آیت الله العظمی بهجت(ره): اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید اگر میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا(ع) بریزید، در آخرت گریه بر سیدالشهدا(ع)، که به اندازه یک بال زنبور آن دریاهای آتش را خاموش می کند ، به هیچ وجه این قطرات اشک از شما دست گیری نخواهد کرد و شمارا نجات نمی دهد!
مواظب باشید که به بهانه اقامه عزای اباعبد الله و یا عقب بودن کارهای روضه نمازتان را از اول وقت به تاخیر نیاندازید که امام حسین(علیه السلام) آخرین نمازشان را هم در اول وقت خواندند.
عارف کامل مرحوم حضرت آیت الله نخودکی اصفهانی فرمودند : اگر یک اربعین (40روز) به مراقبه مشغول باشید ولی در آخرین روز مراقبه فقط یک نماز تان قضا شود همه 40 روزمراقبه شما بی فایده می شود و اثرش را کاملا از بین می برد...
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ، یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله…
۶- آیة الله شیخ جعفرشوشتری(ره):
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند،جداً نگران ایمان خود باشند.نام آقا امام حسین(ع) محک ایمان است .
۷- آیت الله علامه امینی (ره) ؛
به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد ( علیهم السلام) چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه ، زمان و مکان را از یاد می برد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعارومدایح و مراثی از آن سخن می گوید.
۸- آیة الله شیخ عبدالکریم حائری(ره): روضه خوانی وگریه برسیدالشهدا (ع) عمل مستحبی است که؛ هزار واجب در آن است.
۱۱- آیت الله بهاءالدینی (ره): دستگاه امام حسین (ع) فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین (ع) اهانت شود، این عزاداری هااحیاءکننده نماز ومساجد است.
#محرمالحرام
#سیدالشهداء
#عزاداری
#گریه
منبع (ادامه...):
ble.ir/masjedf
شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند. مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید. ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند. نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است. مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
وصیتنامه: بسم رب الشهدای و الصدیقین خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست. سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد. شکر خدایی را که از میان اینهمه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد. و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد. و شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است. از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بیتابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشکها و گریههای خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند. پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بندهرو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگهداری کردید و بعد از جنگ هم برای درسخواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا میداند که چقدر نگران کردهام اذیت کردهام و شما تحمل کردید زیرا تلاش میکردید تا فرزندتان عاقبتبهخیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی میخواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش میکنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچکس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا میداند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضیها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم. از همسر عزیزم میخواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم میگویم میدانم که بعد از بنده دخترم یتیم میشود و شما اذیت میشوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان، آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا میکنم بنده حقیر با ببخشد زیرا میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچههای ما یتیم شدند، زنها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست، دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضیها نگهداشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم... آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند بیبی زینب (س) آن زمانی که شما در شام غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمیدهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بیاحترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بیبیجان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بیبی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن و منالله توفیق مصطفی صدر زاده ۴ مرداد۱۳۹۲ _______________________ بسم الرب الشهدا و الصدیقین درود خدا بر محمد و خاندان پاکش دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم! میدونم وقتی این نامه رو براتون میخونن از بنده دلخور میشید و به بنده تکخور و یا ... میگید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید... داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیهالسلام) برسد نام شما را پیش او ببرم... چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم: ۱- وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهلانگاری است. ۲- وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کرده اید که شیطان میگذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز... 3-تا جای که میتوانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است. ۳- اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ... ۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان می دهد. ۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید. ۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد. سید ابراهیم صدر زاده منبع (ادامه...): http://old.roshd.ir/Default.aspx?tabid=748&SSOReturnPage=Check&Rand=0
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان مهدی فاطمه و سلامتی نائبشان امام خامنهای صلوات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
دام هاى فریبنده دنیا امام علی علیه السلام فرمودند: رَحِمَ اللهُ امْرَءً غالَبَ الْهَوى، وَ اَفْلَتَ مِنْ حَبائِلِ الدُّنْیا؛ رحمت خداوند بر انسانى که بر هواى نفس پیروز گردد و از دامهاى دنیا خویش را نجات دهد. میزان الحکمه، باب 4042، حدیث 21157، (جلد 10، صفحه 384).
