الشيخ و كنز العمال - و اين در حقيقت بمنزله استدلال حضرت است به اين آيه شريفه . در كتاب نفيس ( الغدير ) از كتاب سليم بن قيس هلالى حديث مفصلى نقل مىكند كه على (عليه السلام) در ميدان صفين در حضور جمعيت براى اثبات حقانيت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال بهمين آيه بود . و در كتاب غاية المرام از ابو ذر چنين نقل شده كه على (عليه السلام) روز شورى نيز به همين آيه استدلال كرد . ۷ -مىگويند : اين تفسير با آيات قبل و بعد سازگار نيست ، زيرا در آنها ولايت به معنى دوستى آمده است . پاسخ - بارها گفته ايم آيات قرآن چون تدريجا ، و در وقايع مختلف نازل گرديده هميشه پيوند با حوادثى دارد كه در زمينه آن نازل شده است ، و چنان نيست كه آيات يك سوره يا آياتى كه پشت سر هم قرار دارند همواره پيوند نزديك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسيار مىشود كه دو آيه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسير آنها بخاطر پيوند با آن حوادث از يكديگر جدا مىشود . با توجه به اينكه آيه انما وليكم الله بگواهى شان نزولش در زمينه زكات دادن على (عليه السلام) در حال ركوع نازل شده و آيات گذشته و آينده همانطور كه خوانديم و خواهيم خواند در حوادث ديگرى نازل شده است نمىتوانيم روى پيوند آنها زياد تكيه كنيم . به علاوه آيه مورد بحث اتفاقا تناسب با آيات گذشته و آينده نيز دارد زيرا در آنها سخن از ولايت به معنى يارى و نصرت و در آيه مورد بحث سخن از ولايت به معنى رهبرى و تصرف مىباشد و شك نيست كه شخص ولى و سرپرست و متصرف ، يار و ياور پيروان خويش نيز خواهد بود . بعبارت ديگر يار و ياور بودن يكى از شئون ولايت مطلقه است . ۸ -مىگويند : انگشترى با آن قيمت گزاف كه در تاريخ نوشته اند ، على (عليه السلام) از كجا آورده بود ؟ ! بعلاوه پوشيدن انگشترى با اين قيمت فوق العاده سنگين اسراف محسوب نمىشود ؟ آيا اينها دليل بر عدم صحت تفسير فوق نيست ؟ پاسخ - مبالغه هائى كه در باره قيمت آن انگشتر كرده اند بكلى بى اساس است و هيچگونه دليل قابل قبولى بر گرانقيمت بودن آن انگشتر نداريم و اينكه در روايت ضعيفى قيمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبيه تر است تا واقعيت و شايد براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روايات صحيح و معتبر كه در زمينه شان نزول آيه ذكر كرده اند اثرى از اين افسانه نيست ، بنابراين نمىتوان يك واقعيت تاريخى را با اينگونه سخنان پرده پوشى كرد .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیام رهبرفرزانه انقلاب اسلامی به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بسماللهالرحمنالرحیم سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان. فداکارانی که پس از گذشت سالیان دراز از لحظهی شهادتشان کشور را با رائحهی معنویت و جهاد، معطّر میسازند و پرچم افتخار به خونهای ریخته شده در راه اسلام و قرآن را، بیش از پیش به اهتزاز در میآورند. تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه برگشته، با روز شهادت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطرهی آنان و مژدهبخش خیر کثیری است که از ناحیهی آنان برای کشور امام زمان روحیفداه فراهم خواهد آمد انشاءالله. به ارواح طیبهی این شهیدان و به چشمها و دلهای منتظر پدران و مادران و همسران آنان سلام و درود میفرستم و فضل و رحمت فزایندهی پروردگار را برای همهی آنان مسألت میکنم. سید علی خامنهای
شهید عباس گرمابدری
گزیدهای از وصیتنامه عارفانه شهید مدافع حرم «رسول خلیلی»
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
A great and glorious soldier
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۹تا۵۵ ,
اهل کتاب ,
خداوند ,
نارل ,
حکم ,
هوس ,
پیروی مکن ,
بر حذر باش ,
مبادا ,
احکام ,
خدا ,
منحرف ,
حکم ,
داوری ,
گناهان ,
مجازات ,
فاسق ,
جاهلیت ,
افراد با ایمان ,
با ایمان ,
ایمان ,
حضرت زهرا سلام الله علیها ,
عبادت خالص ,
پیشکش ,
بهترین مصلحت ,
بهترین ,
مصلحت ,
يهود و نصارى ,
تكيه گاه ,
جمعيت ستمكار ,
جمعيت ,
ستمكار ,
هدایت ,
بیمار ,
دل ,
دوستی ,
حادثه ,
کمک ,
نیاز ,
پیروزی ,
مسلمانان ,
پنهان ,
پشیمان ,
منافقان ,
سوگند ,
نابودی اعمال ,
زیانکار ,
پاکسازی ,
شرک ,
نماز ,
تکبر ,
زکات ,
تزکیه نفس ,
افزایش رزق و روزی ,
رزق و روزی ,
تخلاص ,
استوار ,
حج ,
تقویت ,
استحکام دین ,
دین ,
استحکام ,
آئين ,
زیان ,
دوست ,
مومنان ,
متواضع ,
کافران ,
جهاد ,
در راه خدا ,
سرزنش ,
هراس ,
فضل خدا ,
شایسته ,
وسیع ,
دانا ,
امام حسین (علیه السلام) ,
ارتحال ,
فاطمه (سلام الله علیها) ,
اميرالمؤمنين (عليه السلام) ,
وصیت ,
شبانه ,
دفن ,
قبر ,
صاف ,
بی نشان ,
اميرالمؤمنين عليه السلام ,
قبر فاطمه سلام الله علیها ,
سرپرست ,
رهبر ,
پیامبر ,
رکوع ,
زکات ,
ابوذر غفارى ,
ابن عباس ,
حدیث ,
آيه ولايت ,
على (عليه السلام) ,
پيشواى نيكان ,
كشنده كافران ,
یاری ,
ابوذر ,
مسجد ,
سائل ,
جواب مساعد ,
تقضای کمک ,
موسی ,
تقاضا ,
روح ,
وسیع ,
آسان ,
گره ,
زبان ,
مردم ,
گفتار ,
درک ,
هارون ,
وزیر ,
یاور ,
شریک ,
محمد ,
پیامبر ,
برگزیده ,
سینه ,
گشاده ,
پشت ,
قوی ,
محکم ,
جبرئيل ,
تشییع شهدای گمنام ,
تشییع ,
شهدای گمنام ,
سلام بر شهیدان گمنام ,
گمنام ,
خاکیان ,
معروف ,
افلاکیان ,
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ,
خیر کثیر ,
سید علی خامنهای ,
شهید عباس گرمابدری ,
شهید مدافع حرم رسول خلیلی ,
رسول خلیلی ,
شهید رسول خلیلی ,
شهید مدافع حرم ,
شهدای مدافع حرم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 27 دی 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۷ وَ لْيَحْكمْ أَهْلُ الانجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِوَ مَن لَّمْ يحْكم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئك هُمُ الْفَسِقُونَ(۴۷) ترجمه: ۴۷ -به اهل انجيل ( پيروان مسيح ) گفتيم بايد به آنچه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمىكنند فاسق هستند . تفسیر
آنها كه به قانون خدا حكم نمىكنند پس از اشاره به نزول انجيل در آيات گذشته ، در اين آيه ميفرمايد : ما به اهل انجيل دستور داديم كه به آنچه خدا در آن نازل كرده است ، داورى كنند . (و ليحكم اهل الانجيل بما انزل الله فيه ) .شك نيست كه منظور از جمله بالا اين نيست كه قرآن به پيروان مسيح (عليه السلام) دستور ميدهد كه هم اكنون بايد به احكام انجيل عمل كنند ، زيرا اين سخن با ساير آيات قرآن و با اصل وجود قرآن كه اعلام آئين جديد و نسخ آئين قديم ميكند ، سازگار نيست بلكه منظور اين است ، كه ما پس از نزول انجيل بر عيسى (عليهالسلام) به پيروان او دستور داديم كه به آن عمل كنند و طبق آن داورى نمايند . و در پايان آيه ، بار ديگر تاكيد ميكند : كسانى كه بر طبق حكم خدا داورى نكنند فاسقند .(و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون) . قابل توجه اينكه در آيات اخير ، در يك مورد به چنين افراد اطلاق كافر و در مورد ديگر ظالم و در اينجا فاسق ، شده است ، ممكن است اين تفاوت تعبير به خاطر آن باشد كه هر حكم داراى سه جنبه است ، از يك سو به قانونگزار ( خداوند ) منتهى ميشود ، از سوى ديگر به مجريان قانون ( شخص حاكم و قاضى ) و از سوى سوم به كسى كه اين حكم در حق او اجرا ميگردد ( شخص محكوم) . گويا هر يك از تعبيرات سه گانه فوق ، اشاره به يكى از اين سه جنبه است ، زيرا كسى كه بر خلاف حكم خداوند داورى مىكند ، از يك طرف ، قانون الهى را زير پا گذاشته و كفر ورزيده و از طرف ديگر به انسان بىگناهى ، ستم و ظلم كرده ، و از طرف سوم از مرز وظيفه و مسئوليت خود خارج شده و فاسق گرديده است ( زيرا همانطور كه در سابق گفتيم فسق به معنى بيرون رفتن از مرز بندگى و وظيفه است) .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