شرح حدیث: مفهوم مقابله و جهاد با نفس، جنگ میان حقیقت انسان و هواى نفس است؛ در یک سوى هوس هاى سرکش قرار دارد و در سوى دیگر واقعیّت انسان. حضرت على (علیه السلام) براى انسانى که با هواى نفس مى جنگد دعا مى کند. و سپس به دام هاى دنیا اشاره مى نماید و مردم را از آن دام هاى به ظاهر زیبا و فریبنده، برحذر مى دارد.
ویژگى هاى دام دام داراى ویژگى هایى است:
1ـ یکى از ویژگى هاى دام مخفى بودن آن است تا جلب توجّه نکند و شکار بدون توجّه و بر اثر غفلت اسیر آن گردد.
2ـ ویژگى دیگر دام، این است که محکم باشد و شکار پس از گرفتارى در آن، نتواند خود را برهاند و فرار کند.
دام هاى دنیا نیز این خصوصیّات را دارد، یکى از دام هاى دنیا حُبّ مقام است که از اوّل بچگى تا آخرین لحظات عمر، در دل انسان ها وجود دارد(1). هر چیزى دوران خاصّى دارد، ولى علاقه به مقام در سراسر عمر انسان، همراه اوست. و گاهى از اوقات این دام مخفى است; در لباس خدمت به همنوعان، خدمت به انقلاب و دین، احساس مسؤولیّت شرعى و مانند آن خود را پنهان مى کند. دانه هایى هم در اطرافش ریخته شده که جلب توجّه مى کند; استفاده از نعمت هاى الهى، ضرورت هاى زندگى، حفظ آبرو، امکانات بیش تر، آرامش روح، تفریح بهتر و مانند آن، دانه هایى است که اطراف آن ریخته شده است. و عجیب این که این دام بسیار محکم است و رهایى از آن براى گرفتارانش بسیار مشکل.
یکى از دام ها عبادت بى تفکّر است، در این نوع از عبادت آهسته آهسته ریا شروع مى شود و کم کم منتهى به عُجب مى شود، چنین شخصى خود را از همه بهتر و سرآمد امّت و شفیع یوم المحشر تصوّر مى کند! کار به این جا ختم نمى شود، بلکه آن قدر عقل او اسیر مى گردد و هوى و هوس امیر، که از خداوند هم طلب کار مى شود! باید این دام ها را به خوبى شناسایى نمود و از گرفتار شدن در آن پرهیز کرد. و اگر خداى ناکرده گرفتار شده ایم، هر چه سریع تر به فکر رهایى از آن باشیم، که هر چه زمان بگذرد آزادى از این دام مشکل تر مى شود.
پی نوشت: 1. در عبارتى مى خوانیم: «آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدّیقینَ حُبُّ الْجاهِ; آخرین چیزى که از دل انسان هاى راستین خارج مى شود جاه طلبى است». (اخلاق در قرآن، جلد 3، صفحه 30).