In order to shed light on the Truth, Imam Hussein (a.s.) took with him to the battlefields his loved ones
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۷ ,
تفسیر سوره مبارکه مائده ,
تفسیر ,
سوره مبارکه مائده ,
سوره مائده ,
سوره ,
مبارکه ,
مائده ,
انجيل ,
پيروان مسيح ,
خداوند ,
حکم ,
نازل ,
فاسق ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 22 دی 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (عليه السلام) : دوست داشتن ما اهل بيت، گناهان بندگان را مى ريزد، همان گونه كه باد شديد برگ هاى درختان را مى ريزد. بحار الأنوار ، ج۲۷ ، ص۷۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۵ وَ كَتَبْنَا عَلَيهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْس بِالنَّفْسِ وَ الْعَينَ بِالْعَينِ وَ الأَنف بِالأَنفِ وَ الأُذُنَ بِالأُذُنِ وَ السنَّ بِالسنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَن تَصدَّقَ بِهِ فَهُوَ كفَّارَةٌ لَّهُوَ مَن لَّمْ يحْكم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئك هُمُ الظلِمُونَ(۴۵) ترجمه: ۴۵-و بر آنها ( بنى اسرائيل ) در آن ( تورات ) مقرر داشتيم كه جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بينى در برابر بينى و گوش در مقابل گوش و دندان دربرابر دندان ، مىباشد ، و هر زخمى قصاص دارد و اگر كسى آن را ببخشد ( و از قصاص صرف نظر كند ) كفاره ( گناهان ) او محسوب مىشود ، و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند ستمگر است . تفسیر
قصاص و گذشت اين آيه قسمت ديگرى از احكام جنائى و حدود الهى تورات را شرح ميدهد ، و ميفرمايد : ما در تورات قانون قصاص را مقرر داشتيم كه اگر كسى عمدا بىگناهى را به قتل برساند اولياى مقتول ميتوانند قاتل را در مقابل اعدام نمايند . (و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس) . و اگر كسى آسيب به چشم ديگرى برساند و آن را از بين ببرد او نيز ميتواند ، چشم او را از بين ببرد ( و العين بالعين ) . و همچنين در مقابل بريدن بينى ، جايز است بينى جانى بريده شود ( و الانف بالانف) .و نيز در مقابل بريدن گوش ، بريدن گوش طرف مجاز است ( و الاذن بالاذن) . و اگر كسى دندان ديگرى را بشكند او ميتواند دندان جانى را در مقابل بشكند ( و السن بالسن) . و به طور كلى هر كس جراحتى و زخمى به ديگرى بزند ، در مقابل ميتوان قصاص كرد ( و الجروح قصاص) . بنابراين حكم قصاص بطور عادلانه و بدون هيچگونه تفاوت از نظر نژادو طبقه اجتماعى و طايفه و شخصيت اجرا مىگردد ، و هيچگونه تبعيضى در آن از اين جهات راه ندارد ( البته اين حكم مانند ساير احكام اسلامى داراى شروط و مقرراتى است كه در كتب فقهى آمده است زيرا اين حكم اختصاصى به بنى اسرائيل نداشته ، در اسلام نيز نظير آن وجود دارد چنانكه در آيه قصاص در سوره بقره آيه 178 ذكر شد) . اين آيه به تبعيضهاى ناروائى كه در آن عصر وجود داشت پايان مىدهد ، و به طورى كه از بعضى تفاسير استفاده ميشود ، در ميان دو طايفه يهود مدينه در آن عصر نابرابرى عجيبى وجود داشت : اگر فردى از طايفه بنى النضير فردى از طايفه بنى قريظه را مىكشت قصاص نمىشد ، ولى به عكس اگر كسى از طايفه بنى قريظه فردى از طايفه بنى النضير را به قتل مىرساند ، كشته مىشد ، هنگامى كه اسلام به مدينه آمد ، بنى قريظه در اين باره از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) سؤال كردند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود خونها با هم فرق ندارد ، طايفه بنى النضير زبان به اعتراض گشودند كه مقام ما را پائين آوردى ، آيه فوق نازل شد و به آنها اعلام كرد كه نه تنها در اسلام ، در آئين يهود نيز اين قانون بطور مساوى وجود داشته است . ولى براى آنكه اين توهم پيش نيايد كه خداوند قصاص كردن را الزامى شمرده و دعوت به مقابله به مثل نموده است ، به دنبال اين حكم ميفرمايد : اگر كسى از حق خود بگذرد و عفو و بخشش كند ، كفاره اى براى گناهان او محسوب ميشود ، و به همان نسبت كه گذشت به خرج داده خداوند از او گذشت ميكند . (فمن تصدق به فهو كفارة له) . بايد توجه داشت كه ضمير به به قصاص بر ميگردد ، گويا اين قصاص را عطيه اى قرار داده كه به شخص جانى بخشيده است .و تعبير به تصدق و همچنين وعده عفوى كه خداوند به چنين كسى داده همگى براى تشويق به عفو و گذشت است ، زيرا شك نيست كه قصاص هرگز نميتواند آنچه را انسان از دست داده به او باز گرداند ، تنها يكنوع آرامش موقت به او ميدهد ، ولى وعده عفو خدا مى تواند به طور كلى آنچه را او از دست داده به صورت ديگرى جبران كند و به اين ترتيب باقيمانده ناراحتى از قلب و جان او برچيده شود و اين رساترين تشويق براى چنين اشخاص است . در حديثى از امام صادق (عليهالسلام) نقل شده است كه فرمود : كسى كه عفو كند ، خداوند به همان اندازه از گناهان او مي بخشد .اين جمله در حقيقت پاسخ دندان شكنى است به كسانى كه قانون قصاص را يك قانون غير عادلانه شمرده اند كه مشوق روح آدمكشى و مثله كردن است ، زيرا از مجموع آيه استفاده ميشود كه اجازه قصاص براى ايجاد ترس و وحشت جانيان و در نتيجه تامين امنيت جانى براى مردم بىگناه است ، و در عين حال راه عفو و بازگشت نيز در آن گشوده شده است ، با ايجاد اين حالت ترس و اميد ، اسلام ميخواهد ، هم جلو جنايت را بگيرد و هم تا آنجا كه ممكن است و شايستگى دارد جلو شستن خون را با خون .و در پايان آيه ميفرمايد : كسانى كه بر طبق حكم خداوند ، داورى نكنند ستمگرند .(و من لميحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون) . چه ظلمى از اين بالاتر كه ما گرفتار احساسات و عواطف كاذبى شده و از شخص قاتل به بهانه اينكه خون را با خون نبايد شست بكلى صرفنظر كنيم. و دست قاتلان را براى قتلهاى ديگر باز گذاريم و به افراد بىگناه از اين رهگذر ظلم و ستم كنيم . بايد توجه داشت كه در تورات كنونى نيز در فصل 21 سفر خروج اين حكم آمده است ، آنجا كه ميگويد : و اگر اذيت ديگر رسيده باشد آن گاه ، جان عوض جان بايد داده شود ، چشم عوض چشم ، دندان به عوض دندان ، دست به عوض دست ، پا به عوض پا ، سوختن به عوض سوختن ، زخم به عوض زخم ، لطمه به عوض لطمه ( سفر خروج جمله هاى ۲۵- ۲۴ -۲۳) .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
In order to shed light on the Truth, Imam Hussein (a.s.) took with him to the battlefields his loved ones
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۵ ,
بنى اسرائيل ,
تورات ,
جان ,
چشم ,
بينى ,
گوش ,
دندان ,
زخم ,
قصاص ,
کفاره ,
گناهان ,
احکام ,
خدا ,
نازل ,
حکم ,
ستمگر ,
امام صادق (عليه السلام) ,
دوست داشتن ,
اهل بيت ,
گناهان ,
بندگان ,
باد شدید ,
باد ,
برگ درختان ,
برگ ,
درختان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 20 دی 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