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
از امام جواد علیه السلام پرسیدند، چرا مسلمانان از مرگ خوششان نمی آید؟ فرمود: لِأنَّهُم جَهِلُوهُ، فَکَرِهُوهُ، وَ لَو عَرَفُوهُ وَ کانُوا مِن اَولِیاءِ اللهِ عزّوجلّ لاَحَبُّوهُ، وَ لَعَلِمُوا اَنَّ الآخِرَةَ خَیرٌ لَهُم مِنَ الدُّنیا؛
برای آن که آن را نمی شناسند، از این رو آن را نمی پسندند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند متعال بودند، مرگ را دوست داشتند و می دانستند که آخرت، برای آنان بهتر از دنیاست. موسوعة الکلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 147
شرح حدیث: مرگ، برای عده ای ترسناک و وحشت آور است. برای بعضی هم لذّت بخش و روح پرور. تا آنجا که می میرد، که باشد و عمر را چگونه گذرانده و وضع او پس از مردن چگونه باشد! در بعضی از روایات دیگر هم آمده: علت ناخوشایندی مرگ برای بعضی آن است که خانه ی دنیا را آباد کرده اند و خانه ی آخرتشان خراب است. و هیچ کس دوست ندارد که از خانه آباد، به ویرانه برود و از لذت و راحتی، به رنج و عذاب افتد. مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم، تنگ تنگ من از او عمری ستانم جاودان او ز من دلقی بگیرد، رنگ رنگ(1) این برخورد با مرگ، از آن کسانی است که پس از مرگ به راحتی و نعمت و رضوان می رسند و مرگ برای آنان، پرگشودن و پریدن از قفس تنگ دنیا و پرواز در ابدیت است. کسانی از مرگ می ترسند که تصور روشنی از آن ندارند، یا اعمالشان سیاه و پرونده شان خراب است و چون دستشان از این دنیا کوتاه شود، باید پاسخگوی تبهکاریهای دوران زندگی شان باشند. ولی اولیای الهی، به چهره ی مرگ لبخند می زنند و از آن استقبال می کنند. باید آخرت را با «عمل صالح» آباد کرد. در این صورت، چه هراسی از مرگ؟
پی نوشت: 1. اقبال لاهوری منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
امام جواد علیه السلام فرمودند: لا تَکُن وَلیًّا ِللهِ فِی العَلانِیَةِ، عَدُوًّا لَهُ فِی السِّرِّ؛
چنان مباش که در آشکار، دوست خدا باشی و در نهان، دشمنش. اعلام الدین، ص 309
شرح حدیث: صف دوستان و دشمنان خدا، از هم جداست. خداوند هم صادقان را می پذیرد و از منافقان بیزار است. کسی که بد کاره بود، به یک زاهد ریاکار گفت:«من آنچه هستم، می نمایم. آیا تو چنان که می نمایی، هستی؟» جوانمردی آن است که انسان در دوستی و دشمنی، صادق و روراست باشد، نه فریبکار و دو رو. از جلوه های «نفاق»، یکی هم آن است که انسان خود را مؤمن، مسلمان، مخلص، دوستدارِ خدا، پیرو اهل بیت علیهم السلام، تابع قرآن و تابع ولایت و شریعت نشان دهد، اما در باطن، به خدا و قیامت و دین و قرآن و مرجعیت و مهدویت، عقیده نداشته باشد. دوست خدا کیست؟ آن که فرمان او را بپذیرد، تابع احکام الهی باشد، رضای خدا را بر پسند خود و مردم ترجیح دهد، نعمتهای خدا را بشناسد و شکر کند. به وعده های الهی ایمان داشته باشد و برای رسیدن به پاداش قیامت و بهشت، تلاش کند و... دشمن خدا کیست؟ کسی که نافرمانی و عصیان کند، به دستورهای الهی پایبند نباشد، هوسهای دل را بر تکلیفهای دین ترجیح دهد، برای رسیدن به خواسته های نفسانی، خدا و رضای او را نادیده بگیرد، با دشمنان خدا همدم و همراه باشد، دوستان خدا را اذیت و آزار کند و... پس در خطّ است و دو گونه برنامه دارد. آن که آشکارا و پیش مردم ادّعای خدادوستی و دینداری می کند، نباید در نهان و دور از مردم، بی دینی و بی تقوایی پیشه سازد. «نفاق، شایسته ی اهل ایمان نیست!»
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
امام جواد علیه السلام فرمودند: مَن عابَ عیبَ، وَ مَن شَتَمَ اُجیبَ؛
هر کس عیبجویی کند، از او عیبجویی می کنند، و هر کس دشنام دهد، پاسخ داده می شود. الفصول المهمّه، ص 260
شرح حدیث: رفتار ما با دیگران، در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد. اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند. دشنام، دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدّبانه وامی دارد. ما در این جهان، بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم. این جهان کوه است و فعلِ ما ندا سوی ما آید نداها را صدا این جهان کوه است و گفت و گوی تو از صدا هم باز آید سوی تو(1) بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم. عیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش(2) بزرگان و کریمان، آن قدر شخصیّت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، خطاپوشی می کنند و آبروداری. بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند.
پی نوشت: 1. مثنوی، دفتر اول، بیت 215، دفتر دوم، بیت 2188. 2. مخزن الاسرار، نظامی، ص 126. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
دین، عزّت است و دانش، گنج. سکوت، روشنایی است و نهایت زهد، پرهیز از گناه است.
الفصول المهمّه، ص 260
شرح حدیث: چهار حکمت نغز در این حدیث کوتاه بیان شده است: نخست: این که دین، مایه ی عزّت و سربلندی انسان است. دوم: این که دانش، گنجینه ای گرانبهاست. سوم: این که سکوت، نورانیت و روشنایی می آورد. چهارم: این که پرهیزگاری، نهایت زهد است. آنان که عزّت را در ثروت و مقام و قدرت می جویند، باید بدانند که عزّتمندان واقعی، دینداران هستند. علم و دانش به مثابه ی گنج است. گنج را باید استخراج کرد و آن را به کار گرفت. علمی که مورد استفاده قرار نگیرد، مثل گنجی است که در زیر خاک مدفون است. سکوت و کم حرفی، دل را روشن می سازد و چراغ حکمت را در درون می افروزد. به گفته ی کلیم کاشانی: ز خامُشی دهنِ غنچه، پر ز زر شده است سکوت جایزه دارد، چرا نمی گیری؟(1) وَرَع و پارسایی آن است که انسان مواظب باشد به حرام نیفتد؛ چه در غذا و خوراک، چه در ثروت و درآمد، چه در نگاه کردن و گوش دادن و چه در هر عملی که از او سر می زند. زهد واقعی، در ورع نهفته است. چنان نیست که هر که تهیدست تر باشد، با تقواتر است، بلکه هر که بیشتر از گناه پرهیز کند، مقام زهد و پارسایی اش بالاتر است. راستی... چه باید کرد که زندگیها «حیات طیّبه» باشد؟ خودسازی، مراقبت از خویش، حفظ زبان و پرهیز از گناه!
پی نوشت: 1. مثلها و حکمتها ص 479. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
چگونه ضایع و تباه می شود کسی که خداوند، عهده دار اوست؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در پی اوست؟ بحارالأنوار، ج75، ص 263
شرح حدیث: بنده ای با خدا رابطه ای قوی و عمیق دارد، خداوند هم پشتیبان و حامی اوست. کسی هم که گنهکار و نافرمان است، از مجازات الهی و سرنوشت ابدی نمی تواند فرار کند. خداوند، وعده داده است یاری کنندگانش را یاری کند، مطیعانش را پاداش دهد، بندگانش را روزی عطا فرماید، به یاد کسانی باشد که به یاد او هستند، دوستدار کسانی باشد که دوستِ خدایند و تکیه گاه کسانی باشد که بر او توکّل می کنند. پس، آن که خود را مورد حمایت خداوند قرار می دهد و زیر چتر حمایت و ربوبیت باری تعالی می رود، ترس و نگرانی به دل راه نمی دهد. خداوند برای او بس است:«فهو حسبُه». از سوی دیگر، طغیانگران ستم پیشه و مجرمان تبهکار، اگر می پندارند که می توانند از مؤاخذه ی الهی بگریزیند، یا عمر جاودان داشته باشند، یا به چنگال مرگ نیفتند، اشتباه می کنند. جهان هستی، سراسر قلمرو حکومت و ولایت خداست. هر که، هر کجا و در هر شرایطی باشد، از سلطه ی خداوند بیرون نیست. گرگ اجل در پی اوست و فرشته ی مرگ، روزی جانش را خواهد گرفت و روزی اسیر خاک گور خواهد شد و باید پاسخگوی اعمال خویش باشد. بزرگ ترین قدرتمندان جهان هم، از پای در آمده اند. طاغوتها هم یکی پس از دیگری به زیر خاک رفته اند. اهل ایمان، تکیه و امیدشان به خداست، ولی معصیت کاران را پناه و یاوری نخواهد بود. پس نباید کاری کرد که بی پناه ماند. بهترین پناهمان خداست؛ او را از دست ندهیم.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، بدنام و بی آبرویش کرده است.(این حدیث، از امام حسن عسکری علیه السلام هم نقل شده است.) کشف الغمّه، ج2، ص 350
شرح حدیث: موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است. پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، یک رفتار اجتماعی است. اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند. موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد. نصیحتگر، اگر واقعاً دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکّر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد. امام علی علیه السلام می فرمایند: «نُصحُکَ بَینَ الملأ تقریعٌ»(1) نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است. مثل آینه باشیم، که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد.