دعا در گرفتاری و آسایش حضرت امام صادق علیه السلام منْ سَرَّهُ أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ فِي الشِّدَّةِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعَاءَ فِي الرَّخَاءِ هر کس دوست دارد که در گرفتاری ها دعایش مستجاب شود، در زمان آسایش بسیار دعا کند. «الکافی» ج ۲ ص ۴۷۲
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۴ إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَ نُورٌيحْكُمُ بهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَ الرَّبَّنِيُّونَ وَ الأَحْبَارُ بِمَا استُحْفِظوا مِن كِتَبِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شهَدَاءَفَلا تَخْشوُا النَّاس وَ اخْشوْنِ وَ لا تَشترُوا بِئَايَتى ثَمَناً قَلِيلاًوَ مَن لَّمْ يحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئك هُمُ الْكَفِرُونَ(۴۴) ترجمه: ۴۴ -ما تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نور بود و پيامبران كه تسليم در برابر فرمان خدا بودند ، با آن ، براى يهوديان حكم مىكردند و ( همچنين ) علماء و دانشمندان به اين كتاب الهى كه به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند ، داورى مىنمودند ، بنابراين ( از داورى كردن بر طبق آيات الهى ) از مردم نهراسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمىكنند كافرند . تفسیر ساختن تاريكي هاى جهل و نادانى . (انا انزلنا التوراة فيها هدى و نور) . به همين جهت پيامبران الهى كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند و بعد از نزول تورات روى كار آمدند همگى بر طبق آن براى يهود ، حكم مىكردند . (يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا) . نه تنها آنهاچنين مىكردند بلكه علماى بزرگ يهود و دانشمندان با ايمان و پاك آنها ، بر طبق اين كتاب آسمانى كه به آنها سپرده شده بود ، و بر آن گواه بودند داورى مىكردند . (و الربانيون و الاحبار بما استحفظوا من كتاب الله و كانوا عليه شهداء) . در اينجا روى سخن را به آن دسته از دانشمندان اهل كتاب كه در آن عصر مىزيستند كرده و مىگويد : از مردم نترسيد و احكام واقعى خدا را بيان كنيد ، بلكه از مخالفت من بترسيد كه اگر حق را كتمان كنيد مجازات خواهيد شد . (فلا تخشوا الناس و اخشون) . و همچنين آيات خدا را به بهاى كمى نفروشيد .(و لا تشتروا باياتى ثمنا قليلا) در حقيقت سرچشمه كتمان حق و احكام خدايا ترس از مردم و عوامزدگى است و يا جلب منافع شخصى و هر كدام باشد نشانه ضعف ايمان و سقوط شخصيت است ، و در جمله هاى بالا به هر دو اشاره شده است . و در پايان آيه ، حكم قاطعى در باره اينگونه افراد كه بر خلاف حكم خدا داورى مىكنند صادر كرده ، مىفرمايد : آنها كه بر طبق احكام خدا داورى نمىكنند ، كافرند .(و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون) . روشن است عدم داورى بر طبق حكم خدا اعم از اين است كه سكوت كنند و اصلا داورى نكنند و با سكوت خود مردم را به گمراهى بيفكنند ، و يا سخن بگويند و بر خلاف حكم خدا بگويند ، اين موضوع نيز روشن است كه كفر داراى مراتب و درجات مختلفى است كه از انكار اصل وجود خداوند شروع مىشود و مخالفت و نافرمانى و معصيت او را نيز در بر مىگيرد ، زيرا ايمان كامل انسانرا به عمل بر طبق آن دعوت مىكند و آنها كه عمل ندارند ايمانشان كامل نيست اين آيه مسئوليت شديد دانشمندان و علماى هر امت را در برابر طوفانهاى اجتماعى و حوادثى كه در محيطشان مىگذرد روشن مىسازد ، و با بيانى قاطع آنها را به مبارزه بر ضد كجرويها و عدم ترس از هيچكس دعوت مىنمايد .
منبع (کانال فضیلتها)
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://khamenei.ir/
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
In order to shed light on the Truth, Imam Hussein (a.s.) took with him to the battlefields his loved ones
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
سوره مبارکه مائده ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۴ ,
تفسیر ,
سوره مبارکه مائده ,
سوره مائده ,
تورات ,
نازل ,
هدایت ,
نور ,
پیامبران ,
تسلیم ,
فرمان خدا ,
یهودیان ,
حکم ,
علما ,
دانشمندان ,
کتاب الهی ,
گواه ,
داوری ,
آیات الهی ,
مردم ,
ترس ,
بهای ناچیز ,
آیات خدا ,
آیات الهی ,
احکام ,
حکم ,
کافر ,
دعا در گرفتاری و آسایش ,
دعا ,
گرفتاری ,
آسایش ,
حضرت امام صادق علیه السلام ,
حضرت ,
امام صادق علیه السلام ,
مستجاب ,
استجابت ,
استجابت دعا ,
شهید عباس فراهانی ,
شهید فراهانی ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 27 آبان 1400
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#سید_الکریم
مانند زیارت سیّدالشهداء علیه السلام
دخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیه السَّلام فَقَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْن
یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.
کامل الزیارات ص 324
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#مشاور
حضرت امام کاظم (علیه السلام):
مشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یُمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه؛
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.
تحف العقول ص 398
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۷
۱۲۷وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً
ترجمه ۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».
تفسیر آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام علی علیه السلام:
الاِْیمانُ عَلی اَرْبَعَهِ اَرْکان: ▫️التَّوَکُّلِ عَلَی اللّهِ،▫️ و التَّفْویضِ إِلَی اللّهِ ▫️و التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، ▫️و الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ. ️ایمان چهارپایه دارد:
1_ توکّل بر خدا، 2_ واگذاردن کار به خدا، 3_ تسلیم به امر خدا و 4_ رضا به قضای الهی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امیرالمومنین(علیه السّلام) فرمودند:
السَّعیدُ مَن سَعِدَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ وَالشَّقىُّ مَن شَقیَتْ بِهِ رَعیَّتُهُ.
خوشبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او خوشبخت شوند و بدبخت کسى است که زیردستانش به واسطه او بدبخت شوند.
مناقب آل ابی طالب (علیه السّلام) ج1 ، ص370
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#انسان
اللَّهُالَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَایَشَاءُ وَهُوَالْعَلِیمُالْقَدِیرُ
خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد میآفریند، و او دانا و تواناست.
سوره مبارکه روم آیه 54
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۲۸
۱۲۸ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه ۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.
تفسیر همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از صفات سعادتمندان
حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام یا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ
ای مردم! خوشا به حال آنکه رسیدگی به عیب خودش طوری او را مشغول کند که او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد.