پی نوشت: 1. غرر الحکم، حدیث 9966. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
امام جواد علیه السلام فرمودند:
لا هَدمَ لِلدّین مِثلُ البِدَعِ، وَ لا اَفسَدَ لِلرِّجالِ مِنَ الطَّمَعِ؛
هیچ چیز مثل بدعتها ویرانگر دین نیست و هیچ چیز مانند طمع، فاسدکننده ی مردان نیست. الفصول المهمّه، ص 260
شرح حدیث: هم عقاید و باورها آسیب پذیرند، هم مردم. شناخت عوامل تباه کننده ی اعتقادات دینی و اسباب فاسدکننده ی افراد، از شناختهای لازم و مفید است و باعث می شود تا از تباه شدن یک فرهنگ، عقیده، جامعه و ملّت، جلوگیری گردد. «بدعت»، دین را خراب می کند و «طمع»انسانها را. در تاریخ ادیان از جمله اسلام، همیشه کسانی بوده اند که یا از روی جهل یا از روی دشمنی، مطالبی را که جزء دین نبوده و ربطی به آن نداشته، وارد دین کرده اند و چه در اعتقادات و چه در اعمال و مراسم و آیینها «بدعت گذاری» کرده اند. آنچه جلوِ بدعت را می گیرد، یکی از آگاهی توده های مسلمان است، دیگری روشنگری عالمان دینی. پس برای مدتی مصون ماندن دین از تحریفها و بدعتها، باید بر «بصیرت دینی»افزود. فساد مردان هم از طریق طمع است. آز و طمع، انسان را از کرامت انسانی ساقط می کند و او را اسیر و برده می سازد و حتّی به بی دینی و بی تقوایی می کشد. امام علی علیه السلام فرموده است: طمع اندک، پارسایی بسیار را فاسد می کند (تقلیل الطَّمَعِ یُفسِدُ کَثیرَ الطَّمَعِ). (1) کسی که همّت بلند داشته باشد و از روحیه ی قناعت برخوردار گردد، در دام دنیا نمی افتد و اسیر تعلقات دنیوی نمی شود. باید ریشه ی طمع را کند، تا آزاد و سربلند زیست.
پی نوشت: 1. غرر الحکم، حدیث 6729. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
امام جواد علیه السلام فرمودند: مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ؛
هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود. موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام ص 240 شرح حدیث: گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد. بعضی ها، غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادّی دارند. بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصّه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است. به هر حال، «غصّه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصّه ی زیاد و حساسیّت است. در مثل ها آمده است: غم و اندوه، کوه را آب می کند. دو سوم پیری به خاطر غصّه است. «دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم. » اندوه و غصّه برای آنچه ارزش غصّه خوردن ندارد، عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصّه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد. امید به آینده، نشاط می آورد. یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند. پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصّه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست. به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
امام جواد علیه السلام فرمودند: لَو سَکَتَ الجاهِلُ ما اختَلَفَ النّاسُ؛
اگر نادان سکوت کند، مردم اختلاف پیدا نمی کنند. الفصول المهمّه، ص 262 شرح حدیث: پیدایش اختلافها، گاهی به اظهارنظرهای جاهلانه یا مغرضانه برمی گردد. اگر هر کس در حد دانایی خود سخن بگوید و هر کس آنچه را نمی داند نگوید، بسیاری از فتنه ها از ریشه می خشکد. سکوت از جانب همه مطلوب است و از جاهل، مطلوب تر. بعضی گفته اند: اگر کلام از نقره باشد، سکوت از طلاست. در کلام حکیمانه برخی هم آمده است: اگر برای سکوتم یک بار هم پشیمان نگشته ام، ولی برای سخن گفتنم بارها پشیمان شده ام. در کلام امیرمومنان علیه السلام هم آمده است: «إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ»(1) «هرگاه عقل، کامل گردد، کلام کاسته شود». چشم و گوش و زبان ابزاری اند که اگر بر آنها نظارت و کنترل نداشته باشیم، یا به ابزار گناه تبدیل می شوند و یا فتنه و فسادی پدید می آورند که آن هم نوعی گناه است. این گوهر ارزنده، بویژه از سوی افرادی که اطلاع کافی در زمینه ای ندارند ارزشمندتر است، چون مانع بروز تنشها و اختلافها می گردد. گاهی درباره ی حادثه ای، حرفها و شایعات بسیاری پدید می آید و باعث ایجاد دو دستگی و اختلاف می شود. باید هوشیار بود، تا زبانمان فتنه آفرین نباشد.