«نهج البلاغة» خطبۀ ۱۷۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مؤمنانی که قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام از دنیا می روند
حضرت امام صادق علیه السلام إذَا قَامَ أُتِیَ الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِم
وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
«الغیبه» شیخ طوسی ص ۲۵۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
پیامی خاص و مهم به مومنین صالح و انقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده ...
از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُبید» است ...
کارنامه ۱۰۰ روزه عالی ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۲۹تا۱۳۰
۱۲۹ وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً ۱۳۰ وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً
ترجمه ۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.
تفسیر از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ازدیاد رزق
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة
با صدقه، فرود آمدن روزی را بطلبید.
«نهج البلاغه» حکمت 137
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
لازمۀ ایمان حقیقی
حضرت امام صادق علیه السلام
ما آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِیٍّ مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ لَمْ یَضْحَکْ فِی وَجْهِه
به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.
«بحار الأنوار» ج 72 ص 176
*****
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرموند:
اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ،
رزق و روزی را با صدقه فرو آورید.
نهج البلاغه حکمت 13
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند :
إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّیلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم یُکتَب عَلَیهِ"
هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی ج 2 ص 437
نکته:
در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،
نیت المومن خَیرُُ مِن عَمَلِه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۱تا۱۳۴
۱۳۱ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً ۱۳۲وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً ص۱۳۳ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً ۱۳۴مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً
ترجمه ۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.
تفسیر در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد. در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.
لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند. و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۵
۱۳۵ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً
ترجمه
۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).
و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
إمام حسن عسکری (علیه السلام) :
ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .
بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.
بحار الأنوار ج۴ ص۳۷۸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۳۶
۱۳۶ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً
ترجمه ۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
شان نزول از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.
تفسیر با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) :
إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فیها امْرَأةٌ مِن أولادِی تُسَمّی فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ
ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.
بحار الأنوار ، ج 60
*****
امام خامنه ای
بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۳۷تا۱۳۹
۱۳۷ إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً ۱۳۸بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً ۱۳۹ الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً
ترجمه ۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!
تفسیر به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود. و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!
منبع:
https://t.me/fazylatha
موارد مرتبط:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/
تفسیر ساده قرآن کریم ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام باقر(علیه السلام):
«انّأَوَّلَمَایُحَاسَبُبِهِالْعَبْدُالصَّلَاةُ،فَإِنقُبِلَتْقُبِلَمِاسِواها...»
اولین چیزی که بنده در قیامت از آن سوال میشود نماز است، پس اگر قبول شود اعمال دیگرش نیز قبول میشود.
(کافی، ج3، ص268)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقهای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت میکنید؟
آن حضرت فرمود: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت میکنند.
منبع: کاملالزیارات، صفحه 122
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیهالسلام):
کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بىنیاز گرداند و کارش را سامان دهد.
الکافی، ج2
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
انواع و اقسام ظلم
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله):
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه ُ وَظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه ُ فَالشِّرْکُ قالَ اللّه ُ: «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه ُفَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه ُ فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمىآمرزد، ظلمى که مىآمرزد و ظلمى که از آن نمیگذرد.
اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مىآمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمى که خدا از آن نمیگذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
نهج الفصاحه، ح ۱۹۲۴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام هادی(علیهالسلام) خطاب به یکی از اهالی ری فرمودند:
بدان که اگر قبر عبدالعظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسینبنعلى(علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
میزان الحکمه/حدیث 7984
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام حسن عسکری علیهالسلام:
مواظب باش که طلب روزی، تو را از کار و اعمال واجب باز ندارد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
خوش اخلاقی با مردم
حضرت آیتالله امام خامنهای(مدظلهالعالی):
اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp
https://hajj.ir/fa/83918
https://navideshahed.com/fa/vip/list/*/%D8%A7
{إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ} (مائده: 55)
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانان که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام خامنه ای:
آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
شهید قربان علی آئیش شهادت: 1364 | فاو
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
شهید حاج قاسم سلیمانی:
افتخار میکنم که در زندگی پدرم یک گندم حرامی وارد نشده، شهادت میدهم این را با ضرس قاطع و این در تمام عمر من تاثیر گذاشت.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 127 الی 139 ,
سید الکریم ,
زیارت سیّدالشهداء علیه السلام ,
اهل ری ,
امام هادی علیه السلام ,
مشاور ,
مشورت ,
عاقل ,
برکت ,
رشد ,
حکم ,
زنان ,
یتیم ,
ازدواج ,
کودکان ,
صغیر ,
ناتوان ,
ایمان ,
توکل بر خدا ,
تسلیم ,
امر خدا ,
رضا ,
قضای الهی ,
خوشبخت ,
بدبخت ,
امیرالمومنین علیه السلام ,
انسان ,
طغیان ,
سرکشی ,
شوهر ,
بیم ,
اعراض ,
صلح ,
نیکی ,
پرهیزگاری ,
خداوند ,
آگاه ,
پاداش ,
شایسته ,
تفاسیر اسلامی ,
کتب حدیث ,
مسن ,
جوان ,
سعادتمندان ,
عیوب ,
مومنان ,
ظهور امام زمان علیه السلام ,
محبت قلبی ,
عدالت ,
اصلاح ,
آمرزنده ,
مهربان ,
فضل ,
کرم ,
حکیم ,
ازدیاد ,
رزق ,
صدقه ,
روزی ,
ایمان حقیقی ,
امام صادق علیه السلام ,
گناه ,
ملائکه ,
آسمان ,
زمین ,
سفارش ,
کافر ,
حافظ ,
شنوا ,
بینا ,
قیام ,
شهادت ,
گواهی ,
زیان ,
پدر ,
مادر ,
نزدیکان ,
غنی ,
فقیر ,
حمایت ,
هوا و هوس ,
منحرف ,
تحریف ,
تحمل ,
درخواست ,
هیبت ,
رنج ,
قم ,
بانو ,
فاطمه ,
دفن ,
زیارت ,
بهشت ,
واجب ,
نماز ,
شهید سلیمانی ,
امام باقر علیه السلام ,
اعمال ,
قبولی اعمال ,
قیامت ,
شب جمعه ,
فرشتگام ,
پیامبران ,
اوصیاء ,
هبوط ,
صفوان جمال ,
اخرت ,
هم و غم ,
سامان ,
ظلم ,
شرک ,
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم ,
نهج الفصاحه ,
طلب روزی ,
اعمال واجب ,
مردم ,
ملاطفت ,
خوش اخلاق ,
دوزان دفاع مقدس ,
اسلام ,
نجات ,
ملت ,
شهید قربان علی آئیش ,
فاو ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مهدی صابری ,
شهید صابری ,
گندم ,
حرام ,
افتخار ,
نان حلال ,
حدیث ثقلین ,
حوض کوثر ,
کتاب خدا ,
اهل بیت ,
تمسک ,
شیرین ,
تلخ ,
آب شور ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
امام خامنه ای ,
ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قرآن و حدیث
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (عليهالسلام) : من ماتَ مُنتَظِرًا لِهذَا الأَمرِ كانَ كَمَن كانَ مَعَ القائِمِ في فِسطاطِهِ ، لا بَل كانَ كَالضّارِبِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِالسَّيفِ كسى كه در حال انتظار اين امر [ظهور قائم] از دنيا برود، همانند كسى است كه با قائم در خيمه او باشد، نه، بلكه همانند كسى است كه پيشاپيش رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شمشير زند. كمال الدين ص338 حدیث 11
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
دعا، غفلت را از دل انسان میزداید امام خامنه ای:
در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او درمیان گذاشتن... ۱۳۸۴/۷/۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء ۲۴ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً ترجمه ۲۴ـ و زنان شوهردار (بر شما حرام است;) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده اید; (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است;) اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید; در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمائید. و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعداً مى توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) خداوند، دانا و حکیم است. تفسیر این آیه، بحث آیه گذشته را درباره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى کند، و اضافه مى نماید: «ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز، حرام است» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ). «مُحْصَنات» جمع «مُحصَنة» از ماده «حصن» به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مى کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند «محصَنة» گفته مى شود. این واژه گاهى به زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده; زیرا آزادى آنها در حقیقت به منزله حریمى است که به دور آنها کشیده شده است و دیگرى حق نفوذ در حریم آنان بدون اجازه آنها را ندارد. ولى روشن است: منظور از آن در آیه فوق، همان زنان شوهردار است. این حکم، اختصاصى به زنان مسلمان ندارد، بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى، همین حکم را دارند، یعنى ازدواج با آنها ممنوع است. تنها استثنائى که به این حکم خورده است، در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگ ها درمى آیند، اسلام اسارت آنها را به منزله «طلاق» از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عدءه آنها 1 با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود، لذا مى فرماید: «مگر آنها را که از راه اسارت مالک شده اید» (إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). ولى این استثناء، به اصطلاح، «استثناى منقطع» است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آنها به مجرد اسارت، با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر او) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. از اینجا روشن مى شود: اسلام به هیچ وجه اجازه نداده است مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنهامقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشوئى با آنها جلوگیرى نموده است. فلسفه این حکم، در حقیقت این است که: این گونه زنان، یا باید به محیط «کفر» بازگشت داده شوند. یا بدون «شوهر» همچنان در میان مسلمانان بمانند. و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و بتوانند از نو ازدواج دیگرى نمایند. صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام، و صورت دوم ظالمانه است، بنابراین تنها راه، همان راه سوم است. از پاره اى از روایات که سند آن به «ابو سعید خدرى» صحابى معروف مى رسد، برمى آید که آیه فوق درباره اسراى غزوه «اوطاس نازل گردیده و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از اطمینان به این که زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند 3 ـ این حدیث تفسیر بالا را نیز تأیید مى کند ـ . در جمله بعد، براى تأکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده، مى فرماید: «اینها امورى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است» (کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ). بنابراین، به هیچوجه قابل تغییر و عدول نیست. سپس مى گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد، مى توانید با سایر زنان، ازدواج کنید مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد، توأم با عفت و پاکدامنى و دور از بى عفتى و ناپاکى صورت گیرد. مى فرماید: «اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد،) براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید، در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى کنید» (وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ). بنابراین «مُحْصِنینَ» در آیه فوق که اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان و «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» تأکید آن است; زیرا ماده «سفاح» (بر وزن کتاب) به معنى زنا مى باشد و در اصل از «سفح» به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بى رویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور، همیشه از الفاظ کنائى استفاده مى کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله «أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ» اشاره به این است که: رابطه زناشوئى یا باید به ـ شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد، و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت ضمناً تعبیر «غَیْرَ مُسافِحِیْنَ» در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نباید هدف شما در مسأله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد، بلکه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مى باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگى ها است. در قسمت بعد، اشاره به مسأله ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه» کرده، مى فرماید: «زنانى را که متعه مى کنید، مهر آنها را به عنوان یک واجب باید بپردازید» (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً). از جمله فوق استفاده مى شود: اصل تشریع ازدواج موقت، قبل از نزول این آیه براى مسلمانان مسلّم بوده که در این آیه نسبت به پرداخت مهر آنها توصیه مى کند. بعد از ذکر لزوم پرداخت مهر، اشاره به این مطلب مى کند: اگر طرفین عقد، با رضایت خود مقدار مهر را بعداً کم و زیاد کنند مانعى ندارد، لذا مى فرماید: «و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده اید (بعداً مى توانید با توافق آن را کم یا زیاد کنید)» (وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ). بر این اساس مهر یک نوع بدهکارى است که با رضایت طرفین قابل تغییر است. (در این موضوع تفاوتى میان عقد موقت و دائم نیست، اگر چه آیه همان طور که گفتیم درباره ازدواج موقت بحث مى کند). احتمال دیگرى در تفسیر آیه فوق نیز هست و آن این که: مانعى ندارد پس از انجام ازدواج موقت، طرفین درباره اضافه کردن مدت ازدواج، و همچنین مبلغ مهر با هم توافق کنند، یعنى ازدواج موقت حتى قبل از پایان مدت، قابل تمدید است، به این ترتیب که زن و مرد با هم توافق مى کنند مدت را به در برابر اضافه کردن مبلغ مشخصى به مهر افزایش دهند (در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز به این تفسیر اشاره شده است) احکامى که در آیه به آن اشاره شد، احکامى است که متضمن خیر و سعادت افراد بشر است; زیرا «خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانون گذارى خود حکیم است» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً). از آنجا که موضوع ازدواج موقت از مباحث مهم تفسیرى و فقهى و اجتماعى است، لازم است از جهات ذیل مورد بررسى قرار گیرد: الف ـ قرائنى که در آیه فوق وجود دارد، دلالت آن را بر ازدواج موقت تأکید مى کند. ب ـ ازدواج موقت در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده و بعداً نسخ نشده است. ج ـ ضرورت اجتماعى این نوع ازدواج. د ـ پاسخ به پاره اى از اشکالات. درباره قسمت اول باید توجه داشت: اولاً ـ کلمه «متعه» که «اِسْتَمْتَعْتُمْ» از آن گرفته شده است، در اسلام به معنى ازدواج موقت است، و به اصطلاح در این باره حقیقت شرعیه مى باشد، گواه بر آن این است که این کلمه (متعه) با همین معنى در روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کلمات صحابه مکرر به کار برده شده است ثانیاً ـ اگر این کلمه به معنى مزبور نباشد، باید به معنى لغوى آن یعنى «بهره گیرى» تفسیر شود، و در نتیجه معنى آیه چنین خواهد شد: «اگر از زنان دائم بهره گرفتید مهر آنها را بپردازید». در حالى که مى دانیم پرداختن مهر مشروط به بهره گیرى از زنان نیست، بلکه تمام مهر بنا بر مشهور 2 یا حداقل نیمى از مهر به مجرد عقد ازدواج دائم، واجب مى شود. ثالثاً ـ بزرگان «اصحاب» و «تابعین مانند «ابن عباس» دانشمند و مفسر معروف اسلام، «ابىّ بن کعب»، «جابر بن عبداللّه»، «عمران حصین»، «سعید بن جبیر»، «مجاهد»، «قتاده»، «سدّى» و گروه زیادى از مفسران اهل تسنن و تمام مفسران اهل بیت(علیهم السلام) همگى از آیه فوق، حکم ازدواج موقت را فهمیده اند تا آنجا که «فخر رازى» با تمام شهرتى که در موضوع اشکال تراشى در مسائل مربوط به شیعه دارد، بعد از بحث مشروحى درباره آیه مى گوید: ما بحث نداریم که از آیه فوق، حکم جواز «متعه» استفاده مى شود، ما مى گوئیم: حکم مزبور بعد از مدتى نسخ شده است. رابعاً ـ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) که به اسرار وحى از همه آگاه تر بودند، متفقاً آیه را به همین معنى تفسیر فرموده اند و روایات فراوانى در این زمینه نقل شده، از جمله: از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: اَلْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْبِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ: «حکم متعه در قرآن نازل شده و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر طبق آن جارى گردیده است» و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ سؤال «ابو بصیر» راجع به «متعه» فرمود: نَزَلَتْ فِى الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیْضَهً...: «قرآن مجید در این باره نازل شده، آنجا که مى فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ...» و نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ شخصى به نام «عبداللّه بن عمیر لیثى» در مورد «متعه» فرمود: أَحَلَّهَا اللّهُ فِى کِتابِهِ وَ عَلى لِسانِ نَبِیِّهِ فَهِىَ حَلالٌ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: «خداوند آن را در قرآن و بر زبان پیامبرش حلال کرده است و تا روز قیامت حلال مى باشد»
اتفاق عموم علماى اسلام، بلکه ضرورت دین بر این است که: ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده، و گفتگو درباره دلالت آیه فوق بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلّم بودن اصل حکم ندارد. حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از «عمر» نقل شده: مُتْعَتانِ کانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ وَ أَنَا مُحَرِّمُهُما وَ مُعاقِبٌ عَلَیْهِما مُتْعَةُ النِّساءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ: «دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و متعه تمتع (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند بعداً نسخ و تحریم شده است. جالب توجه این که: روایات مورد ادعا درباره نسخ حکم مزبور، کاملاً مختلف و پریشان است. بعضى مى گویند: خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و بعضى مى گویند: ناسخ آن، آیه طلاق است: اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ: «هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد» در حالى که این آیه ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند، در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است. قدر مسلّم این است که: اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست. بنابراین، طبق قانون مسلّمى که در علم اصول به ثبوت رسیده، باید حکم به بقاء این قانون کرد. جمله مشهورى که از «عمر» نقل شده نیز، گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است. بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود، و گرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى به نام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است، که فاقد هر گونه اعتبار مى باشد. جالب این که: در «صحیح ترمذى» که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از «دارقطنى» چنین مى خوانیم: کسى از اهل شام از «عبداللّه بن عمر» درباره حج تمتع سؤال کرد، او در جواب صریحاً گفت: این کار، حلال و خوب است. مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است. «عبداللّه بن عمر» برآشفت و گفت: اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد، آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو ! - 3 نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از «عبداللّه بن عمر» از «صحیح ترمذى» به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است و نیز از «محاضرات راغب» نقل شده که: یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند: حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت: از «عمر»! با تعجب گفتند: چگونه چنین چیزى ممکن است با این که «عمر» از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت: بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم; زیرا «عمر» مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم. من مشروعیت آن را از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى پذیرم، اما تحریم آن را از هیچ کس نخواهم پذیرفت!