پی نوشت: 1. بحارالأنوار، ج71، ص290. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و قالوا لو لا نزل علیه ءایة من ربه قل إ ن الله قادر على اءن ینزل ءایة و لکن اءکثرهم لا یعلمون (۳۷)
ترجمه : ۳۷ - و گفتند چرا نشانه (و معجزه اى ) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیگردد، بگو خداوند قادر است که نشانه اى نازل کند، ولى بیشتر آنها نمى دانند.
تفسیر در این آیه یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان مطرح شده است ، به طورى که در بعضى از روایات آمده جمعى از رؤ ساى قریش هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفتند اینها فایده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى ، و ناقه صالح ، براى ما بیاور، قرآن در این باره مى گوید: آنها گفتند: چرا آیه و معجزه اى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است ؟! (و قالوا لو لا نزل علیه آیة من ربه ). روشن است که آنها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى گفتند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، همان قرآنى که در چندین آیه آنها را رسما دعوت به مقابله کرده ، و به اصطلاح تحدى نموده است و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود، اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند، و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى کردند، و مسلما اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تسلیم خواسته هاى آنها میشد با جمله هذا سحر مبین همه را انکار مى کردند همانطور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود. لذا قرآن در پاسـخ آنها مى گوید: به آنها بگو خداوند قادر است آیه و معجزه اى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قل ان الله قادر على ان ینزل آیة ). ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن اینکه اگر به اینگونه تقاضاها که از سر لجاجت مى کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده ، نابود خواهید گشت ، زیرا این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات او است ، لذا در پایان آیه مى فرماید ولى اکثر آنها نمى دانند (و لکن اکثر هم لا یعلمون ). اشکال : به طورى که از تفسیر مجمع البیان استفاده مى شود از قرنها پیش بعضى از مخالفان اسلام این آیه را دستاویز کرده و به آن استدلال نموده اند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ معجزه اى نداشته است ، زیرا هنگامى که از او تقاضاى اعجاز مى کنند او تنها با گفتن اینکه خداوند توانائى بر چنین چیزى دارد و اکثر شما نمى دانید قناعت ، اتفاقا بعضى از نویسندگان اخیر دنباله این افسانه کهن را گرفته . و در نوشته خود این ایراد را بار دیگر زنده کرده اند.
پاسـخ : اولا - آنها که چنین ایرادى مى کنند گویا آیات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند که سخن از افراد لجوجى به میان آمده که به هیچوجه حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در برابر خواسته هاى آنها تسلیم نشده نیز به همین دلیل بوده است و گرنه در کجاى قرآن داریم که افراد حق جو و حق طلب از پیامبر تقاضاى معجزه کرده باشند و او خواسته آنها را رد کرده باشد در آیه 111 همین سوره انعام در باره اینگونه افراد مى خوانیم
و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤ منوا ثانیا - به طورى که از روایات اسلامى استفاده مى شود این پیشنهاد از طرف جمعى از روساى قریش بود و آنها به خاطر تحقیر و نادیده گرفتن قرآن چنین پیشنهادى را مطرح کرده بودند و مسلم است پیامبر در برابر پیشنهادهائى که از چنین انگیزه هائى سرچشمه بگیرد تسلیم نخواهد شد. ثالثا - کسانى که این ایراد را میکنند گویا سایر آیات قرآن را از نظر دور داشته اند که چگونه خود قرآن به عنوان یک معجزه جاویدان صریحا معرفى شده و بارها از مخالفان دعوت به مقابله گردیده و ضعف و ناتوانى آنها را آشکار ساخته است و نیز آیه اول سوره اسراء را فراموش کرده اند که صریحا مى گوید خداوند پیامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در یک شب برد. رابعا - این باورکردنى نیست که قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبیاء و پیامبران بوده باشد و پیامبر اسلام بگوید من خاتم پیامبرانم و برتر از همه آنها، و آئین من بالاترین آئین است ، اما در برابر خواسته حقجویان کمترین معجزه اى از خود نشان ندهد آیا در اینصورت در نظر افراد بیطرف و حقیقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پیدا نمیشد؟! اگر او معجزه اى نمى داشت مى بایست مطلقا سخنى از معجزات انبیاى دیگر نگوید تا برنامه خویش را بتواند توجیه نماید و راههاى اعتراض را بر خود ببندد، اینکه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز دیگران سخن میگوید و خارق عادات موسى بن عمران و عیسى بن مریم و ابراهیم و صالح و نوح (علیهم االسلام ) را بر مى شمرد، دلیل روشنى است که او از نظر معجزات خود کاملا مطمئن بوده است . لذا در تواریخ اسلامى و روایات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پیامبر نقل شده است که مجموع آنها در سر حد تواتر است .