مطلب دیگرى که در اینجا لازم به یادآورى است، این است که: ادعا کنندگان نسخ این حکم با مشکلات مهمى رو به رو هستند: نخست این که: در روایات متعددى از منابع اهل تسنن تصریح شده که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)هرگز نسخ نشد، بلکه در زمان «عمر» از آن نهى گردید، بنابراین طرفداران نسخ باید پاسخى براى این همه روایات پیدا کنند. این روایات بالغ بر بیست و چهار روایت است، که «علامه امینى» در «الغدیر»، جلد ششم، آنها را مشروحاً بیان کرده است، که به دو نمونه آن ذیلاً اشاره مى شود: 1 ـ در «صحیح مسلم» از «جابر بن عبداللّه انصارى» نقل شده که مى گفت: ما در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به طور ساده اقدام به ازدواج موقت مى کردیم و این وضع ادامه داشت تا این که «عمر» در مورد «عمرو بن حریث» از این کار (به طور کلى) جلوگیرى کرد 2 ـ و در حدیث دیگرى در کتاب «موطّأ» مالک و «سنن کبرا» ى بیهقى از «عروة بن زبیر» نقل شده که: زنى به نام «خوله بنت حکیم» در زمان «عمر» بر او وارد شد و خبر داد که یکى از مسلمانان به نام «ربیعة بن امیه» اقدام به متعه کرده است. او گفت: اگر قبلاً از این کار نهى کرده بودم، او را سنگسار مى کردم (ولى از هم اکنون از آن جلوگیرى مى کنم!) در کتاب «بدایة المجتهد» تألیف «ابن رشد اندلسى» نیز مى خوانیم: «جابر ابن عبداللّه انصارى» مى گفت: «ازدواج موقت در میان ما در عهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در خلافت ابوبکر و نیمى از خلافت عمر، معمول بود سپس عمر از آن نهى کرد» مشکل دیگر این که: روایاتى که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند، بسیار پریشان و ضد و نقیضند. بعضى مى گوید: در جنگ خیبر نسخ شده. بعضى دیگر در روز فتح «مکّه». بعضى در جنگ تبوک. و بعضى در جنگ اوطاس، و مانند آن. بنابراین، به نظر مى رسد: روایات نسخ، همه مجعول بوده باشد، که این همه با یکدیگر تناقض دارند. از آنچه گفتیم روشن مى شود: این که نویسنده تفسیر «المنار» مى گوید: «ما سابقاً در جلد سوم و چهارم مجله المنار، تصریح کرده بودیم که عمر از متعه نهى کرد، ولى بعداً به اخبارى دست یافتیم که نشان مى دهد در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نسخ شده نه در زمان عمر، و لذا گفته سابق خود را اصلاح کرده و از آن استغفار مى کنیم» سخنى تعصب آمیز است; زیرا در برابر روایات ضد و نقیضى که نسخ حکم را در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند روایاتى داریم که صراحت در ادامه آن تا زمان عمر دارد. بنابراین، نه جاى عذر خواهى است، و نه استغفار، و شواهدى که در بالا ذکر کردیم نشان مى دهد: گفتار اول او مقرون به حقیقت بوده است نه گفتار دوم! ناگفته پیدا است، نه «عمر» و نه هیچ شخص دیگر و حتى ائمه اهل بیت(علیهم السلام)که جانشینان اصلى پیامبرند، نمى توانند احکامى را که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده، نسخ کنند و اصولاً نسخ بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بسته شدن باب وحى، مفهوم ندارد، و این که بعضى کلام «عمر» را حمل بر اجتهاد کرده اند، جاى تعجب است; زیرا اجتهاد در برابر «نص» ممکن نیست. و عجیب تر این که: جمعى از فقهاى اهل تسنن آیات مربوط به احکام ازدواج ـ مانند آیه 6 سوره «مؤمنون» ـ را ناسخ آیه فوق که درباره متعه است دانسته اند، گویا تصور کرده اند: ازدواج موقت اصلاً ازدواج نیست، در حالى که به طور مسلّم یکى از اقسام ازدواج است.
این یک قانون کلى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان، به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود، براى اشباع آنها، متوجه طرق انحرافى خواهد شد; زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى توان از بین برد، و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست; زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین، راه صحیح آن است که: آنها را از طریق معقولى اشباع و از آنها در مسیر سازندگى بهره بردارى کنیم. این موضوع را نیز نمى توان انکار کرد که غریزه جنسى، یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آنجا که پاره اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى گردانند. اکنون این سؤال پیش مى آید: در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرت هاى طولانى و یا ماموریت ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى رو به رو مى شوند. این موضوع مخصوصاً در عصر ما که سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعى بالا رفته، و کمتر جوانى مى تواند در سنین پائین یعنى در داغ ترین دوران غریزه جنسى اقدام به ازدواج کند، شکل حادترى به خود گرفته است. با این وضع چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند راهبان و راهبه ها) تشویق نمود؟ یا این که آنها را در برابر بى بند و بارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟ و یا این که راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى بند و بارى جنسى را؟ خلاصه این که: «ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهائى جوابگوى نیازمندى هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست، و ما بر سر دو راهى قرار داریم: یا باید «فحشاء» را مجاز بدانیم (همان طور که دنیاى مادى امروز عملاً بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته). و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى این سؤال فکر کرده اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد، و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشاء را در بر دارد.
منتها در اینجا اشکالاتى مى شود که باید به طور فشرده به آنها پاسخ گفت: الف ـ گاهى مى گویند: چه تفاوتى میان «ازدواج موقت» و «فحشاء» وجود دارد؟ هر دو «خودفروشى» در برابر پرداختن مبلغى محسوب مى شوند و در حقیقت این نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو، در ذکر دو جمله ساده، یعنى اجراى صیغه است. پاسخ: آنها که چنین مى گویند، گویا اصلاً از مفهوم ازدواج موقت آگاهى ندارند; زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمى شود، بلکه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، یعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصراً در اختیار این مرد باید باشد، و به هنگامى که مدت پایان یافت باید عده نگاه دارد، یعنى حد اقل چهل و پنج روز باید از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص دیگرى خوددارى کند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگیرى اقدام به جلوگیرى از انعقاد نطفه کرده، باز هم رعایت این مدت واجب است. و اگر از او صاحب فرزندى شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جارى خواهد شد. در حالى که در فحشاء هیچ یک از این شرائط و قیود وجود ندارد. آیا این دو را با یکدیگر هرگز مى توان مقایسه نمود؟ البته ازدواج موقت، از نظر مسأله ارث (در میان زن و شوهر ) و نفقه و پاره اى از احکام دیگر تفاوت هائى با ازدواج دائم دارد، ولى این تفاوت ها هرگز آن را در ردیف فحشاء قرار نخواهد داد، و در هر حال شکلى از ازدواج است با مقررات ازدواج. ب ـ «ازدواج موقت» سبب مى شود بعضى از افراد هوسباز از این قانون سوء استفاده کرده و هر نوع فحشاء را در پشت این پرده انجام دهند، تا آنجا که افراد محترم، هرگز تن به ازدواج موقت نمى دهند، و زنان با شخصیت از آن ابا دارند. پاسخ: سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟ آیا باید جلو یک قانون فطرى و ضرورت اجتماعى را به خاطر سوء استفاده گرفت؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! اگر فرضاً عده اى از زیارت خانه خدا سوء استفاده کردند و در این سفر اقدام به فروش مواد مخدر کردند، آیا باید جلو مردم را از شرکت در این کنگره عظیم اسلامى بگیریم؟ یا جلو سوء استفاده کنندگان را؟! و اگر ملاحظه مى کنیم: امروز افراد محترم استفاده از این قانون اسلامى را کراهت دارند، عیب قانون نیست، عیب عمل کنندگان به قانون، و یا صحیح تر، سوء استفاده کنندگان از آن است. اگر در جامعه امروز، هم ازدواج موقت به صورت سالم در آید و حکومت اسلامى تحت ضوابط و مقررات خاص، این موضوع را به طور صحیح پیاده کند، هم جلو سوء استفاده ها گرفته خواهد شد و هم افراد محترم (به هنگام ضرورت هاى اجتماعى) از آن کراهت نخواهند داشت. ج ـ مى گویند: ازدواج موقت سبب مى شود افراد بى سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود! پاسخ: از آنچه گفتیم، جواب این ایراد کاملاً روشن شد; زیرا فرزندان نامشروع از نظر قانونى نه وابسته به پدرند و نه مادر، در حالى که فرزندان ازدواج موقت کمترین و کوچک ترین تفاوتى با فرزندان ازدواج دائم، حتى در میراث و سایر حقوق اجتماعى ندارند. گویا عدم توجه به این حقیقت، سرچشمه اشکال فوق شده است.
در پایان این سخن، یادآورى مطلبى که «برتراند راسل» دانشمند معروف «انگلیسى» در کتاب «زناشوئى و اخلاق» تحت عنوان «زناشوئى آزمایشى» آورده است، مفید به نظر مى رسد: او پس از ذکر طرح یکى از قضات محاکم جوانان به نام «بن بى لیندسى» در مورد «زناشوئى دوستانه» یا زناشوئى آزمایشى چنین مى نویسد: «طبق طرح «لیندسى»، جوانان باید قادر باشند در یک نوع زناشوئى جدید وارد شوند که با زناشوئى هاى معمولى (دائم) از سه جهت تفاوت دارد: نخست این که: طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند، از اینرو باید بهترین طرق پیشگیرى از باردارى را به آنها بیاموزند. دیگر این که: جدائى آنها به آسانى صورت پذیرد. و سوم این که: پس از طلاق، زن هیچگونه حق نفقه نداشته باشد». «راسل» بعد از ذکر پیشنهاد «لیندسى» که خلاصه آن در بالا بیان شد، چنین مى گوید: «من تصور مى کنم: اگر چنین امرى به تصویب قانونى برسد، گروه کثیرى از جوانان از جمله دانشجویان دانشگاه ها تن به ازدواج موقت بدهند و در یک زندگى مشترک موقتى پاى بگذارند، زندگى که متضمن آزادى است و رها از بسیارى نابسامانى ها و روابط جنسى پر هرج و مرج فعلى مى باشد» همان طور که ملاحظه مى کنید: طرح فوق درباره ازدواج موقت از جهات زیادى همانند طرح اسلام است، منتها شرائط و خصوصیاتى که اسلام براى ازدواج موقت آورده از جهات زیادى روشن تر و کامل تر است. در ازدواج موقت اسلامى، هم جلوگیرى از فرزند کاملاً بى مانع است، هم جدا شدن آسان و هم نفقه واجب نیست.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...
پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)
طاغوت
حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به یاد شهدا ...
شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
برخی پیوندها:
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
بخش فیلم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
امام صادق عليهالسلام ,
انتظار ,
ظهور قائم ,
منتظر ,
دعا ,
غفلت ,
عبادت ,
مغز ,
روح عبادت ,
تفسیر آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء ,
زنان شوهردار ,
زن ,
حرام ,
اسارت ,
مالک ,
حکم طلاق ,
طلاق ,
حکم ,
احکام ,
حلال ,
اموال ,
پاکدامن ,
زنا ,
خودداری ,
متعه ,
ازدواج موقت ,
مهر ,
گناه ,
تعیین مهر ,
توافق ,
خداوند ,
دانا ,
حکیم ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 15 شهريور 1400
|
یا زهراء سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
قرآن و حدیث
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : هرگاه دلتان شکست دعا کنید و دل تا پاک و خالص نشود شکسته نمی شود. مکارم الاخلاق ص ۳۱۵
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء ۲۲وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً ترجمه ۲۲ ـ با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است; زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. شان نزول در زمان جاهلیت معمول بود هر گاه کسى از دنیا مى رفت و همسر و فرزندانى از خود به یادگار مى گذاشت، در صورتى که آن همسر، نامادرى فرزندان او بود، فرزندانش، نامادرى را همانند اموال او به ارث مى بردند، به این ترتیب که آنها حق داشتند با نامادرى خود ازدواج کنند و یا او را به ازدواج شخص دیگرى در آورند. پس از اسلام، حادثه اى براى یکى از مسلمانان پیش آمد و آن این که: یکى از انصار به نام «ابو قیس» از دنیا رفت، فرزندش به نامادرى خود پیشنهاد ازدواج نمود، آن زن گفت: من تو را فرزند خود مى دانم و چنین کارى را شایسته نمى بینم. ولى با این حال از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) کسب تکلیف مى کنم، سپس موضوع را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد، و کسب تکلیف نمود، آیه فوق نازل شد و از این کار به شدت نهى کرد. تفسیر همان طور که در شأن نزول نیز اشاره شد، آیه، خط بطلان به یکى از اعمال ناپسند دوران جاهلیت مى کشد، مى فرماید: «با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید» (وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ). اما از آنجا که هیچ قانونى ـ معمولاً ـ شامل گذشته نمى شود، اضافه مى فرماید: «مگر ازدواج هائى که پیش از این انجام شده است» (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ). پس از آن براى تأکید مطلب، سه تعبیر شدید درباره این نوع ازدواج بیان مى فرماید: نخست این که: «این عمل، کار بسیار زشتى است» (إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً). و بعد اضافه مى کند: «عملى است که موجب تنفر در افکار مردم است» یعنى طبع بشر آن را نمى پسندد (وَ مَقْتاً). و در پایان مى فرماید: «روش نادرستى است» (وَ ساءَ سَبیلاً). حتى در تاریخ مى خوانیم: مردم جاهلى نیز این نوع ازدواج را «مقت» (تنفرآمیز) و فرزندانى که ثمره آن بودند «مقیت» (فرزندان مورد تنفر) مى نامیدند. روشن است: این حکم به خاطر مصالح و فلسفه هاى مختلفى مقرر شده; زیرا ازدواج با نامادرى از یکسو، همانند ازدواج با مادر است، چون نامادرى در حکم مادر دوم محسوب مى شود. و از سوى دیگر، تجاوز به حریم پدر و هتک احترام او است. و از همه گذشته، این عمل، تخم نفاق را در میان فرزندان یک شخص مى پاشد; زیرا ممکن است بر سر تصاحب نامادرى میان آنها اختلاف واقع شود، حتى میان پدر و فرزند ایجاد رقابت مى کند; زیرا معمولاً میان همسر دوم و همسر اول رقابت و حسادت وجود دارد، اگر این کار (ازدواج با نامادرى) در حیات پدر (پس از طلاق نامادرى) انجام گیرد، دلیل حسادت آن روشن است، و اگر بعد از مرگ او صورت گیرد نیز، ممکن است یک نوع حسادت، نسبت به پدر از دست رفته خود پیدا کند. تعبیرات سه گانه اى که درباره نکوهش این عمل در آیه فوق آمده، بعید نیست به ترتیب اشاره به سه فلسفه بالا باشد.