حجاب شرط اول است در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد. رهبر انقلاب؛ ۷۲/۹/۱۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه ى اسلام است.
شهید عباس فراهانی
بخشی از وصیت نامه شهید: از خواهرانم هم مىخواهم که حجابشان را حفظ کنند که حفظ حجاب شما حفظ خون تمامى شهداست و شاید به خاطر همین است که تمامى دشمنان اسلامى سعى دارند که حجاب را از زنان مسلمان بگیرند ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است.
بخشی از وصیت نامه شهید عباس فراهانی: بیاد بیاور پیمانت را که گفتى اى کاش من هم در صحنه کربلا مىبودم و در راه حسین و براى حسین شهید مىشدم اکنون چشم باز کن و ببین حسین را در میان نامردمان و ببین که حسین زمان چونه چون حسین و چگونه چون شیر مىخروشد پس بیاریش بشتاب ... لکن بیائید از یاران خاص حسین (ع) باشید بیایید بسیجى باشید بیایید سرباز امام زمان باشید ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید حجت اله گوهری
شهادت: 23 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10
بخشی از وصیت نامه:
آرزویم شهادت است ...
از انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین نباشید و بیشتر و قانع تر در حمایت از نظام اسلامی تلاش کنید ...
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد سجاد نادری | شهید عباسعلی نادری
معلم شهیدی که به همراه فرزند خردسالش شربت شهادت نوشید
آنروزی که صدام تهدید به بمباران شهر ایوان کرده بود شهید از این تهدیدها نهراسید و همچنان به مقاومت و ماندن در شهر اصرار می ورزید و آنروز یعنی هجدهم خرداد ماه سال 64 که مصادف با ضربت خوردن حضرت علی (ع ) بود مدرسه و محراب همزمان خونین گشته بود . در حالیکه شهید با زبان روزه از جلسه امتحان و تصحیح اوراق امتحانی به خانه باز می گشت مورد هجوم وحشیانه صدام قرار گرفت و در اثر بمباران هوایی در آن روز خود و فرزند 18 ماهه اش بنام محمد سجاد که در آغوش او آرمیده بود به شهادت رسیدند.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید جاویدالاثر شهید عبدالحسین ملکشاهی شهادت: سیزدهم مهرماه 1359 در منطقه عملیاتی مهران
مادر بزرگوار شهید می گوید یک روز پسرم با لباس مشکی به منزل آمد من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم ، گفتم پسرم چرا سیاه پوشیدی؟ گفت: مادرم مهران محاصره شده و تعداد زیادی از عزیزان هموطن ما شهید شده اند. من طاقت دیدن این لحظه ها را ندارم لذا با همین عشق و علاقه با لباس بسیجی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در سیزدهم مهرماه 1359 در درگیری تن به تن در منطقه عملیاتی مهران - موسیان مفقود گردید. روحشان شاد.
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. 1381/09/15
شهید مدافع حرم شهید حامد سلطانی
تاریخ شهادت : 1398/08/07 | محل شهادت : لاذقیه - سوریه
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
اى مردم! اگر در يارى حق كوتاهى نمى كرديد و در خوار ساختن باطل سستى نمى نموديد، كسانى كه همپايه شما نيستند، در شما طمع نمى كردند و هيچ قدرتى بر شما مسلط نمى شد.
* علت تکرار نعمتهای بهشت در قرآن، کوچک کردن دنیا در چشم مؤمنان است
چرا خدا وعدهی بهشت را در قرآن اینقدر تکرار میکند و چرا به مؤمنان تکتک نعمتها را وعده داده و از غذا، شراب، لحم طیر و... نام برده است؟ این یادآوری پرتکرار علل فراوانی دارد؛ ولی آنچه ما درک و فهم آن را داریم، این است که در این دنیا بر سَر راه مؤمنانی که میخواهند طِبق تکالیف خدا عمل کنند، هزاران خارِ دامنگیر است و انگیزههای مخالف فراوانی، از قبیل حُبّ مال، مقام، شهوت، شهرت و زن قرار میگیرد. توفیق در پیمودن صراط مستقیم و منحرف نشدن از آن، زمانی حاصل میشود که زندگی دنیا و زَرقوبَرق فریبندهی آن برای مؤمن بیاهمّیّت باشد و مجموع زندگی برایش کوچک جلوه کند؛ ولی چنانچه زندگی در نظر او بزرگ آید، رفتنِ راه خدا محال یا مشکل خواهد شد. امّا کسی که اصل زندگی برایش مهم نباشد، راه را آسان طی میکند.
برای مثال، کسانی میتوانند از جادّهای باریک، بین دو کوه، عبور کنند که از پرت شدن نترسند و شجاع باشند. هرکه جان خود را عزیز بدارد، نخواهد رفت؛ امّا آنکه افتادن را مهم نداند، میرود. خلاصه، در راه سعادت که خیلی باریک و دقیق است، باید قیمتِ زندگی را ناچیز شمرد.
کسی زندگی دنیا برایش ناچیز جلوه خواهد کرد که دنیای بعد و عالَم بعد را بزرگ و پرلذّت و پرنعمت ببیند. آنوقت است که رفتن در راه پُرخطر را ناچیز خواهد شمرد و اگر به او گفتند کشته میشوی، در او اثری نخواهد گذاشت و ملامتِ ملامتگران در او کارگر نخواهد افتاد؛ چون اصل زندگی برایش مهم نیست.
برای اینکه رنگهای پُرزرقوبَرق این زندگی در نظر انسان کوچک آید، خداوند مرتّب، نِعَم آن دنیا را در نظر انسان جلوه میدهد و عذاب آخرت را به یادش میآورد. اگر انسان بتواند حالتِ دلبستگی نداشتن به دنیا را در خود بهوجود آورد، خیلی از مشکلات برایش حل میشود. آیات و روایات و اینهمه خُطَبی که در تحقیر دنیا وارد شده، بدین منظور است؛ زیرا اگر به دنیا دلبسته بودی، از راه خواستهها خواهی رفت، ولی اگر دلبسته نبودی، از راه تکلیف خواهی رفت.
آن ملّتهایی که مدال لیاقت از تاریخ گرفتهاند، آنهایی هستند که ...
آن ملّتهایی که مدال لیاقت از تاریخ گرفتهاند، آنهایی هستند که از مشکلات خسته نشدند، در مقابل چالشها به زانو درنیامدند، در مقابل دشمنان زورگو عقبنشینی نکردند، حصار مستحکم عزم و ارادهی ملّی را در مقابل هرگونه تجاوزی - تجاوز زبانی، تجاوز عملی، تجاوز سخت، تجاوز نرم - در مقابل همهی این تجاوزها نشان دادند. ملّت ایران از جملهی این ملّتها است ... 1394/02/30
شهید مدافع حرم شهید علی اصغر کریمی
تاریخ شهادت : 1395/12/07 | محل شهادت : موصل - عراق
امام خامنه ای:
اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.
پاسداران انقلاب اسلامی و همهی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود. 1394/02/30
شهید مدافع حرم شهید علی اصغر کریمی
تاریخ شهادت : 1395/12/07 | محل شهادت : موصل - عراق
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید.
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید وحید زمانینیا آمده است:
«همیشه از خدای خویش خواستهام مرگ این حقیر در رختخواب رقم نخورد بلکه لیاقت و سعادت فدا شدن در راه اسلام و تشیع اهل بیت (ع) را از خدای خویش خواستار بودهام.»