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی
تفسیر آیاتی از قرآن کریم، حدیث و ...
پوستر حدیثی | احادیث تصویری | عکس نوشته | https://rasekhoon.net/hadith | https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx | توبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)
طاغوت
حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
به یاد شهدا ...
شهید / شهادت/ایثار/ایثارگران / شهدا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
برخی پیوندها:
کانال فضیلتها
https://t.me/fazylatha
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
بخش فیلم
*****
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۲۲ سوره مبارکه نساء ,
زنان ,
پدران ,
ازدواج ,
گذشته ,
حکم ,
عملی زشت ,
تنفرآور ,
راه نادرست ,
جاهلیت ,
همسر ,
فرزندان ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 شهريور 1400
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
اسامی القاب مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
المحتجب «و ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ» {هیچ بشری را نرسد که خدا، جز به وحى يا از پشت حجاب، با او سخن گوید؛ يا رسولى مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است} (سوره مبارکه شوری آیه ۵۱) از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «المُحتَجِب» است؛ آن وجود مقدسی که در پس پرده و حجاب قرار داشته و در نهان و پوشیده می باشند. «محتجب» یکی از أسماء حسنای الهی است ؛ چنانکه در ادعیه مأثوره وارد شده است: سبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْتَجِبٌ لَا يُرَى سُبْحَانَ مِنْ اسْتَتَرَ بِالضِّيَاءِ فَلَا شَيْءٌ يُدْرِكُه (۱) منزه است خدایی که محتجب است و دیده نمی شود و نیز حضرت صادق الائمه (علیه السلام) در یکی از خطب شریفشان فرمودند: الحمد لله ... المحتجب بالنور دون خلقه (۲) : حمد و سپاس مخصوص خدایی است که.. به واسطه نور، از خلقش در حجاب و پرده قرار دارد. این اسم از اسماء حسنای الهی، در وجود حضرت غیب هو، بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) به ظهور اکمل رسیده است؛ چنانکه در فرازهای زیارات مخصوصه آن حضرت وارد شده است: يا مُحْتَجِباً عَنْ كُلِّ عَيْنٍ: اى آنكه از چشمها پنهانى (۳) الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْینِ الظّالِمِینَ : آن امامی که از چشم ظالمان در پرده و حجاب قرار گرفته است (۴) در تبیین نام «محتجب» از اسماء الله الحسني، از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مروی است که فرمودند: إنَّ الْحِجَابَ عَلَی الْخَلْقِ لِکَثْرَهًْ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَّا هُوَ فَلَا تَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَهًْ فِی آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَار (۵) حجاب و پرده بر خلق به جهت بسیاری گناهان ایشان است؛ در حالی که هیچ شئ پوشیده ای از حضرت حق، در ساعتهای شب و روز، پوشیده و پنهان نمیباشد. منابع (۱).الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين ؛ النص ؛ ص۹۲ [تسبيح حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام در روز هشتم ماه] ؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج۱ ؛ ص۲۶۶ (۲). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ؛ ج۱ ؛ ص۱۴۶ ؛ الوافي ؛ ج۲۱ ؛ ص۳۹۱ (۳). صحیفه مهدیه ص ۲۸۳ (۴). مفاتیح الجنان [زیارت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در اشاره به فرزندشان حضرت حجة إبن الحسن المهدي (أرواحنافداه)] (۵).بحارالأنوار، ج۳، ص۳۷ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ۸وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ترجمه ۸ ـ و اگر به هنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه اى که ارث نمى برند،) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگوئید! تفسیر این آیه مسلماً بعد از قانون تقسیم ارث نازل شده; زیرا مى فرماید: «هر گاه در مجلس تقسیم ارث، خویشاوندان، یتیمان و مستمندان حاضر شدند، چیزى از آن به آنها بدهید» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ). بنابراین، محتواى آیه یک حکم اخلاقى و استحبابى درباره طبقاتى است که با وجود طبقات نزدیک تر، از ارث بردن محرومند. آیه مى گوید: اگر در مجلس تقسیم ارث، جمعى از خویشاوندان درجه دو یا سه و همچنین بعضى از یتیمان و مستمندان حضور داشته باشند، چیزى از مال به آنها بدهید، و به این ترتیب جلو تحریک حس حسادت و کینه توزى آنها را ـ که ممکن است بر اثر محروم بودن از ارث، شعلهور گردد ـ بگیرید و پیوند خویشاوندى انسانى خود را به این وسیله محکم کنید. گرچه کلمه «یَتامى» و «مساکین» به طور مطلق ذکر شده، ولى ظاهراً منظور از آن ایتام و نیازمندان فامیل است; زیرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزدیک تر، طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند. بنابراین، اگر آنها در چنان جلسه اى حاضر باشند، سزاوار است هدیه مناسبى (که تعیین مقدار آن فقط بستگى به اراده وارثان دارد و از مال وارثان کبیر خواهد بود) به آنها داده شود. جمعى از مفسران احتمال داده اند: منظور از ایتام و مساکین در آیه هر گونه یتیم و نیازمندى است، خواه از خویشاوندان میت باشد، یا غیر آنها، ولى این احتمال بعید به نظر مى رسد; زیرا افراد بیگانه معمولاً راهى در این جلسات فامیلى ندارند. بعضى از مفسران نیز معتقدند: آیه، یک حکم وجوبى را بیان مى کند، نه استحبابى، ولى آن نیز بعید است; زیرا اگر آنها حق واجبى داشتند، لازم بود مقدار و حدود آن تعیین گردد، در حالى که به اختیار وارثان حقیقى واگذار شده است. در پایان آیه دستور مى دهد: «با این دسته از محرومان، با زبان خوب و طرز شایسته صحبت کنید» (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً). یعنى علاوه بر جنبه کمک مادى از سرمایه هاى اخلاقى خود نیز براى جلب محبت آنها استفاده کنید، تا هیچگونه ناراحتى در دل آنها باقى نماند، و این دستور نشانه دیگرى بر استحبابى بودن حکم فوق است. از آنچه گفتیم، این مطلب نیز روشن شد که هیچ دلیلى ندارد بگوئیم: حکم آیه فوق به وسیله آیاتى که سهام ارث را تعیین مى کند، نسخ شده است; زیرا هیچ گونه تضادى میان آن آیات و این آیه نیست. منبع ...:
https://t.me/fazylatha
پیوندها:
کانال طاووس الجَنَّه:
https://t.me/tavoosoljannah
کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):
https://t.me/sharheser
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/service/election
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
امام رضا (علیه السلام):رزق و روزی لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِيلَ الرِّزْقِ فَتُحْرَمُوا كَثِيرَه؛ رزق و روزی کم را ناچیز نشماریدزیرا این کار، شما را از رزق و روزی فراوان منع می کند(بحارالانوار،ج75،ص347)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه نساء ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر آیه ۸ سوره مبارکه نساء ,
تقسیم ارث ,
تقسیم ,
ارث ,
یتیمان ,
یتیم ,
مستمندان ,
مستمند ,
اموال ,
شایسته ,
سخن ,
قانون ,
خویشاوندان ,
اخلاقی ,
حکم ,
مال ,
یا زهراء سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
المحتجب ,
وحی ,
محتجب ,
گناهان ,
پنهان ,
پوشیده ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 5925
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 6038
:: بازدید ماه : 22829
:: بازدید سال : 70502
:: بازدید کلی : 70502
|